افشاني و حناچي؛ نزديكتر به بهشت

آرمان- مطهره شفیعی: شهردار از مناصب مهم در کشور ما است به‌ویژه شهردار کلانشهری به نام تهران! شاید چنین گفته شود که این جایگاه ارتباطی با سیاست و مردان این حوزه ندارد که این ادعا تنها در حد شعار قابل بیان است وگرنه در هنگام انتخاب شهردار گروه‌های سیاسی علاوه بر اینکه در تعیین صاحب این کرسی پیشقدم می‌شوند خود را محق در این انتخاب مهم می‌دانند و لامپ اتاق‌های لابی و همفکری آنها در 24‌ساعت خاموشی ندارد. اما یک موضوع در این میان مغفول مانده و آن هم سرنوشت طلسم شده آنانی است که بر کرسی شهرداری تکیه زده‌اند یعنی اکثر آنها عاقبت خوبی نداشتند و در اواخر یا پس از پایان مدیریتشان بر پایتخت با مشکلاتی مواجه شدند. به همین دلیل است که برخی خود را لایق حضور در شهرداری می‌دانستند با تصور آینده‌ای که شاید همانند پیشینیان برای آنها هم مبارک نباشد عطای حضور در بهشت را به لقای آن بخشیدند، بهشتی که برای تعداد زیادی از شهرداران تبدیل به جهنم شد.
شهرداران چندماهه!
شاید باید زواره‌ای را اولین شهردار پس از انقلاب دانست که کلید کوتاه‌مدت حضور بر کرسی شهرداری را زد. او دومین شهردار تهران بعد از انقلاب است که دو هفته شهردار ماند و کوتاه‎ترین دوره مدیریت در شهرداری تهران را در پرونده‌اش ثبت کرد. پس از زواره‌ای روند حضور کوتاه‌مدت در شهرداری باب شد و ظاهرا انتظار نبود عمر حضور افراد بر کرسی شهرداری حتی به یک سال برسد! کمال‌الدین نیک روش از بهمن‌ماه ۱۳۵۹ به مدت ۷ ماه در شهرداری ماند و پس از آن با اعلام اینکه «شاید صرف بودجه هنگفتی در تهران زیاد منطبق با موازین شرعی نباشد» کرسی شهرداری را ترک کرد. غلامحسین دلجو هم 13 ماه شهردار ماند و پس از او هم محمدکاظم سیفیان برای 9 ماه شهردار تهران شد. حسین بنکدار هم به مدت ۴ ماه در سال ۱۳۶۲ بر کرسی شهرداری نشست.
اصولگرا، اصلاح‌طلب


برای شهرداری که 4 سال بر کرسی اداره اجرایی شهر نشست هم کرسی شهرداری مبارک و بدون دغدغه نبود چنان‌که در زمان جلوس محمدنبی حبیبی بر کرسی شهرداری سیل تجریش مشکل‌زا شد و وزیر کشور رأی به برکناری شهردار داد. سیدمرتضی طباطبایی هم 16 ماه بر کرسی شهرداری نشست. پس از طباطبایی، غلامحسین کرباسچی بر این کرسی تکیه زد که بسیاری از افراد جامعه دادگاه‌های محاکمه دبیرکل حزب کارگزاران را به خاطر دارند. او رکورد حضور در شهرداری در دهه 70 را با 9 سال بقا در این جایگاه از آن خود کرد. او بازداشت و محاکمه خود را سیاسی و مربوط به حمایت‌هایش از کاندیدای پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 می‌داند. اتهام کرباسچی سوءاستفاده مالی در شهرداری تهران بود و در دادگاه به سه سال زندان محکوم و از تصدی مسئولیت‎های اجتماعی و پست‎های دولتی محروم شد. پس از شهرداری رویه انتخاب شهردار تغییر کرد و اعضای شورای شهر که نهادی نوپا بود اقدام به انتخاب شهردار کردند و در اولین گام بود که مرتضی الویری برای جلوس بر کرسی شهرداری انتخاب شد. او 32 ماه بر کرسی شهرداری نشست و مانند شهرداران گذشته عاقبت خوبی نداشت چرا که اختلافات اعضای شورای شهر با او سبب استعفای الویری شد. الویری اولین شهرداری است که توسط شورای شهر استیضاح شد. الویری دلیل این اقدام را سیاسی کاری اعضای شورای شهر و اتهامات بی‌اساس به خود ذکر کرد مثلا گفته بود: «یکی از اعضای شورای شهر در یکی از جلسات مدعی شد که من ۳۰۰ مورد تخلف مهم در شهرداری تهران انجام داده‎ام. من خواستار عناوین این ۳۰۰ تخلف شدم. معلوم شد چیزی وجود ندارد». پس از او ملک مدنی به شهرداری آمد که عمر حضور او هم به یک سال نرسید چرا که شورای شهر تهران منحل و او از سوی وزیر کشور برکنار شد. تنها چند روز پس از برکناری ملک مدنی، او به حکم دادگاهی در تهران به اتهام تصرف غیرمجاز در اموال دولتی و رعایت‌نکردن قوانین و مقررات به ۵ ماه حبس و انفصال از خدمات دولتی و مشاغل شهرداری محکوم شد.
