به مناسبت 78 سالگی رادیو؛

گروه فرهنگی- چهارم اردیبهشت‌ماه یادآور رویداد مهمی در عرصه رسانه‌ای ایران است. در این روز رادیو ملی ایران افتتاح شد و برای اولین بار از جعبه جادویی صدا به خانه ایرانی‌ها آمد؛ صدایی شگفت‌انگیز و افسانه‌ای که از چوب و آهن بیرون می‌آمد و مردم را شگفت زده کرده بود. امروز 78 سال از آغاز فعالیت رادیو ایران می‌گذرد. در این 78 سال بسیاری صداهای ماندگار، نویسندگان و ترانه‌سراها و خوانندگان با استعداد به رادیو آمدند و آثار ماندگاری خلق کردند؛ آثاری که در حافظه تاریخی یک ملت ثبت شده است. در این گزارش مروری داشتیم بر اولین گوینده‌ها و نویسندگان و دست‌اندرکاران فنی رادیو ایران.
رضا سجادی
رضا سجادی فرزند حاج سیدمصطفی سرابی واعظ و ناطق زبردست بود که در سال ۱۲۹۹ خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رساند و وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. وی برادر سید ضیاءالدین سجادی بود.
سجادی در سال ۱۳۱۹ با معرفی یکی از آشنایان برای امتحان گویندگی به محل بی‌سیم پهلوی رفت و از جانب مامور آلمانی که استخدام می‌کرد پذیرفته شد تا مقارن ساعت دوازده ظهر خبرهای اداره اخبار را بخواند.


رضا سجادی مدتی به ریاست اداره رادیو منصوب شد و مدتی هم ریاست اداره مطبوعات وزارت پیشه و هنر را عهده‌دار بود. رضا سجادی ناطقی زبردست، ادیبی پرمایه و شعرشناس بود او اشعار زیادی را در حافظه داشت و هنگام محاوره از اشعار حافظ، شاهد و مثال می‌آورد.
بعد از انقلاب اسلامی کوتاه‌مدتی در تهران دستگیر شد‌ اما تعلقش به خانواده‌ای روحانی و آشنایی‌اش با علما و مراجع به ویژه مانند آیت‌الله نجفی مرعشی باعث شد که مدت کوتاهی در زندان نماند.
طوسی حائری
طوسی حائری دختر آیت‌الله محمدباقر حائری مازندرانی نویسنده، مترجم و اولین گوینده زن «رادیوی ملی ایران» بود. طوسی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن دکترای زبان فرانسه دریافت کرد. ترجمه‌های او از متون فرانسه از سال ۱۳۲۰ در مجله‌ اطلاعات هفتگی و کتاب هفته به چاپ می‌رسید.
طوسی در سال ۱۳۳۷ مجله آشنا را با هزینه شخصی و به سردبیری احمد شاملو منتشر کرد که پس از ۱۷ شماره متوقف شد. آشنا نخستین فعالیت مستقل مطبوعاتی شاملو است. طوسی و شاملو در سال ۱۳۳۶ با هم ازدواج کردند که پس از چهار سال زندگی مشترک از هم جدا شدند. در فیلم کوتاه خواستگاری ۱۳۴۱ به کارگردانی ابراهیم گلستان، طوسی به همراه فروغ فرخزاد و پرویز داریوش بازی کرد.
در سال‌های قبل از انقلاب طوسی به سمت معاونت وزارت فرهنگ ایران رسید. او دوستی نزدیکی با بهمن محصص، نجف دریابندری، فروغ فرخزاد و رضا براهنی داشت. در سال‌های بعد از انقلاب خانه‌اش محل دیدار نویسندگان و روشنفکران مختلف بود. طوسی در سال‌های آخر عمر در شمال ایران سکونت می‌کرد و در فروردین ۷۵ به علت عارضه قلبی در‌گذشت.
قدسی رهبری
قدسی رهبری اولین گوینده خانم، در روز افتتاح رادیو، در تاریخ چهارم اردیبهشت سال ۱۳۱۹ بود. قبل از افتتاح رادیو دو نفر از وزرا، عده‌ای از اساتید دانشگاه تهران و چند نفر از کارمندان عالی‌رتبه و مهندسان وزارت پست و تلگراف در یکی از سالن‌های باشگاه افسران از وی تست گویندگی گرفتند و او نفر اول شد. بد نیست بدانید ملک‌الشعرای بهار یکی از اساتیدی بود که از داوطلبان گویندگی، تست معلومات عمومی، فن بیان و شعرخوانی می‌گرفت.
کوکب پرنیان
روشنک در سال ۱۳۲۷ وارد خدمت در رادیو ایران شد و تا سال ۱۳۳۴ در بخش‌های مختلف گویندگی می‌کرد. او گوینده برنامه گلها بود و بسیاری از مردم ایران این برنامه را با صدای او که اشعار را به درستی دکلمه می‌کرد، می‌شناسند و تاثیر گویش ایشان در فراگیری اشعار ادبیات فارسی برای مردم همچنان در اذهان، به عنوان یک خاطره زیبا باقی‌مانده‌ است.
