آیا سینمای ایران در خارج از مرزها براساس تکنیک قضاوت می‌شود؟

1: سینمای بین‌الملل و اهمیت اثرگذاری آن بر مرزهای فراتر از ایران، واژه پرکاربردی است، خاصه برای مدیران سازمان سینمایی. هر کدام به تفسیر و شرحی بر فرم حضور سینمای ایران در خارج از مرزهای ایران تاکید می‌کنند و صدالبته تا به امروز ادعاها و تلاش‌ها با نتایج، تفاوت فاحشی دارند. به گواه فیلمسازان و مدیران فرهنگی، در حال حاضر سینمای ایران در حوزه بین‌الملل هدایت شده از سوی سیاستگذاران فرهنگی نیست. شاید در ابتدای سینمای بعد از انقلاب، بنیاد سینمایی فارابی توانست جریان سینمای جشنواره‌ای را ریل‌گذاری کند ولی با مروری کوتاه به تاریخ چند سال اخیر سینمای ایران متوجه خواهیم شد که دنیا، سینمای ایران را در جریانی مستقل از سیاستگذاری‌های فرهنگی می‌شناسند. بخشی از این مساله به خاطر سردرگمی در شناخت و نوع مواجهه با مخاطبان خارجی سینمای ایران است؛ نتیجه این می‌شود که در دوره‌ای اصطلاح سینمای استراتژیک فراگیر شده و برای ساخت آثاری همچون: «فرزند چهارم»، «راه آبی ابریشم»، «ملک سلیمان»، «رستاخیز» و «محمدرسول‌ا...(ص)» هزینه می‌شود ولی هیچ‌گاه فرصت اکران در خارج از مرزها نخواهد یافت و در دوره‌ای هم تفاهمنامه‌های بی‌کارکرد برای تولید مشترک از کشورهایی چون چین گرفته تا ارمنستان و کشورهایی در شاخ آفریقا امضا می‌شوند که هیچ ماحصلی تا به امروز نداشته است. سرنوشت سینمای ایران در عرصه بین‌الملل در جایی خارج از دسترس مدیران سینمایی رقم می‌خورد. 2: چند روز قبل تعدادی از فیلمسازان جوان در حوزه فیلم کوتاه، در یادداشتی تندوتیز که در اختیار سایت سینمایی کافه‌سینما قرار گرفته بود؛ از بده‌و‌بستان‌های پشت‌پرده سینمای بین‌الملل گفته بودند و از اینکه بعضی فیلمسازان کوتاه با سفارش جعفر پناهی‌ها و با لابی امثال ایشان موفق به حضور در بخش مسابقه جشنواره‌ای همچون «کن» می‌شوند. این اظهارات و استفاده از الفاظی چون لابی و زدوبند، شاید برای غالب مردم ناآشنا باشد و بیشتر علاقه‌مند به وجه بیرونی و رسانه‌ای موفقیت فیلم‌ها در جشنواره هستند؛ ولی این مدل افشاگری‌ها در مورد پشت‌پرده سینمای جشنواره‌ای برای خود اهالی سینما حرف جدیدی نیست. در بخشی از همان نامه آمده: «بده‌و‌بستان بعضی از اشخاص صاحب‌ نفوذ و کرسی در عرصه فیلم کوتاه با نامدارانی چون: «جعفر پناهی»، «محمد حقیقت»، «هنگامه پناهی»، «کتایون شهابی» و... باعث شده فضای سالم رقابتی