آمار فاجعه‌بار نیمکت تیم‌های خصوصی لیگ برتر؛

11 تغییر در 17 هفته؛ این آمار فاجعه‌باری است از برکناری و انتخاب سرمربیان جدید در چهار تیم خصوصی لیگ برتر فوتبال که نفت تهران به خاطر مشکلات مالکیتی سردمدار آن است.
پنج تیم سیاه‌جامگان، سپیدرود، نفت تهران، گسترش فولاد تبریز و حالا استقلال خوزستان جمع تیم‌های متعلق به بخش خصوصی در لیگ برتر را تشکیل می‌دهند. به جز تیم گسترش فولاد تبریز که از نظر مالی، مالکیتی و فنی شرایط متعارفی دارد و در جدول رده‌بندی نیز از حاشیه امنیت خوبی برخوردار است، سایر تیم‌های خصوصی در وضعیت نامناسبی قرار دارند.
از پنج تیم حاضر در بخش خصوصی تنها تیم استقلال خوزستان است که تا این هفته تغییری روی نیمکتش ایجاد نشده. این تیم، لیگ را با عبدالله ویسی آغاز کرد و تا اینجای کار هم با خود ویسی ادامه داده است. هرچند برخی شواهد نشان می‌دهد که ویسی جایگاه مستحکمی روی نیمکت آبی‌پوشان اهوازی ندارد و هر آن ممکن است با یک نتیجه ضعیف دیگر جای خود را به مربی دیگری بدهد.
از پنج تیم حاضر در این مسابقات، چهار تیم سیاه‌جامگان، نفت، استقلال خوزستان و سپیدرود به ترتیب با ۱۲، ۱۳، ۱۴ و ۱۵ امتیاز در چهار رده انتهایی جدول قرار دارند تا این ۴ تیم خیال ۱۲ تیم دیگر را برای سقوط نکردن به لیگ یک راحت کنند.


اگر استقلال خوزستان که هنوز تغییری روی نیمکتش نداشته و گسترش فولاد با تنها یک تغییر (فیروز کریمی به جای لوکا بوناچیچ) را نادیده بگیریم، شرایط در سه تیم نفت، سپیدرود و سیاه‌جامگان بغرنج و آمار تغییرات روی نیمکت این سه تیم در حد فاجعه است. این سه تیم روی هم در ۱۷ هفته از لیگ برتر، ۱۰ سرمربی مختلف را روی نیمکت‌شان نشانده‌اند. در این میان سهم تیم نفت تهران با علی کریمی، حمید درخشان، آتیلا حجازی، احمد آل‌نعمه و حالا هومن افاضلی بیش از دو تیم دیگر است. نفتی‌ها البته باتوجه به اینکه علی کریمی و حمید درخشان را در چند نوبت جابه‌جا کردند بیش از پنج بار تغییرات روی نیمکت‌شان را اعمال کرده‌اند.
سپیدرود و سیاه‌جامگان هرکدام تاکنون حضور سه سرمربی را روی نیمکت‌شان تجربه کرده‌اند. به این ترتیب که سیاه‌جامگان لیگ را با اکبر میثاقیان آغاز کرد، با علیرضا مرزبان ادامه داد و به رضا عنایتی رسید. سپیدرودی‌ها هم با علی نظرمحمدی کارشان را شروع کردند، با امیدرضا روانخواه ادامه دادند و حالا هم کار را به علی کریمی سپرده‌اند. با توجه به حضور علی کریمی در تیم سپیدرود، باید کریمی را پر‌رفت و آمدترین مربی در این تیم‌ها دانست. وی در دو مقطع مختلف در تیم نفت تهران مشغول شد و حالا سومین مقطع سرمربیگری‌اش را نیز در تیم سپیدرود تجربه خواهد کرد.
