روزنامه جهان صنعت
1396/10/12
سعید مدنی، پژوهشگر مسایل اجتماعی در تحلیل اعتراضات اخیر:
خواست تغییر وضع موجود از در و دیوار جامعه بیرون زدهگروه جامعه- اعتراضات چند روز اخیر تبعات و تحلیلهای مختلفی را در پی داشته است. اینکه یکباره و خودجوش در شهرهای مختلف کشور ادامه پیدا کرد، حتی در شهرهایی که هرگز انتظاری از آنان نمیرفت که ندایشان را با تجمعات و شعارهایشان به گوش مسوولان برسانند، نشان داد موضوع پیچیدهتر از آن است که نشود آن را جدی گرفت. اعتراضاتی فراتر از جنس مسایل اقتصادی و در نقد انواع فشارهای اجتماعی، رفتارهای بینالمللی و محدودیتهای سیاسی شکل گرفت. در همین زمینه و اینکه چه دلایلی میتواند موجب شکلگیری مجدد اعتراضها شود و با شفاف نبودن اهداف تجمعکنندگان، راه به کدام سو خواهد برد، «اسکاننیوز» با سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی ایران به گفتوگو نشسته است.
ارزیابیتان از تظاهراتهای اخیر به صورت کلی چیست؟
هنوز برای اینکه ماهیت دعوتکنندگان به تجمعات اخیر و هدفشان را توضیح دهیم بسیار زود است. اما با اطمینان میتوان گفت که این قابلیت بسیج قابل توجه جمعیت در شهرهای مختلف محصول وضعیت اقتصادی اجتماعی و حجم بالای نارضایتی است. حتی قبل از تجمعات اخیر هم هر ناظر بیطرفی میتوانست میزان بالای نارضایتی را در میان عموم مردم ببیند. بنابراین فارغ از اینکه انگیزه و هدف دعوت به اعتراض چه بوده یا اینکه اعتراضات به کجا ختم شود میتوان به صراحت گفت شدت نابسامانیهای اقتصادی اجتماعی از آستانه تحمل بخش قابل توجهی از جامعه ایران عبور کرده است. به همین دلیل انتساب اعتراضات و اعتراضکنندگان به دشمنان موهوم یا عوامل خارجی خطای بزرگی است.
تصور میکنید به دلیل مشکلات معیشتی و فقر مردم این اتفاقات رخ داده یا هیجانی زودگذر است و فروکش میکند؟
قبلا گفتهام شرایط جامعه ایران جنبشی است به این معنا که نیروهای اجتماعی متمایل به تغییر آنچنان گسترده و فراگیر شدهاند و روزبهروز بر قدرت آنان افزوده شده که هیچ مانع نظامی، امنیتی یا تهدید نمیتواند مانع بروز و ظهور آن شود. به علاوه بنده انقطاعی بین آنچه امروز در حال رخ دادن است با آنچه پس از انتخابات 88 و در قالب جنبش سبز رخ داد نمیبینم. اینها در تداوم همدیگر هستند، طبیعتا با صورتبندیهای مختلف. جامعه ایران سالهاست دچار پدیده توالی بحرانها شده و تا زمانی که ریشهها و علل این بحرانها مورد توجه قرار نگیرد و راهحلی برای خروج از بحران اندیشیده نشود در هر فرصت و بزنگاهی اعتراضات بروز و ظهور پیدا میکنند. همان طور که گفتم به دلیل روشن نبودن نیروی پشت این دعوتها هنوز درباره احتمال تداوم یا توقف اعتراضات اخیر نمیتوان اظهار نظر قاطع کرد اما در همان حال با قاطعیت میگویم حتی اگر اعتراضات اخیر متوقف یا سرکوب شوند باز هم دیر یا زود ناظر اشکال متفاوت اعتراضی دیگر خواهیم بود. جامعه ایران سرشار است از بحران و در همان حال نشانههای تغییر از در و دیوار جامعه بیرون زده است.
