بی خبری،خوش خبری نیست

«جهان صنعت»- در چند روز گذشته اکثر استان‌های ایران شاهد تجمعات اعتراض‌آمیز مردم بود؛ اعتراضاتی که عموما به دلیل نارضایتی از وضع موجود اقتصادی شکل گرفت. این اعتراضات از مشهد شروع شد و به سایر استان‌ها نیز سرایت کرد. اما موضوعی که بیش‌ازپیش به چشم می‌خورد، پوشش ندادن این اعتراضات از سوی رسانه‌های داخلی است. این در حالی است که صدا وسیما بدون پوشش دادن و انعکاس خبرهای مربوطه به این تظاهرات، تنها هدایت‌کنندگان و رهبران اعتراض‌های اخیر را خارجیان معرفی کرده و از زبان کسانی که با آنان مصاحبه می‌کنند تاکید می‌نماید که شهروندان ایرانی حساب خود را از اعتراض‌های خیابانی جدا کرده‌اند. ظاهرا رسم نهاد‌های ناظر کشور براین است که در زمان بحرانی میدان اطلاع‌رسانی را خالی کنند و با اعمال محدودیت رسانه‌ای و جایگزین شدن شایعه به جای اطلاعات درست به افکار عمومی جهت می‌بخشند. از محدودیت‌های تلگرامی و شایعه فیلترینگ دایمی آن گرفته تا پارازیت‌های شبکه‌های ماهواره‌ای والبته سکوت صدا و سیما نسبت به اعتراض‌های اخیر همه و همه سپردن بازی به دست رسانه خارجی است. مردم نیز در این میان برای فرار از بی‌اطلاعی مجبور به گرفتن اطلاعات به صورت غیررسمی می‌شوند. اما مگر نه این است که زمانی که تجمع یا اعتراضی اتفاق می‌افتد رسانه‌های کشور باید منبع اصلی اطلاع‌رسانی باشند؟ اما در کشور ما سکوت رسانه‌ای یا کلی‌گویی آنها منجر به رجوع مردم به اخبار خارجی می‌شود و شاید اخباری که از جانب آنان منتشر می‌شود حتی اگر با رویکرد سیاسی خودشان باشد اما لحظه‌ای و کامل منتشر ‌شود. در این میان شاید روزنامه‌های کشور بیشتر از خبرگزاری به بررسی و ارزیابی وقایع بپردازند اما به دلیل زمان چاپ آنها کمتر از رسانه‌های مجازی مورد توجه قرار می‌گیرند.در این میان شایعه‌هایی منتشر شده مبنی براینکه مقامات حکومتی برای انتشار اخبار اعتراض‌ها از طریق روزنامه نیز محدودیت‌هایی قائل شده‌اند. گاهی محدودیت رسانه‌های داخلی برای انتشار و انعکاس اخبار لحظه‌ای می‌تواند جناحی و حزبی باشد و گاهی نیز تحت‌تاثیر مقام بالادستی است غافل از آنکه مسوولان باید بدانند که بی‌اطلاع گذاشتن مردم از امور داخلی کشور منجر به نارضایتی‌های اجتماعی و بدبینی عمومی بیشتر مردم به رسانه‌ها و مسوولان و حاکمیت می‌شود و این‌گونه تمایل بیشتری نیز به رسانه‌های خارجی پیدا می‌شود. این در حالی است که یکی از نقش و کارکردهای رسانه‌ها کمک به واکاوی و ریشه‌یابی حوادث اعتراض‌آمیز است. ولی گاهی اعمال برخی قوانین و محدودیت‌ها به رسانه‌های داخلی که به سیاست‌های کلی نظام برمی‌گردد منجر به تکیه مردم به شایعات و اخبار غلط می‌شود که تبعات آن هیجانی‌تر شدن اوضاع و تحریک جامعه است. علاوه براین وقتی رسانه‌های داخلی و رسمی کشور محدود می‌شود یا برای فعالیت‌های آن سختگیری اعمال می‌کنند، رسانه‌ها از میزان فعالیت خارج شده و صحنه را به رسانه‌های خارجی می‌سپارند‌؛ رسانه‌هایی که معلوم نیست منافع کشور را در رفتار خویش لحاظ کنند.
