جواد منصوري، اولين فرمانده سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامي در گفت و گو با «اعتماد»: در ابتدا بين سپاه و دولت رابطه گرمي برقرار نبود

دوم ارديبهشت 1358
39 سال پس از تاسيس سپاه پاسداران
مرتضي ويسي
  سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سازماني نظامي است كه در نخستين روزهاي پس از انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ به فرمان سيد بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران تشكيل شد. امام خميني(ره) در دوم ارديبهشت سال ۱۳۵۸ طي فرماني به شوراي انقلاب اسلامي رسما تاسيس اين نهاد را اعلام كرد و شوراي انقلاب با تاسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، گام اساسي را در جهت سازماندهي اين نهاد برداشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نهادي نظامي و بازوي مسلح براي پاسداري از نظام جمهوري اسلامي است. با اين وجود چگونگي تاسيس و شكل‌گيري آن مساله‌اي مهم در تاريخ انقلاب ايران است.


جواد منصوري به عنوان اولين فرمانده سپاه پاسداران از نزديك بسياري از تحولات مربوط به تاسيس سپاه را نظاره‌گر بوده است. به اعتقاد وي سپاه به عنوان يك تشكيلات ضرورتي غير قابل انكار براي حفظ انقلاب اسلامي ايران بوده است.
 
ايده تاسيس نهادي به نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» از چه زماني شكل گرفت؟
اين موضوع به روزهاي قبل از انقلاب بازمي‌گردد. در آن روزها ما با تحليل‌ها و بررسي‌هايي كه از وقايع دو قرن پيش ايران داشتيم به اين نتيجه رسيده بوديم كه به تشكيلاتي نياز است متشكل از نيروهاي انقلابي در جهت حفاظت از انقلاب به معناي اعم آن؛ به اين معنا كه حفاظت از انقلاب نمي‌توانست صرفا به معناي نظامي باشد بلكه بايد وجوه مختلفي داشته باشد تا بتواند انقلاب را از آسيب‌هاي مختلف حفاظت كند. براي نمونه به اين فكر مي‌كرديم تشكيلاتي بايد داشته باشيم كه در مواجه با بلاياي طبيعي مانند زلزله كمك حال مردم باشيم حتي اگر دولت‌ها هيچ اقدامي نكنند ما به عنوان يك تشكيلات مردمي در كنار مردم باشيم. البته در بعد نظامي هم در دفاع از كشور با ساير نيروها مانند ارتش همكاري كنيم. اين ايده وجود داشت تا اينكه انقلاب پيروز شد. در اوان پيروزي انقلاب اسلامي وضعيتي پيش آمد كه عملا هيچ نهاد متولي در كشور وجود نداشت، نهادهاي باقيمانده هم اگر كاري مي‌خواستند انجام بدهند كاري نمي‌توانستند عملي از پيش ببرند. بنابراين همان زمان ايده شكل‌گيري اين تشكيلات احيا شد و قرار شد در بعد عملي هم پياده شود.
دقيقا چه زماني بود كه قرار شد اين ايده عملي شود؟
بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب يعني 22 بهمن بود كه بحث شكل‌گيري سپاه پاسداران مطرح شد. اما مقدمه شكل‌گيري سپاه را بايد در كميته‌هاي انقلاب دانست. در واقع كميته‌ها براي پاسداري و حفظ امنيت در كشور شكل گرفت و اين نهاد كاملا خودجوش و مردمي شكل گرفت اما كافي نبود ما به تشكيلاتي نياز داشتيم كه در ابعاد ديگر نيز فعاليت داشته باشد.
اما آنگونه كه عنوان شده است بيشترين اقدامات سپاه پاسداران در جهت حفظ امنيت به خصوص حفاظت از انقلاب صورت گرفته است و صحبتي از حضور در عرصه‌هاي اقتصادي و فرهنگي نبوده است.
البته به‌طور قطع همين‌گونه است كه شما مي‌گوييد. در آن شرايط انقلابي طبيعتا شرايط امنيتي در اولويت بود به خصوص اينكه دشمنان قصد داشتند از خلأ به وجود آمده استفاده كنند تا انقلاب را به بن‌بست برسانند اما در عين حال در بعضي از زمينه‌ها هم كشور به‌شدت نياز داشت تا نهادهاي انقلابي مانند سپاه ورود پيدا كنند. مثل پرداختن به مسائل فرهنگي كه براي مقابله با گروه‌هاي منافق به‌شدت به آن نياز داشتيم. مردم بايد مي‌دانستند ماركسيسم به چه معناست و چرا بايد با ماركسيسم مبارزه كرد مثلا بايد مردم مي‌دانستند كه دقيقا فرق بين اسلام گرايي و ملي گرايي در چيست يا مساله مبارزه با بي‌سوادي همگي اين مسائل باعث مي‌شود كه سپاه بازوي فرهنگي خود را قدرتمند كند. سپاه به قدر توان خود سعي داشت با مساله فقر در كشور مبارزه كند. ببينيد فقر كشور در آن زمان يك پديده بسيار وحشتناك بود. در بخش عمده‌اي از كشور نه راه بود و نه آباداني. بخش زيادي از مردم در فقر به سر مي‌بردند به همين جهت رسالت سپاه صرفا در مسائل نظامي و امنيتي خلاصه نمي‌شد.