تکیه‌کلام روشنک «پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد»، بود.
خانم روشنک در مصاحبه‌ای در سال ۱۳۵۴ چنین می‌گوید: «زمانی که می‌خواستم وارد رادیو شوم، ۸۱ نفر جهت گویندگی شرکت کرده بودند که از میان آنان قبول شدم. کسانی که از من امتحان گرفتند: مرحوم سعید نفیسی، حسینقلی مستعان، حسین زاهدی، مرحوم صبحی و چند نفر دیگر هم بودند که الان یادم نیست. مرحوم پیرنیا از برنامه سوم گلها مرا دعوت به همکاری کردند. نام روشنک را هم ایشان برایم انتخاب کرد و اولین شعری را که در برنامه گلها خواندم، این بود»:
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
شب که خورشید جهان تاب، نهان از نظر است
طی این مرحله با نور مهی باید کرد»
‌از خاطراتم این است که گاهی که از رادیو بیرون می‌آمدم، جوانان علاقه‌مندی در بیرون رادیو بودند که از من خواستند اشعاری را که در برنامه گلها می‌خوانم، برایشان بنویسم. ولی همیشه به دلیل جوان بودن آنها این شعر را برایشان می‌نوشتم
«نخست موعظه پیر می‌فروش این بود
که از معاشر ناجنس احتراز کنید»
اما حالا پس از گذشت چند سال اگر قرار باشد مطالبی بنویسم، این شعر را هم اضافه می‌کنم
از امروز کاری به فردا ممان
چه دانی که فردا چه آید زمان
فروزنده اربابی
فروزنده اربابی فعالیت‌های گویندگی خود در رادیو را با گویندگی برنامه‌های تفریحی و سرگرمی آغاز کرد اما پس از مدتی کوتاه تهیه‌کنندگان رادیو تشخیص دادند که صدای وی برای برنامه‌های ادبی و هنری مناسب‌تر است.
به دلیل صدای دلنشین و لحن بیانی که مختص او بود فروزنده توانست به یکی از گویندگان سرشناس قبل از انقلاب تبدیل شود. وی همچنین مجری برنامه گلها بود.
فروزنده به همراه چند گوینده زن دیگر رادیو منجمله روشنک و آذر پژوهش از شهرت بسیاری برخوردار بودند. وی در ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ در ۸۲ سالگی در تهران درگذشت.
منوچهر نوذری
منوچهر نوذری دوبلور، هنرپیشه، مجری و کارگردان ایرانی بود.او فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۳۲ آغاز کرد و از اولین گویندگان تاریخ دوبله در ایران بود. از سال ۱۳۳۵ در رادیو نیز مشغول به کار شد و فعالیت خود در سینما را از سال ۱۳۳۸ به عنوان دستیار فنی آغاز کرد. اولین تجربه بازیگری او در سال ۱۳۴۱ با بازی در فیلم «لاله آتشین» به کارگردانی برادرش محمود نوذری و هوشنگ لطیف‌پور رقم خورد و با ساخت فیلم «ایوالله» نخستین تجربه‌اش در کارگردانی را مقابل دوربین برد. نوذری در دهه ۱۳۵۰ با مهاجرت به مصر فیلم «الو من گربه هستم» را ساخت.
فعالیت هنری او پس از انقلاب عمدتا بر تلویزیون و رادیو متمرکز بود. از مشهورترین برنامه‌هایی که او در تلویزیون اجرا کرد می‌توان به «مسابقه هفته» و «تهران ساعت بیست» و همچنین مجموعه‌های داستانی «کوچه اقاقیا» و «باجناغ‌ها» اشاره کرد. حضور او با اجرای چند نقش در برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» و کارگردانی این برنامه از دیگر فعالیت‌های منوچهر نوذری محسوب می‌شود.
نویسنده‌های قدیمی رادیو
یکی از اولین نویسند‌گان رادیو حسینقلی مستعان بود. او پس از اتمام دوره دبیرستان در دارالفنون مدتی در مدرسه علوم سیاسی به تحصیل پرداخت. وی کار روزنامه‌نویسی را از سال ۱۲۹۸ آغاز کرد و از ۱۷ سالگی در روزنامه نیمه رسمی ایران فعالیت داشت و نخستین شعر‌ها و داستان‌های کوتاه خود را در روزنامه‌های نسیم شمال، اتحاد و روزنامه ایران منتشر کرد. قصه‌نویسی را نیز از سال ۱۳۱۴ در مجله «مهرگان» با نام مستعار «ح. م. حمید» آغاز کرد.