چه میزان این تظاهراتها را سیاسی میپندارید؟
در جوامع در حال توسعه تمایز بین امر سیاسی، امر اجتماعی یا امر اقتصادی ناممکن است. برای همین وقتی در جامعه ایران آب خوردن هم سیاسی است چگونه میتوان تظاهراتی که در آن شعارهایی تا این حد تند داده میشود را سیاسی ندانست. درست است که بخش قابل توجهی از نارضایتیهای موجود حاصل بحرانهای اقتصادی است اما مگر نمیدانیم تصمیمات و برنامههای اقتصادی که اینچنین جامعه ایران را دستخوش بحران کرده، حاصل تصمیمات برخی سیاستمداران فاسد بوده است؟
خیلیها معتقدند حالا صبر مردم سرریز شده و با معیشت مردم نمیتوان شوخی کرد. به همین دلیل این تظاهراتها به راه افتاده است. چقدر این تحلیل را در جامعه درست میدانید؟
به نظر بنده محدود کردن دامنه اعتراضات به مسایل معیشتی خطای بزرگی است. شعارها را ببینید. فراتر از دولت و قوه مجریه علیه اختلاس، نظام بسته سیاسی، فساد و ناکارآمدی در کل قوا از جمله قوه قضاییه و حتی ساختارشکنانه است. اصلا مسایل معیشتی یعنی چه؟ یعنی یارانه؟ یعنی برق و آب و گاز ارزان؟ خیر. بحران فراتر از اینهاست. نارضایتی در همه جوامع وجود دارد، حتی جوامع توسعهیافته و پیشرفته اما هر نارضایتیای به اعتراض ختم نمیشود. تنها وقتی میزان فشار به مردم یا گروهی از آنها از آستانه تحمل عبور میکند، نارضایتی تبدیل به اعتراض میشود.
عنوان شده تظاهرات مشهد که شروع این تجمعات اعتراضی بوده است توسط افرادی خاص سازماندهی شده بود تا علیه دولت شعار دهند اما ناگهان موضوع توسط تجمعات خودجوش مردم و با هماهنگی از طریق شبکههای مجازی تغییر کرده و جهت آن به نشانهگیری ماهیت نظام و اعتراض به آن تبدیل شد. نظرتان در این زمینه چیست؟
همانطور که گفتم درباره ماهیت دعوتکنندگان به این اعتراضات و بانیان جرقه خوردن آن اطلاعی در دست نیست، اگرچه گروهها و نیروهایی درون نظام هستند که برای تامین منافعشان و در مواجهه با اختلافات جناحی حاضرند از هر روشی از جمله آنچه در سوال شما آمده است استفاده کنند. اما جامعه ایران هم هوشیارتر از آنهاست و از هر فرصتی برای بیان خواستهها و مطالباتش استفاده میکند. این روش را در جریان انتخابات ریاستجمهوری، در تشییع جنازه آقای هاشمی، در اعتراض به اسیدپاشی اصفهان و دهها مورد دیگر دیدهایم.
خطای بزرگی است اگر جناحی تصور کند میتواند بر موج نارضایتی گسترده مجانی موجسواری کند، همانطور که این روزها شاهدیم دامنه اعتراضات فراتر از دولت یا قوه مجریه رفته، حتی قوه قضاییه را هم بینصیب نگذاشته و بسیاری از نهادهای مهم و ساختاری را هدف قرار داده است. بنابراین اگر هم طرحی برای حذف دولت یا تضعیف آن بوده یا در پی تسویهحساب جناحی بوده باید گفت آن پروژه شکست خورده است. به سخن دیگر اگر مسوولان امر فقط به دنبال آن باشند که بخشی از صدای معترضان را بشنوند و نسبت به بقیه آن گوششان را ببندند یا اساسا سوگیری اعتراضات را به سمت و سوی مورد نظر خودشان ببرند باز هم خطایی بر خطاهای قبلی افزودهاند.
موضوع دیگر آنجاست که صداوسیما در این چند روز صرفا مشکلات اقتصادی و گرانی را دلیل اعتراضات بیان میکند. اگر موضوع گرانی بود سال 91 که انفجار یکباره قیمتهای دلار و طلا را داشتیم و تحریمهای کمرشکن و عدم سرمایهگذاری و مبادله با کشورهای خارجی و نبود دارو و مرگ خاموش بیماران خاص رقم میخورد، مردم هیچ حرکت اعتراضی و تجمعات خیابانی نداشتند. اما حالا بلافاصله بعد از گران شدن تخم مرغ و پیش از گران شدن قیمت بنزین، ناگهان این تجمعات آغاز شد. آیا واقعا دلایل این تجمعات را معیشتی ارزیابی میکنید یا فرصتی فراهم شد برای بیان همه نوع مطالبات و خواستههای مردم؟
بله من هم این تحلیلها را شنیده و خواندهام؛ تحلیلهایی که اصرار دارند با توجه به اینکه وضع تورم و گرانی در دوران احمدینژاد بسیار بدتر از دولت روحانی بود، کل اعتراضاتِ معترضان ساختگی و توطئهای علیه دولت است. در این ارزیابیها چند خطای عمده وجود دارد؛ اول اینکه برخی رسالت خود را دفاع نامشروط از دولت روحانی میدانند و به جای هر ارزیابی علمی از عملکرد آن اصل را بر خطاناپذیر بودن و تبرئه دولت قرار میدهند.
