حالا که کم آبیه به ما یه ذره

محمدرضا ستوده- توی تاکسی بودم. لا‌به‌لای خبرها خواندم که سهام بعضی از شرکت‌ها در بورس با مغز زمین خورده و احتمالا حال خیلی‌ها در این شب عیدی گرفته شده. به طور بداهه این چند بیت را داخل تاکسی نوشتم. امید به اینکه تسکینی باشد برای زیان دیدگان!
رگ بازارو زدن به ما یه ذره خون بدین
چقدر ضربه مهلک می‌زنین! امون بدین
حالا که کم‌آبیه به ما یه ذره نون بدین


آقایون روسا یه کم خودی نشون بدین
جون هر کی دوس دارین بورسو یه کم تکون بدین
سهم من؛ سهم منه... عشق منه... مال منه...
عددای منفی رو تابلو اموال منه
هر چی خط کجه توو دنیا توی فال منه
مرغ بریونی کامل نمی‌خوام... یه رون بدین
جون هر کی دوس دارین بورسو یه کم تکون بدین
سهامت یک شبه دور گردنت طناب میشه
سقف ساختمون حافظ رو سرت خراب میشه
نقشه‌های زندگیت تک‌تک شون بر آب میشه
نفسم بند اومده به من یه ذره جون بدین
جون هر کی دوس دارین بورسو یه کم تکون بدین
نمی‌خوام انرژی منفی بدم اما میدم!
من به جز رکود سهمم رو تابلو ندیدم
کاشکی توی خواب ببینم به یه سودی رسیدم
آقایون یه ذره تدبیر و امید بیرون بدین!
جون هر کی دوس دارین بورسو یه کم تکون بدین...