او در کار ترجمه هم دست داشت، ترجمه «بینوایان» اثر ویکتور هوگو که از جمله ترجمه‌های اوست یکی از بهترین ترجمه‌های بینوایان به شمار می‌رود. او در سال ۱۳۱۹ مجله «راهنمای زندگی» را منتشر کرد و بدون وقفه از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷- یعنی ۵۷ سال- قلم زد. مستعان پس از واقعه شهریور ۱۳۲۰ مدتی به سیاست روی آورد و سردبیر و مدیر برخی از روزنامه‌های سیاسی آن زمان مانند روزنامه‌های اخبار روز، اخبار و دستور شده و از دهه ۱۳۲۰ برای بعضی از برنامه‌های رادیو می‌نوشت. او در سال ۱۳۲۸ رییس شورای نویسندگان رادیو شد. مستعان بسیار پرکار بود و گاهی در هفته، هفت تا هشت پاورقی و داستان کوتاه می‌نوشت و همه را مرتب و بدون تاخیر می‌رساند. او از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۴۰ در «مجله رادیو» داستان کوتاه می‌نوشت. اغلب نوشته‌های او در «مجله رادیو» داستان‌های پندآموز اجتماعی بود که با یک نتیجه‌گیری اخلاقی پایان می‌یافت. بسیاری از داستان‌های او در برنامه‌های رادیو استفاده می‌شد.
او نثری روان و ساده داشت و دارای تخیل قوی بود و در شخصیت‌پردازی مهارت زیادی داشت. نوشته‌هایش پیش‌نویس و پاکنویس نداشت و از‌‌ همان آغاز کار، شروع به نوشتن می‌کرد. وی ۱۰۰۰ داستان کوتاه و ۲۰۰ کتاب نوشته است و به مرد هزار داستان شهرت دارد. او مدتی هم به کار نمایشنامه‌نویسی مشغول شد و طی سال‌های دهه ۳۰ و ۴۰ نمایشنامه‌های زیادی برای رادیو نوشت. مستعان در اواخر دهه بیست مدتی به ریاست رادیو منصوب شد.
محمد حجازی
محمد حجازی، نویسنده، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، مترجم، سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی بود که در رادیو ملی ایران مشغول به کار شد.
سید محمد حجازی، ملقب به مطیع‌الدوله، فرزند نصرالله مستوفی، پدرش مستوفی دربار قاجار بود. محمد حجازی تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه سن‌لویی در تهران انجام داد. پس از گذراندن دوران تحصیلی متوسطه به فرانسه رفت، در آنجا دانشنامه مهندسی در تلگراف بی‌سیم گرفت و پایان‌نامه خود را در برلین به فارسی ترجمه کرد. در مراجعت به ایران به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد. سپس عهده‌دار سمت‌های مختلفی شد، از جمله مدیر مجله «ایران امروز»، و «پست و تلگراف و تلفن» شد و مقالات خود را در نشریات آن زمان به خصوص باباشمل، به چاپ می‌رساند. حجازی صاحب سبکی نو و دلنشین در نویسندگی است همین امر او را در زمره نویسندگان درجه اول قرار می‌دهد.
اولین ناظر متون رادیویی
علی دشتی در سال ۱۲۷۲ شمسی در کربلا به دنیا آمد. او هنگام افتتاح رادیو در ایران عضو اداره شهربانی بود و ریاست دایره راهنمای نامه‌نگاری را در اداره سیاسی شهربانی به عهده داشت. او به همراه عبدالرحمن فرامرزی (روزنامه‌نگار و نویسنده) و چند نفر دیگر جزو اولین کسانی بودند که نظارت بر متون گفتار رادیویی و رسانه‌های گروهی آن زمان را در حد امکان انجام می‌داد. هیچ روزنامه‌ای بدون اجازه این قسمت حتی اجازه چاپ یک آگهی را نیز نداشت. همچنین هیچ جمله‌ای در رادیو خوانده نمی‌شد مگر اینکه قبلا از نظر علی دشتی گذشته باشد.
دشتی روزنامه‌نگاری منتقد و تندرو بود. روزنامه شفق سرخ در نخستین سال‌های تاسیس، این موضوع را اثبات کرد ولی بعد‌ها او به صورت یک روزنامه‌نگار خبری طرفدار دولت درآمد. او به زبان و ادبیات فارسی، عربی و فرانسه تسلط کامل داشت و با زبان‌های آلمانی و انگلیسی نیز آشنا بود. او سخنوری صحنه‌ساز بود. شهرت او بیشتر به خاطر نویسندگی است و آثار مکتوبی نیز دارد.
قدیمی‌ترین خواننده مرد
اسماعیل خوانساری مشهور به ادیب خوانساری در سال ۱۲۸۰ متولد شد. کار خود را از موذنی مسجد خوانسار آغاز کرد و پس از مدتی نزد اساتید گوناگون گوشه‌های مختلف ساز و آواز ایرانی را فرا گرفت. او برای هنرش قدر و منزلت زیادی قائل بود، خودش در این باره می‌گوید: «هیچ گاه از کسی در ازای خواندن نوا پول نگرفته‌ام، زیرا این کار را دون شخصیت یک هنرمند می‌دانم.» ادیب خوانساری در پاسداری از هنر و شخصیت خود سخت کوشا بود. وی در سال ۱۳۱۹ یعنی در زمان افتتاح رادیو همکاری خود را با این رسانه آغاز کرد و پس از آن نیز با آن همکاری داشت و با شروع برنامه «گلها» از خوانندگان پرکار در این برنامه به شمار می‌آمد.