به مناسبت سالروز میلاد قیصر امین پور با اندکی تاخیر دردهای نگفتنی

دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند


تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
قیصر امین پور
براستی اگر شاعر دردمند نباشد شاعرمردم نیست و اگر نتواند زبان مردم خویش باشد تنها صفحه نویس قهاری است که پاره های کاغذ را قلمی میکند بی آنکه باری را از روی دوش مخاطبانش برداشته باشد.
در تاریخ ادبیات فارسی با شاعران زیادی مواجهه میشویم که از غم مردم زمانه ی خویش گفتند و سرودند حتی اگر لبهایشان بهم دوخته شد و جوانی شان را در زندانها گذراندند.
از ملک الشعرا ی بهار گرفته تا فرخی یزدی و ابتهاج و ...اما حکایت قیصر با مردم زمان خودش حکایت شیشه و سنگ است .
حکایت ماه و پلنگ است و حکایت عاشقی است.
شاید اگر در همین چند ده سال گذشته در میان شاعران بگردیم کمتر مانند قیصر بیابیم و شاید انگشت شماری چون نصرلله مردانی و حتی خلیل عمرانی چرا که هر سه معلمان شاعری بودند که علاوه بر قلمشان ،وجودشان نیز در مسیر خدمت به خلق و آموزش هنر صرف شد.
وجه تمایز قیصر ،مردانی و عمرانی وجه معلمی شان بود و اینکه همیشه شاگردانشان تشنه ی شنیدن و دیدنشان بودند.
در روزگاری زیست میکنیم که هیچ کدام از داعیه داران شعر اهل شاگرد پروری نیستند و البته آنقدر سرگرم شده اند که فرصت آموزش را از خود گرفته اند.
حال آنکه خلیل عمرانی خانه اش را حسینیه ی شعر کرده بود و قیصر هم کلاس درسش در دانشگاه تهران زبانزد شاعران نوقلم و دانشجویا ن علاقه مند بود و سفره ی لطف ومرحمتش گسترده.
اما براستی امروز کدام استاد شرط استادی خود را بی جیره و مواجیب ادا می کند.
باشد که رستگار شویم.
فاطمه طارمی
سایر اخبار این روزنامه
بررسی اقدام آمریکا در خروج از برجام و واکنش‌های مخالف از تهران تا سایر نقاط جهان استعفا بعد از خستگی از سرکوب نخست‌وزیر ارمنستان رفت دیروز تولد آهنگسازی بود که چند سالی غیبت داشت اما هرگز فراموش نشد میلاد «عندلیبی» در «همدلی» سخنگوی دولت در نشست هفتگی خود با اهالی مطبوعات و رسانه‌ها مطرح کرد: حصر رفع می‌شود «همدلی» رویکرد مردانه در مواجهه با ورزشکاران را بررسی کرد زنان ورزشکار غایبان بزرگ رسانه‌ها «الیور استون» اولین نشست در ایران را با طعنه به اصغر فرهادی برگزار کرد؛ فیلم‌های خسته‌کننده ایرانی، جایزه می‌برند! رئیس ستاد کل نیروهای مسلح: ایران مقابل آمریکا و متحدانش تسلیم نمی‌شود به مناسبت سالروز میلاد قیصر امین پور با اندکی تاخیر دردهای نگفتنی احسان اقبال‌سعید منتظر ادامه ترقه‌بازی در عربستان باشید! گزینه وزارت خارجه احتمالاً بدون رای کمیته روابط خارجی هم در سنا رای خواهد آورد مخالفت کمیته روابط خارجی سنای آمریکا با پومپئو ظهر دیروز در ستاد ارتش؛ فرمانده کل سپاه با فرمانده کل ارتش دیدار کرد صالح الصماد کشته شد