يكي از مسائل مهم درباره شكل‌گيري سپاه در روزهاي آغازين آن مربوط به شيوه گزينش و كادر‌سازي در سپاه است. چگونه بود كه در آن افراد مختلفي با عقايد سياسي متفاوتي در سپاه حضور مي‌يافتند و فعاليت مي‌كردند؟
اين موضوع به شرايط روزهاي آغازين انقلاب برمي‌گردد و جوي كه بر آن شرايط حاكم بود. در آن روزها همه افراد و گروه‌ها سعي داشتند خود را انقلابي و پايبند به آرمان‌هاي انقلاب معرفي كنند. در واقع همه مدعي بودند كه انقلابي، مومن و صادق هستند اما اين زمان بود كه نشان داد چه ميزان افراد و گروه‌ها به اين اهداف و آرمان‌ها پايبند هستند.
آيا اين موضوع به اين علت نبود كه سپاه در آغاز شكل‌گيري از تساهل و تسامح بيشتري برخوردار و پذيراي جريان‌هاي مختلف مي‌شد؟
نمي توان اين موضوع را به راحتي تاييد كرد چرا كه يكي از مهم‌ترين اركان سپاه در همان زمان ركن گزينشي آن بود و با دقت بسيار زيادي افراد را براي ورود به سپاه مورد گزينش قرار مي‌دادند اما واقعيت اين است كه در روزهاي بعد از انقلاب نه تنها در سپاه بلكه در نهادهاي ديگر مانند كميته‌ها هم افراد بي‌صلاحيت زيادي وارد شدند ولي به تدريج اين افراد بدون صلاحيت حذف شدند. اما عموما اين نيروهاي فاقد صلاحيت زمينه فعاليت پيدا نمي‌كردند. مثلا من زماني كه فرمانده سپاه بودم تمام اشخاصي را كه در سال‌هاي قبل از انقلاب طي مبارزات انقلابي مي‌شناختم به عنوان فرمانده استان‌ها منصوب كردم.
يكي از بحث برانگيزترين مباحث مربوط به سپاه مساله تاسيس اين تشكيلات است و افرادي با افكار متنوع هستند كه ادعا مي‌كنند تاسيس سپاه كار آنها بوده است. آيا از شخص خاصي مي‌توان نام برد و تاسيس سپاه را منتسب به وي دانست؟
نه‌تنها در مورد سپاه بلكه در مورد بيشتر نهادهاي تاسيس‌شده بعد از انقلاب نمي‌توانيد از شخص خاصي نام ببريد. براي اينكه در آن روزها هر كس كه به ايده‌اي مي‌رسيد بخشي از آن را عملي مي‌كرد حالا يا به نتيجه مي‌رسيد يا نمي‌رسيد. في‌المثل بعد از پيروزي انقلاب اسلامي چهار تشكيلات به نام سپاه پاسداران به وجود آمد. معناي آن هم اين بود كه يك نيازي را همه احساس كرده بودند اما بعد از مدتي به يك فكر رسيدند و يك تشكيلات واحد را به نام سپاه پاسداران ايجاد كردند.
وجود چهار تشكيلات در آن زمان آيا به اين علت نبود كه هركس فهم متفاوتي از انقلاب اسلامي داشت؟
علت عمده به اين مساله باز مي‌گشت كه شايد كسي فكر نمي‌كرد در سال 57 انقلاب پيروز شود. در خوشبينانه‌ترين حالت فكر مي‌كرديم سه يا چهار سال ديگر پيروز مي‌شويم. اين اتفاق غيرمنتظره منجر به افكار و تصميم‌هاي غيرهماهنگ و غيرمنتظره هم مي‌شد. اما از نكات غيرقابل باور در شكل‌گيري سپاه گسترش سراسري آن در كل كشور بود. ما در 2 ارديبهشت سال 58 رسما كارمان را آغاز كرديم در شرايطي كه نه تجربه و نه دركي از كار تشكيلاتي داشتيم در اواخر اسفندماه همان سال تقريبا 90 درصد كشور زير پوشش سپاه بود.
