صدرالدين شجره گوينده و تهيه كننده راديو درگذشت: وقتي صدا كمرنگ شد

بابك   احمدي
«به نام خداوند گيتي فروز/ كه بي‌گفت او شب نگردد به روز. عزيزانم، يارانم، همزبانان و هم‌ديارانم... » و اين مطلع اكثر قصه‌ها و نمايشنامه‌هايي بود كه با صداي گرم و دلنشين صدرالدين شجره از طريق راديو به خانه‌هاي سراسر ايران روانه مي‌شد؛ صدايي كه به سرعت از دل امواج مي‌گذشت و بين اعضاي هر خانواده فرهنگ دوستي جا باز مي‌كرد و بر جان مي‌نشست. ظرفيتي حاصل بيش از پنجاه سال استمرار و عشق‌ورزي به عرصه فرهنگ و البته رسانه‌اي به نام «راديو». نام صدرالدين شجره به واسطه چنين سبقه‌اي، همراه و دنباله نسلي پرفروغ و اثرگذار از گويندگان و برنامه‌سازان راديو همچون اكبر مشكين، رامين فرزاد و سبكتكين سالور مي‌نشيند و بر همين اساس از آن جمله موثران نيست كه به سادگي از پيشاني راديو پاك شود؛ گو اينكه شجره راديو بدون در نظر گرفتن ريشه‌هايي مقاوم مانند مهين نثري، ژاله علو، ثريا قاسمي، احمد آقالو، بهزاد فراهاني، فريبرز گلبن، ‌اسماعيل محرابي، احمد مهاجر، فريبا متخصص و بسياري ديگر هيچگاه اعتبار نمي‌داشت.
هنوز هم گوش بسياري از عشاق و دلسوختگان راديو به برنامه «رنگين كمان هنر» گرم است. برنامه‌اي كه به تهيه‌كنندگي احمد مهاجر پنجشنبه شب‌ها ساعت 10 تا 12 پخش مي‌شد و از صدا و اطلاعات ناب سرشار بود. چراكه دردانه‌اي در كف داشت كه علاوه بر فن بيان، در امر بداهه‌پردازي و دادن اطلاعات كامل و جامع به مخاطب نيز مهارت بسيار داشت.
او در طول بيش از 50 سال فعاليت مستمر در راديو، نويسندگي، تنظيم و كارگرداني آثار فراواني را بر عهده داشت كه فقط كافي‌ است نيم‌نگاهي به اين كارنامه داشته باشيم تا دريابيم راديو و فرهنگ اين مرز و بوم بحق داشته‌اي گرانبها را از دست داد كه جايگزين ندارد. چنانچه تمام دوستان و همكارانش جملگي متفقند صدرالدين شجره گوينده‌اي باسواد، كاردان، با شخصيت و حرفه‌اي بود. چهره‌اي كه به دليل توجه ويژه‌اش به جوانان شهرت داشت؛ هنرمندي كه به‌واسطه آثارش و اتكا به همان جمله مشهور بين دوستداران راديو -تنها صداست كه مي‌ماند- تا ساليان دراز در يادها خواهد ماند.