همزمان با تجمع‌های اعتراضی در شهرهای مختلف ایران، برخی از مقامات به برخورد با این تجمع‌ها هشدار داده‌اند و در حین اینکه خواستار جلوگیری از تجمع‌ها شدند اعلام کردند که برای جلوگیری از این اقدام‌ها باید اینترنت قطع شود. اما برخی دیگر از مقامات دولتی از مطالبه بحق معترضین سخن گفتند و اعتراض مردم را فرصتی برای بررسی مشکلات قلمداد کردند و در عین حال از مردم خواستند که از اغتشاش و تخریب بپرهیزند اما لازمه جلوگیری از همین رفتار هیجانی در مردم ارائه اطلاعات درست از رسانه‌های داخلی و جلوگیری از شایعه‌پراکنی است‌. متاسفانه به دنبال سیاست غلط نظام رسانه‌ای، رویه سال 88 در حال تکرار شدن است‌. درآن سال تصمیم بر آن بود تا با قطع سرویس پیامک و ارتباط تلفنی، مردم را در خانه‌هایشان بنشانند و با سرکوب خبری شرایط بحرانی را آرام کنند. هر چند در ظاهر همین اتفاق افتاد اما عواقب آن بی‌اعتمادی مردم بود. اکنون نیز با قطع مقطعی اینترنت و ارتباط تلفنی در برخی نقاط تهران، مردم با مشکل مواجه شدند و مجبور به نصب فیلترشکن و استفاده از کانال‌های غیررسمی شده‌اند غافل از آنکه این‌گونه تصمیمات می‌تواند تهدیدی دیگر برای از بین رفتن اعتماد مردم به دولت و حاکمیت شود .
باید با شفافیت با مردم برخورد کرد
حسین کاشفی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره محدودسازی افکاری عمومی برای دور ماندن از اخبار معتقد است از آنجایی که کشور به مردم تعلق دارد این حق برای آنها محفوظ است که در جریان مسایل مختلف کشور قرار بگیرند و رسانه‌های مختلف از جمله رسانه‌های دولتی باید شفاف اطلاعات را در اختیار مردم بگذارند تا اعتماد به عنوان یک سرمایه اجتماعی مردمی بین مسوولان و مردم بیشتر شود. این فعال سیاسی اطلاح طلب در گفت وگو با روزنامه «جهان‌صنعت» گفت: «در قانون اساسی می‌گوییم این مردم هستند که در تعیین سرنوشت خودشان نقش دارند و کشور متعلق به آنها است. در همین زمینه مهمترین مساله که به عنوان سرمایه اجتماعی مطرح است بحث اعتماد و اعتماد بین مردم و مسوولان است.
مردم انقلاب کردند که در تعیین سرنوشت خودشان نقش داشته باشند و انتظار آنها این است که مسوولان که نماینده و امانت‌دار آنها هستند خوب امانت‌داری کنند و این امانت را حفظ کنند، نه اینکه خودشان را در مقابل مردم ببینند و خدای نکرده برخوردهای حذفی یا پنهان‌کاری داشته باشند.» وی در ادامه افزود:« به نظر من صدا و سیما باید بهتر از این عمل کند و ارتباط مناسبی را نه تنها بین دولت و مردم که میان مجموعه نظام با مردم برقرار کنند تا مردم اعتماد کنند و بتوانند حرف‌های خودشان را از صدا و سیما بشنوند در حالی که گاهی این انتظار مردم برآورده نمی‌شود. از طرفی به نظر من خود دولت باید از یک رسانه قوی‌تر برخوردار باشد که بتواند ارتباط مردمی بیشتری داشته باشد. مردمی که نزدیک به 40 سال گذشته انقلاب کردند، به جنگ رفتند و پای صندوق‌های رای می‌آیند، این مردم در هیچ جا کم‌کاری نکرده‌اند و در این شرایط است که مجموعه مسوولان باید از این حضور مردم حسن استفاده را کنند که همان اعتمادسازی است که نباید زیر سوال برود.»