اسامی مربیان در پنج تیم لیگ برتری به شرح زیر است:
استقلال خوزستان: عبدالله ویسی
گسترش فولاد تبریز: لوکا بوناچیچ- فیروز کریمی
سپیدرود رشت: علی نظرمحمدی- امیدرضا روانخواه- علی کریمی
سیاه‌جامگان: اکبر میثاقیان- علیرضا مرزبان- رضا عنایتی
نفت تهران: علی کریمی- حمید درخشان- علی کریمی- حمید درخشان- آتیلا حجازی- احمد آل‌نعمه- هومن افاضلی
گفته می‌شود علی کریمی با جواد تن‎زاده مالک جدید باشگاه سپیدرود قرارداد امضا کرده و هدایت این تیم را برعهده گرفته، این در حالی است که کیومرث بیات، مدیرعامل سپیدرود و مالک 20 درصد از سهام این باشگاه، مخالف حضور کریمی است و اعتقاد دارد تغییر سرمربی توسط مالک غیرقانونی است و این کار باید توسط مدیرعامل انجام شود.
انگار قرار نیست علی کریمی از اتفاقاتی که در یکی دو سال اخیر برایش رخ داده درس عبرت بگیرد. او هنوز درگیر شکایت از حمیدرضا جهانیان مالک شهرت‎طلب و جنجالی سابق نفت است اما با اولین تماس و پیشنهاد از مالک جدید و ناشناخته سپیدرود راهی رشت می‎شود تا هدایت این تیم را بر عهده بگیرد. او دوباره قرار است در باشگاهی کار کند که اختلافات مدیریتی بزرگی دارد و آینده آن به شدت غیرقابل پیش‌بینی است. کریمی به پیشنهاد کار در نفت و همکاری با جهانیان هم در حالی پاسخ مثبت داد که اهالی فوتبال هشدارهای زیادی به او داده بودند، اما کریمی توجهی به این هشدارها نکرد و البته خیلی زود تاوان این اشتباه را داد. قبل از نفت و جهانیان، کریمی پیشنهاد مالک متمول و پرحاشیه خونه‎به‎خونه را هم پذیرفته و مدیریت فنی این تیم را بر عهده گرفته بود و از این کار خود هم پشیمان شد و به این همکاری ادامه نداد.
باید از علی کریمی پرسید که همکاری با قاسم حسن‎زاده مالک خونه‎به‌خونه و حمیدرضا جهانیان مالک سابق نفت چه دستاوردهایی برای او داشته که باز هم به پیشنهادهای مشابه پاسخ مثبت می‌دهد؟ آیا کار در خونه‌به‎خونه و نفت، ثمره‌ای جز شکست و بدنامی برای او داشته است؟ کریمی باید به این سوال پاسخ دهد که چرا اصرار دارد تیشه به ریشه خودش بزند؟
البته نباید از الان نسبت به همکاری او با مالک جدید سپیدرود بدبین بود اما آیا تجربه‌های تلخ قبلی کریمی، نباید او را دست ‎به‌ عصاتر کند؟ آیا او نباید در کار کردن با افراد ناشناخته و تازه به دوران رسیده، کمی محتاط‎تر عمل کند؟ آیا او نباید نگران اعتبار و حیثیتی باشد که به سختی به دست آمده و با این انتخاب‌های عجولانه، به راحتی خدشه‌دار شده است؟ کاش قبل از آن که دیر شود، کریمی به خودش بیاید و بیشتر مراقب خودش باشد. با این انتخاب‎ها، شاید در آینده‌ای نزدیک، او دیگر تفاوت چندانی با دیگران نداشته باشد و یکی بشود مثل همه!
آزموده را آزمودن خطاست!
رضا فراهانی- علی کریمی این بار سرمربی تیم سپید‌رود شده است. هر چند این تیم مشکلات بسیار زیادی دارد اما بیم آن می‌رود که در آخرین لحظات قبل از بازی سپید‌رود هم سرمربی خود را به دلیل استعفا از دست بدهد. علی کریمی که روزگاری یکی از اسطوره‌های فوتبال ایران و آسیا به شمار می‌رفت حال با انتخاب‌های نه‌چندان مطلوب خود، باعث شده نظر بسیاری درباره‌اش تغییر کند.