سکوی پرش
برخی با الهام از آنچه بر سر شهرداران آمد هدف دیگری برای ورود به شهرداری داشتند که آن هم رسیدن به پاستور و ریاست‌جمهوری بود. احمدی‌نژاد 26 ماه شهردار تهران بود و در سال 84 کاندیدای ریاست‌جمهوری شد. حمایت اصولگرایان از او سبب جلوسش بر کرسی ریاست جمهوری شد اما همگان از آنچه او انجام داد و وضعیت امروزش مطلع هستند. شاید او در این روزها آرزو دارد که کاش در شهرداری می‌ماند و یا حتی برایش برکنار شدن از سوی شورای شهر اصولگرا خجسته‌تر از ریاست‌جمهوری و مبتلا شدن به وضعیت امروزش بود. محمدباقر قالیباف هم که بعد از احمدی‌نژاد سودای حضور در پاستور را داشت و 21 سال در شهرداری ماند اما جامعه با در نظر داشتن تجربه تلخ ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به او «نه» گفتند. البته پرونده تخلفات قالیباف مطرح است و هنوز نتیجه آن اعلام نشده است. شورای شهر پنجم رأی به شهردار شدن محمدعلی نجفی داد ‌که او هم شانس بقا در بهشت را نداشت چرا که به‌دلیل بیماری مجبور به ترک شهرداری شد.
گزینه ماندگار؟
روز 23 اردیبهشت شهردار تهران انتخاب خواهد شد. از میان گزینه‌ها دو کاندیدا به مرحله نهایی می‌روند که با توجه به اظهارات و برنامه‌های ارائه شده 5 کاندیدای جلوس بر کرسی شهرداری، سیدمحمود حسینی و محمدعلی افشانی این دو گزینه باشند. سیدمحمود حسینی سابقه خوبی در اداره شهر ندارد چنان‌که در زمان استانداری او در اصفهان بود که حادثه معروف به سمیرم در پی اعتراض مردم به‌دلیل تقسیمات جدید کشوری رخ داد و ۴ نفر کشته شدند. بحران قرض‌الحسنه‌های اصفهان هم در زمان او رخ داد که با کمک قالیباف! فروکش کرد. نقطه مثبت حسینی را باید پاکدست‌بودن او دانست. محمدعلی افشانی هم مانند حسینی استاندار بود اما اعتراضات را به خوبی کنترل می‌کرد و اجازه نمی‌داد اختلافات قومیتی آسیبی به اداره استان و آرامش مردم فارس وارد کند. از سوی دیگر افشانی از قدرت تعامل بالا با ارکان دیگر کشور را دارد و سعی می‌کند مشکلات را با تعامل حل‌و‌فصل کند. پاکدستی ویژگی دیگر اوست بنابراین افشانی نه سودای ریاست جمهوی دارد چرا که اکنون معاون عمرانی وزیر کشور است و خدمت برایش از هر مولفه‌ای ارزشمندتر، سوابق روشنی دارد و نشانی از تخلف در پرونده او دیده نمی‌شود به عبارتی او از تمام موضوعاتی که سبب عمر کوتاه شهرداران تهران شد، مبرا است.