بین جوانان مستعد فیلم کوتاه که با دست خالی و مصائب فراوان و بدون رانت‌های حمایتی انجمن سینمای جوان و نهادهای دولتی فیلم می‌سازند به بی‌عدالتی حادی کشیده شود.» اگرچه این اظهارات محل جنجال هم شده و اسم بردن‌ها شاید برای این فیلمسازان جوان هم دردسرساز شود ولی آنچه مسلم است اینکه نشان می‌دهد جریان‌های قدرتمندی در طول سال‌های متمادی در عرصه سینمای بین‌الملل شکل گرفته‌اند؛ اسامی تکراری که بین فیلمسازان مشهور هستند و در بازار فیلم‌های جشنواره‌های جهانی به اسم و اعتباری رسیدند؛ جریان‌هایی که غالبا پشت‌پرده سینمای بین‌الملل ایران حضور فعال دارند و تا حد داوری جشنواره‌های خارجی ضریب نفوذ یافته‌اند. گردش مالی واسطه‌گری این پخش‌کنندگان مستقل از جریان دولتی به حدی آنها را سرپا نگه داشته که گاهی تعیین‌کننده و مافیای نفوذ برای یک فیلمساز می‌شوند. در کنار حضور فعال این افراد، بخش بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان یک نهاد دولتی همچنان در سیطره افراد تکراری است که در دولت‌های مختلف حضور داشته و دارند. اگرچه در دوره‌هایی مثل اوایل ریاست حجت‌ا... ایوبی بر سازمان سینمایی، تلاش‌هایی برای کاستن سطح نفوذ و انحصار این افراد صورت گرفت ولی به دلیل جایگزینی نادرست، نتیجه‌ای نداشت و همان تیم با همان دست فرمان قدیمی و بی‌نتیجه حرکت می‌کند. 3: نظری که بین اهالی سینما در مورد ضریب نفوذ پناهی در جشنواره‌های جهانی مشهور است، مبتنی‌بر نظرات و حاشیه‌های سیاسی است که رسانه‌های غربی در مورد این فیلمساز دارند. رسانه‌ها و جشنواره‌های خارجی قالب و موجی را برای این فیلمساز ساختند و پناهی فعلا بر همین موج سوار است.
 عباس کیارستمی، فیلمساز فقید سینمای ایران، مهرماه سال 90 در مصاحبه‌ای به مناسبت شروع اکران فیلم «کپی برابر اصل» با رادیو فرهنگ آلمان اظهارات جالبی دارد. او در پاسخ به سوالی در مورد سرنوشت جعفر پناهی در زندان که ظاهرا برای وی به یک موضوع دردسرساز مبدل شده است، گفت: «چیزی که مرا عصبانی می‌کند، واکنش غرب و واکنش پناهی به این موضوع است، مثل اینکه کسی نمی‌خواهد اعلام کند که پناهی خیلی وقت است که از زندان آزاد شده و حتی فیلمی ساخته که در جشنواره کن به نمایش درآمد و در حال مذاکره برای ساخت فیلم‌های بعدی‌اش است. من واقعا نمی‌فهمم چرا کسی در مورد این موضوع، آشکارا صحبت نمی‌کند. وقتی می‌بینیم که غرب توجه نمی‌کند که پناهی دیگر در زندان نیست، عصبانی می‌شوم.»