وضعيت همكاري متقابل دولت موقت با سپاه چطور بود؟
فعاليت‌هاي سراسري و مردمي سپاه در شرايطي بود كه اصلا دولت موقت با ما همكاري خوبي نداشت و واقعيت اين بود كه بين سپاه و دولت موقت رابطه گرمي برقرار نبود. دولت موقت در آن زمان سپاه را به‌شدت مي‌كوبيد اما ايمان و اعتقاد پاسدارها باعث شد كه اين موانع كنار گذاشته شود و پروژه سراسري كردن سپاه پيش برده شود چرا كه امام خميني (ره) به‌شدت به ضرورت سپاه براي كشور پي برده بود و تمام قد از اين تشكيلات دفاع مي‌كرد.
اما تنها دولت موقت نبود كه سپاه با آن مشكل پيدا كرد. بلكه در دولت بعد هم ظاهرا اين رابطه خيلي موفق نبود. چنانچه وقتي بني‌صدر روي كار آمد از همان آغاز دولت، سپاه با وي مشكل داشت. علت اين مخالفت بنيادين با بني‌صدر در چه بود؟
غالب پاسداران در سال 1358 با جلسات و با مطالعاتي كه در سپاه انجام شده بود تاحدودي با جريان‌هاي سياسي كشور آشنا شده بودند. ما در آن زمان به‌طور مرتب كلاس‌هاي عقيدتي و سياسي برگزار مي‌كرديم كه به‌طور مرتب پاسداران در آن كلاس‌ها آموزش داده مي‌شدند. پاسداران بينش بسيار قوي پيدا كرده بودند و مرتبا سخنراني‌هاي امام مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌گرفت. بنابراين طبيعي بود كه جريان سپاه بيش از هر جريان ديگري به ماهيت و انگيزه‌هاي واقعي بني‌صدر پي برده بود. بني‌صدر تقريبا در سال اول پيروزي انقلاب خودش را نشان داده بود و مشخص شد كه به لحاظ فكري خيلي با خط انقلاب و امام همسو نبود اما شايد اين بينش در بين همه اقشار جامعه نبود ولي جريان تاريخ نشان داد كه قضاوت‌هاي سپاه اشتباه نبوده است.
مشكل اصلي بني‌صدر با سپاه چه بود؟
بني‌صدر اصلا به انقلاب اعتقادي نداشت. مثلا در جلسه‌اي كه شخص خودم حضور داشتم، مي‌گفت كه نهاد انقلاب يعني چه؟ و در ادامه نشان داد به اين دليل از سپاه متنفر است كه يك نهاد انقلابي است. اصلا بحث انقلابي‌گري هيچ! طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، سپاه جزو نيروهاي اين مملكت محسوب مي‌شود ولي بني‌صدر قبول نداشت چرا كه اصلا به قانون هم اعتقادي نداشت.
پس چرا امام خميني (ره) بني‌صدر را به عنوان فرماندهي كل قوا منصوب كرد؟
ببينيد براي مطالعه آن روزهاي انقلاب ايران ما دچار ابهامات زيادي هستيم كه خيلي براي ما كه در امروز حال زندگي مي‌كنيم مشخص نيست. اما نكته بسيار مهم اين است كه با تفكر و آگاهي امروز نمي‌توانيم اتفاقات سال 1358 را مورد سنجش و تحليل قرار دهيم. شايد در آن شرايط توجيهي براي اين موضوع وجود داشته كه ما امروز از درك آن ناتوان هستيم ما در سال 1397 نمي‌توانيم دقيقا شرايط سال 1358 را تجزيه و تحليل كنيم. همان آقاي هاشمي‌رفسنجاني كه مي‌گويد ما به امام گفتيم بني‌صدر را فرمانده كل قوا كنيد سه ماه بعدش عنوان مي‌كند عجب اشتباهي كرديم. اما به هر حال شما امروز نمي‌توانيد هاشمي را محكوم كنيد چرا اين پيشنهاد را داد چرا كه شرايط آن روزگار به گونه‌اي ديگر بود.