این اشتباه بزرگی است. دولت روحانی با وجود همه مشکلات و موانع پنج سال فرصت داشت کمی ثبات و بهبود در زندگی مردم پدید آورد یا با افشای موانع بهبود وضعیت، مردم را متقاعد کند که شرایط فعلی را درک و تحمل کنند اما بیتردید در این زمینه موفق نبود. دوم اینکه مقایسه دولت روحانی و احمدینژاد و بعد بسنده کردن به چهار تا شاخص برای نشان دادن اینکه وضع بهتر شده، خطاست. شاخص نابرابری بنا بر گزارشهای بانک مرکزی روز به روز بیشتر شده، رکود و نبود اشتغال هر روز فراگیرتر شده؛ اما از این گذشته میزان نارضایتی انباشتشده در دولت احمدینژاد خرج پیروزی روحانی در انتخابات شد با این امید که روزگاری بهتر برای مردم رقم خورد. این نارضایتی پنج سال پیش یا حتی اجازه دهید بگویم نارضایتی 13 سال پیش هر بار از آستانه تحمل مردم فراتر میرود و نتیجه آن اعتراض است. این اعتراض گاه در قالب تظاهرات است، مثل آنچه در اواخر دولت اول هاشمی شاهد بودیم، گاه تبدیل به جنبش اجتماعی میشود مثل آنچه از سال 88 تا امروز دیدهایم.
سال 88 تجمعات اعتراضی طبقه متوسط مردم بر اثر مسایل سیاسی و با بلوغ آگاهی و شعارها و خواستههایی از جنسی دیگر انجام شد. فکر میکنید در این هشت سال چه اتفاقاتی رخ داد که انگیزههای تجمعات اعتراضی خیابانی از آن نوع خواستهها تبدیل به این نوع از تجمعات فعلی شده که قاعدتا اهداف مردم بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادیشان است اما بعضا در حمایت از سلطنتطلبان هم شعارهایی داده میشود و این مسیر را گمراه میکند؟
جنبش سبز در سال 88 مبتنی بر مقدماتی بود که آن را از سطح نارضایتی اجتماعی تبدیل به جنبش اجتماعی کرد. در مرحله نارضایتی که فقط اعتراضی است به وضع موجود هر کس از زبان خود اعتراض میکند. در روزهای اخیر برخی شعارهای معطوف به سلطنت داده شد و در واقع گرایشی ارتجاعی داشت اما آیا واقعا گستره بسیار وسیع اعتراضات و دامنه شعارها را میتوان منحصر به این شعارها کرد؟ پاسخ منفی است. همان طور که گفتم اعتراضات فعلی منفک از اعتراضات گذشته نیست بنابراین هنوز نمیتوان ماهیت متفاوتی برای آن قائل شد. سال 88 هم بسیاری جریانات سعی کردند هژمونی جنبش را در دست گیرند اما خوشبختانه به کمک و مدد بسیاری به ویژه محصوران نتوانستند. بنابراین باید منتظر شد و سرنوشت اعتراضات اخیر و ماهیت آن را در فقدان گروهها و افراد مرجع ملی، دینی یا محدودیت آنها که قائل به اعتراضات آرام، مسالمتآمیز، تدریجی، با تاکید بر حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی هستند، از نزدیک دید. بدیهی است در شرایط فقدان نیروها و افراد مرجع مذکور امکان وقوع اعتراضات خود به خود بیشتر میشود، اگرچه هر اعتراضی، حتی خود به خودی، فرصتها و ظرفیتهایی برای جنبشهای بعدی فراهم میکند. با این حال من هم مثل بسیاری از علاقهمندان به آینده ایران نگران رشد گرایشهای افراطی و خشونتآمیز هستم. در شرایط کنونی افزایش خشونت هم برای حاکمیت و هم برای نیروهای سیاسی دموکراتیک و تحولخواه به ویژه معترضان سم است.
سایر اخبار این روزنامه
مردم می خواهند فضا بازتر شود
مزایدههای خصوصیسازی شکست میخورد
بررسی «جهان صنعت» از سختتر شدن کسبوکار در کشور؛
ادامه اعتراضات در کشور؛
کمیسیون تلفیق تصویب کرد؛
بی خبری،خوش خبری نیست
عملکرد صداوسیما در زمینه ناآرامیهای چند روز گذشته؛
مصرف «گل» به سن دانشآموزان رسید؛
آمار فاجعهبار نیمکت تیمهای خصوصی لیگ برتر؛
منهای طنز!
سخن بزرگان در این روزها!
دولت در بازار ارز و طلا دخالت نکند
سعید مدنی، پژوهشگر مسایل اجتماعی در تحلیل اعتراضات اخیر:
اصرار بر تکرار اشتباه
«هیس» راه چاره نیست
گوشهای سنگین
ادامه رشد اقتصادی در 2018
«هیس» راه چاره نیست
گوشهای سنگین