4: فیلم سینمایی «محمدرسول‌ا...(ص)» ساخته مجید مجیدی و «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش ازجمله فیلم‌های سال ۹۴ سینمای ایران بودند که با دورنمای اکران بین‌المللی تولید شدند ولی هر دو به‌گونه‌ای رنگ اکران جهانی را ندیدند. «رستاخیز» به خاطر جنجال‌های زیادی که بر سراکران داخلی در کشور داشت، همچنان ناکام در اکران خارجی است. فیلم سینمایی «محمدرسول‌ا...(ص)» هم که با بودجه‌ای سنگین ساخته شد، نتوانست حتی در کشورهای منطقه نمایش موفقی داشته باشد. «محمدرسول‌ا...(ص)» به گفته سازندگانش در نهایت حرفه‌ای‌گری با استفاده از همه پتانسیل‌های داخلی و خارجی ساخته شد و بعد از طی کردن مرحله تولید، در بخش مهم و حیاتی پخش و کسب بازارهای جهانی ناکام ماند و امروز هم بی‌دقت و بدون استراتژی، پایانی‌ترین مسیر نمایش را طی می‌کند. نسخه نمایش خانگی این فیلم بدون هیچ تبلیغات جدی در این شبکه پخش شد. با وجود اینکه مجیدی از آماده‌سازی سریال 6 قسمتی «محمدرسول‌ا...(ص)» برگرفته از نسخه سینمایی، خبر داده بود ولی گویا در میانه راه تصمیم برای این کار هم تغییر کرد. سریال «محمدرسول‌ا...(ص)» می‌توانست جبرانی باشد برای خسارت نادیده شدن فیلم در بخش بین‌الملل، به شرطی که متولیان این اثر تنها به مسیر اصطلاحا دیپلماتیک و رسمی برای رساندن فیلم به دست مخاطب خارجی، تکیه نمی‌کردند و به جای رایزنی‌های فرسایشی با پخش‌کنندگان، این فیلم ایرانی را در معرض دیدگان مخاطب خارجی در کشورهای همسایه می‌گذاشتند و موفقیت‌هایی همچون سریال‌های «یوسف پیامبر(ص)» مرحوم فرج‌ا... سلحشور و «مختارنامه» داود میرباقری که توانستند ظرفیت‌های هنری و معنوی انقلاب اسلامی را به گوش همسایگان برسانند. مجید مجیدی کارگردان خوش‌نام سینمای ایران، برای تولید دو فصل دیگر فیلم «محمدرسول‌ا...(ص)» که وعده داده بود، تصمیمی نگرفته است. شاید همین شکست در توزیع خارجی فصل اول، او را بار دیگر به سمت ساخت آثاری که رنگ‌وبوی جشنواره‌ای دارد سوق داده است. مجیدی حالا از ظرفیت‌های مهم ساخت فیلم در کشور هندوستان می‌گوید. شاید مجیدی تصمیم گرفته همان مسیری را طی کند که امروز اصغر فرهادی بعد از ساخت فیلم «گذشته» و «همه می‌دانند» طی می‌کند. کارگردان ایرانی‌ای که در دل دنیای فراتر از مرزهای ایران، فیلم می‌سازد. «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» شاید اولین آثار فرهادی بودند که توانستند جوایز متعدد جشنواره‌های بین‌المللی را به دست آورند. یکی از مواردی که در مورد دریافت جایزه اسکار «جدایی نادر از سیمین» در رسانه‌ها مطرح می‌شود، ارتباط دریافت این جایزه به شرایط سیاسی سال 88 و بعد از آن باز می‌گردد. البته خیلی‌ها زیر بار تاثیر «واکنش‌های سیاسی» آکادمی اسکار به انتخاب آثار فرهادی را قبول ندارند ولی بعد از اینکه فرهادی جایزه دوم اسکارش را برای «فروشنده» گرفت، قوت نظریه مواجهه سیاسی اسکار بیشتر نمود پیدا کرد. فرهادی در سایه دستور دیوانه‌وار «دونالد ترامپ» مبنی‌بر ممانعت از ورود اتباع هفت کشور مسلمان شامل ایران، در کانون توجهات قرار گرفت. نشریه «هالیوود ریپورتر» در همان روزها در مطلبی نوشت: «در حال حاضر فیلم «فروشنده» تنها یک نامزد اسکار نیست، بلکه می‌تواند به فریاد همبستگی هالیوود در اعتراض