شما اشاره كرديد كه بسياري از اين اطلاعات را طي مطالعه و برگزاري كلاس‌ها دسته‌بندي مي‌شد و در اختيار پاسداران قرار مي‌گرفت. براي اين كار از چه اشخاص يا منابعي استفاده مي‌كرديد؟
يكي ار بخش‌هاي مهم سپاه بخش آموزش بود كه شهيد كلاهدوز هم مسووليت آن بخش را به عهده داشت و به دليل گذراندن دوره‌هاي تئوريك در ارتش تسلط بالايي بر مباحث تئوريك داشت و شخص ايشان تعداد زيادي از افراد متدين و باسواد را جمع كرده بود و يك گروه آموزشي محتوايي را شكل داد. در اين كلاس‌ها با تكيه بر سخنراني‌هاي شهيد مطهري و گفته‌هاي امام خميني(ره) و همچنين يكسري دستنوشته‌هايي كه خودمان تهيه كرده بوديم كار آموزش را پيش مي‌برديم. ضمن اينكه بسياري از فرمانده هان سپاه سال‌ها در جريان مبارزات انقلابي بودند. كسي مثل آقاي بشارتي كه فردي بسيار باسواد و مومن بود زماني كه درس مي‌داد واقعا مخاطبانش را عميقا تحت‌تاثير قرار مي‌داد. اشخاصي مانند آقاي شريعتمداري (روزنامه كيهان)، آقاي محمد‌زاده و خيلي افراد ديگر بودند كه در بخش آموزش فعاليت‌هاي زيادي داشتند و برنامه‌هاي عقيدتي - سياسي را پيش مي‌بردند.
يكي از كارهاي جالب ما در آن روزها تكثير نوارهاي آموزشي بود كه شامل سخنراني‌هاي اشخاص بزرگ مانند امام خميني، شهيد بهشتي، شهيد مطهري و... بود و اين كاست‌ها به شكل شبكه‌هايي در سراسر كشور پخش مي‌شد كه در آن روزگار در نوع خود اقدامي بي‌سابقه بود. به‌طور كل سپاه در بخش آموزش و تبليغات خيلي فعال بود.
در آن زمان حقوق يك سپاهي چقدر بود؟
در سال 58 براي افراد مجرد 2500 تومان براي هر ماه و براي افراد متاهل 3500 تومان بود. با وجود اين افرادي بودند كه اين پول را براي خودشان زياد مي‌دانستند و آخر ماه باقيمانده را به صندوق سپاه باز مي‌گرداندند و اگر كسي از پاسدارها به پول نياز داشت يا با مشكلي مواجه مي‌شد از آن برداشت مي‌كرد. من شديدا معتقدم سپاه در بين نهاد‌ها و ارگان‌هاي امروز ما از پاكدست‌ترين و پاك‌ترين نهاد‌هاي كشور ما است و دشمن سعي دارد كه با تمام وجود سپاه را بدنام كند به لطف خدا تاكنون هيچ موفقيتي كسب نكرده است.
 
  از نكات غيرقابل باور در شكل‌گيري سپاه، گسترش سراسري آن در كل كشور بود.
شايد در مورد انتصاب بني‌صدر به فرماندهي كل قوا از سوي امام(ره) در آن شرايط توجيهي وجود داشته است كه ما امروز از درك آن ناتوان هستيم.
در روزهاي بعد از انقلاب نه‌تنها در سپاه بلكه در نهادهاي ديگر مانند كميته‌ها هم افراد بي‌صلاحيت زيادي وارد شدند ولي به تدريج اين افراد بدون صلاحيت حذف شدند.
شايد كسي فكر نمي‌كرد در سال 57 انقلاب پيروز شود. در خوشبينانه‌ترين حالت فكر مي‌كرديم سه يا چهار سال ديگر پيروز مي‌شويم. اين اتفاق غير منتظره منجر به افكارها و تصميم‌هاي غيرهماهنگ و غيرمنتظره هم مي‌شد.
مقدمه شكل‌گيري سپاه را بايد در كميته‌هاي انقلاب دانست. در واقع كميته‌ها براي پاسداري و حفظ امنيت در كشور شكل گرفت و اين نهاد كاملا خودجوش و مردمي شكل گرفت اما كافي نبود ما به تشكيلاتي نياز داشتيم كه در ابعاد ديگر نيز فعاليت داشته باشد.
بني‌صدر تقريبا در سال اول پيروزي انقلاب خودش را نشان داده بود و مشخص شد كه به لحاظ فكري خيلي با خط انقلاب و امام همسو نبود اما شايد اين بينش در بين همه اقشار جامعه نبود ولي جريان تاريخ نشان داد كه قضاوت‌هاي سپاه اشتباه نبوده است.
در اوان پيروزي انقلاب اسلامي وضعيتي پيش آمد كه عملا هيچ نهاد متولي در كشور وجود نداشت نهادهاي باقي مانده هم اگر كاري مي‌خواستند انجام بدهند كاري نمي‌توانستند عملي از پيش ببرند. بنابراين همان زمان ايده شكل‌گيري اين تشكيلات احيا شد و قرار شد در بعد عملي هم پياده شود.