با اینکه در بازیگری جزو نوابغ فوتبال بود‌ اما این موضوع دلیل محکمی برای موفقیت او در مربیگری نیست. موفقیت و توانمندی‌های خاص یک ورزشکار در حوزه بازیگری نمی‌تواند دلیل جدی و قابل پذیرشی در مربیگری او باشد. همان طور که فوتبال جهان نیز چنین تجربه‌ای را در مورد مارادونا و پله به نمایش گذاشت.
نکته قابل توجهی که در فوتبال ایران به آن توجه نمی‌شود مرز بین مربیگری و معلم بودن است. بازیکنان ستاره فوتبال کشور از آنجا که توانمندی‌های خاص و قابل توجهی دارند اما شاید هرگز توانایی این را نداشته باشند که در چارچوب مربیگری یک بازیکن را پرورش دهند‌ بنابراین از توانایی آنها می‌توان گاهی به عنوان یک معلم خوب بهره برد و مهارت‌ها را در چارچوب یک معلم آموزش‌دهنده فقط آموزش داد.
جوانان فوتبالیست کشور بعد از پایان دوره بازیگری خود و قدم گذاشتن در مسیر بازنشستگی متاسفانه از سوی عده‌ای از مدیران به مسیری اشتباه کشیده می‌شوند و در نتیجه سقوط کرده و اعتبار گذشته و آینده خود را از دست می‌دهند. علی کریمی نیز در گروهی قرار دارد که مدیران نالایق ورزش کشور با اعتبار و آبروی او به نادرست‌ترین شکل ممکن بازی می‌کنند.
اما نگرانی از نقطه‌ای تشدید می‌شود که علی کریمی اولین فوتبالیست توانمند کشور نیست که با چنین شرایطی مواجه شده است. پیش از او علی منصوریان نیز با ورود به چرخه معیوب و مدیریت ناسالم ورزش کشور اعتبار خود را به چالش کشید. مربیگری عملکرد پیچیده‌ای است که نیاز به دانش و آموزش‌های ویژه دارد.
عملکرد مدیران ورزشی که در کمال بی‌توجهی به موقعیت ورزش کشور و نگاه به چشم‌اندازهای آینده سعی می‌کنند خود را با نام اسطوره‌ها به ورزش کشور بشناسانند، نه‌تنها موجب پیشرفت و توسعه فوتبال نمی‌شود بلکه هر روز باشگاه‌های بزرگ و تیم‌های کوچک ورزشی را به قهقرا نزدیک می‌کنند.
ما شاهد رفتاری کاملا غیر‌حرفه‌ای از سوی مدیران ورزشی هستیم که حتی در ضعیف‌ترین کشورهای فوتبالی جهان نیز قابل رویت نیست. علی کریمی شاید پتانسیل مربیگری را داشته باشد‌ اما روش وی در حال حاضر نه‌تنها موجب درخشش او نمی‌شود بلکه موجب شده او بازیچه برخی افراد شود که با رانت و نه با دانش وارد فوتبال شده‌اند.
مربی شایسته باید پله‌پله قله‌های موفقیت را طی کند و علاوه بر آن شخصیت خاص مربیگری نیز داشته باشد. رفت‌و‌آمدهای یک اسطوره در تیم‌های مختلف موجب خواهد شد اعتبار و شخصیت مربیگری او زیر سوال رود. دیگر هیچ اعتباری به عملکرد او نباشد و حتی اگر در آینده امکان مربیگری برای او فراهم باشد این امکان نیز از دست برود؛ اتفاقی که متاسفانه با توجه به سابقه علی کریمی پیش روی اوست. اسطوره‌های جوان فوتبال باید باهوش و آینده‌نگر باشند، از رفتارهای هیجانی پرهیز کنند و اجازه ندهند مدیران نالایق و رانتی هویت ورزشی آنها را دچار خدشه و مشکل کنند. علی کریمی‌ها باید قدر خود را بدانند و با تامل و ذکاوت بیشتری تصمیمات خود را اجرایی کنند.