به قانون مهاجرتی ترامپ ضدمسلمانان تبدیل شود.» 5: سینمای بین‌الملل و تولید مشترک آنقدر خالی از معنا و برنامه باقی ماند که شکل جدیدی مبتنی‌بر سود و منفعت در گیشه‌های داخلی بر فضای سینمای ایران حاکم شد. تعریف جدید تولید مشترک در سینمای ایران شکل گرفته است؛ اینکه بازیگرهای چهره را به کشورهایی مثل برزیل، هندوستان، ارمنستان و حتی آمریکا می‌برند تا فیلمی کمدی با چند بازیگر خارجی بسازند. چند ‌صباحی است که فیلمسازان به همین شیوه «رد‌کارپتی» فیلم می‌سازند. «مصادره»، «لس‌آنجلس تهران»، «من سالوادور نیستم» و «سلام بمبئی» ازجمله نمونه‌هایی هستند که به همین شکل نازل از تولید مشترک در کشورهای دیگر تولید می‌شوند. مسعود اطیابی ازجمله کارگردان‌هایی است که دو فیلم مشهور در خارج از مرزهای ایران ساخته است. یکی در افغانستان به نام «خاک و مرجان» که جزء همان سینماهای استراتژیک بود که در گیشه موفق نشد و دیگری به نام «تگزاس» که در برزیل ساخته و به تازگی اکران شده است و احتمالا با وجود تم طنز و بازیگران چهره‌اش پرفروش شود. اطیابی در گفت‌وگویی که سال گذشته با «فرهیختگان» داشت، ادعا کرد که فیلمسازی در برزیل راحت‌تر از ایران است. او همچنین گفته بود: «تولید «تگزاس»، از «خاک و مرجان» خیلی راحت‌تر بود و روی اصول و حرفه‌ای ساخته شد. کادر فنی به اندازه ‌بردیم. گروه خوبی در برزیل همراه ما شدند. مکان‌ها و لوکیشن‌ها خیلی خوب بود. به همین دلایل‌ ساخت «تگزاس» را راحت‌تر انجام دادم. «خاک و مرجان» در فضای کابل بود و تهیه‌کننده خیلی زحمت کشید ولی تولید آن به مراتب سخت‌تر از فیلم «تگزاس» بود.» به هر حال این هم شکل جدیدی از تولید فیلم در فضایی خارج از مرزهای ایران است که حداقل می‌توان گفت توانسته مخاطبان سینمارو را به سینما بیاورد و اینکه لوکیشن‌ها و بازیگران دست چندم خارجی را هم بر پرده سینماهای ایران بیاورد.  6: جشنواره جهانی فیلم فجر از چهار دوره پیش، با نگاه و بودجه‌ای مستقل و برای دست‌یابی به بازار اکران و تولید در منطقه و حتی شرق دور و اروپای شرقی کارش را شروع کرد. به‌رغم تمام تلاش‌هایی که مدیران جشنواره‌ای برای افزایش سطح نفوذ سینمای ایران بر کشورهای مقصد انجام دادند، این جشنواره هنوز نتوانسته سهم چندانی را برای کسب بازار کشورهای منطقه به دست آورد و در حد یک رویداد فرهنگی داخلی باقی مانده است. شاید یکی از مسائلی که جشنواره جهانی فیلم فجر را به ورطه تشریفاتی شدن و عدم کارکرد منطقه‌ای سوق داده، این است که در طول سه دوره گذشته، ظرفیت‌های بزرگ جمهوری اسلامی در منطقه و جهان با استفاده از نیروهای مردمی نادیده گرفته شده است. از همان دوره سی‌ودوم جشنواره و تفکیک بخش ملی از جهانی، می‌شد حدس زد که بخش عمده‌ای از مخاطبان سینمای ایران، قرار است از جشنواره حذف شوند. مسیری که ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی انتخاب کرده بود به اعتبار کارگردان فقید عباس‌کیارستمی ترسیم شد. الگوی کارگردان محبوب جشنواره‌های خارجی، نتوانست برای آن دوره و حتی دوره‌های بعدی راهگشا باشد. مدیران سازمان سینمایی در طول سه سال گذشته همچنان در حال آزمون و خطا هستند. اما اتکای مدیران جشنواره به مردم و قهرمان‌های‌شان در حد دعوت از خانواده‌های شهدای مدافع حرم باقی مانده است.