کاشفی درباره محدود شدن شبکه‌های اجتماعی و بایکوت خبری رسانه‌ها در روزهای اخیر بیان داشت: «‌این کار درستی نیست، مردمی که به خواسته‌های خود نرسیده‌اند، گوش شنوا نداشته باشند و در مجموع نباید زمینه‌‌ای را فراهم کنیم که محدودیت‌هایی ایجاد شود. این اعتماد مردم را بیشتر زیر سوال می‌برد. باید اطلاع‌رسانی کنیم تا مردم از اتفاقاتی که می‌افتد باخبر شوند. امروز باتوجه به ارتباطاتی که وجود دارد مردم اخبار را از رسانه‌های دیگر می‌شنوند و به جای اینکه به رسانه‌های داخلی اعتماد کنند به سراغ رسانه‌های خارجی می‌روند چرا که نمی‌خواهند بی‌تفاوت باشند و می‌خواهند بدانند که در کشورشان چه می‌گذرد. به نظر من این نقد و ایراد وجود دارد؛ مردمی که محرم و همه‌کاره کشور هستند چرا باید با این محدودیت‌‌ها روبه‌رو شوند. شبکه‌های اجتماعی، روزنامه، رادیو و تلویزیون باید ارتباط مناسب‌تری داشته باشند که مردم بتوانند حرف خودشان را بیان کنند و هم از اطلاعات و اتفاقات آگاه شوند و احساس نکنند که محدود شده‌اند چرا‌که در مجموع این محدویت‌ها به نفع کشور نیست.»وی ادامه داد: «یکی از مشکلاتی که مردم ما را رنج می‌دهد عدم شفافیت، تبعیض، فساد و رانت است. دولت باید برنامه‌های خود و نحوه‌های مقابله با مشکلات کشور را به مردم بگوید و همه باید به اطلاعات دسترسی داشته باشند و بتوانند یکسان از امکانات استفاده کنند و هیچ‌گونه تبعیضی نباشد. مثل همان کاری که برای حقوق شهروندی انجام شد بیشتر از این دست اقدامات انجام شود. دولت یعنی همان مردم و همه مسایل به مردم باز‌می‌گردد، بنابراین باید یک ارتباط شفاف، صادقانه، اخلاق‌مدارانه با مردم داشته باشیم. اگر هم مساله وجود دارد باید با الطلاع‌رسانی آن را رفع کنیم.»مقامات کشور می‌خواهند تا خواست‌های اعتراض‌کنندگان را تنها به نفع دایره محدود نیازهای‌های اقتصادی و مطالبات معیشتی مصادره کنند. در این باره اظهارات افرادی مانند وزیر کشور، معاون اول رییس‌جمهور و رییس‌جمهور که مطالبات اعتراض‌کنندگان را به محدوده نیازها و خواست‌های اقتصادی فروکاسته است بارها از سوی رسانه‌های حکومتی و مخصوصا رادیو و تلویزیون تکرار می‌شود. این در حالی است که هیچ‌یک از اعتراض‌کنندگان یا نمایندگان ایشان به رسانه‌های حکومتی راه نیافته و دردهای دل خود را بیان نکرده‌اند. در مقابل رسانه ملی از طریق ادعای خبرنگاران و نویسندگان خود و با استناد به منابعی موهوم و ناشناخته تلاش می‌کنند تا اعتراض‌کنندگان را به گروه تکفیری و داعش منتسب کنند. در حالی که هیچ نهاد مستقل یا دلیل منطقی برای این ادعای عجیب رسانه به اصلاح ملی وجود ندارد. محاصره خبری و سرکوب رسانه‌ای اعتراض‌های از جانب حکومت جمهوری اسلامی ایران، همچنین باعث بروز و گسترش شایعات در میان مردم شده است. در مقابل رسانه‌های حکومتی از مردم می‌خواهند تا به جای پناه بردن به رسانه‌های بیگانه و بوق‌های به اصلاح استکباری، به رسانه‌های معتبر جمهوری اسلامی ایران مراجعه و اخبار دقیق را از این رسانه‌ها دریافت کنند. اما همین رسانه‌های به اصطلاح معتبر یا مانند کیهان از ابتدا اعتراض‌کنندگان را داعشی و تکفیری می‌خواند وقول به نابودی آنان می‌دهد یا مانند روزنامه‌های اطلاح‌طلب به خاطر هراس از برخوردهای قضایی و امنیتی به محافظه‌کاران روی آورده و از بیان آن چه هست و به همان صورتی که هست پرهیز می‌کنند یا مانند صدا‌وسیما تمام ماجرا را به مشکلات اقتصادی که دولت روحانی برای مردم پدید آورده نسبت می‌دهند و از قول روحانی و همکارانش برای حل مساله در آینده وعده‌هایی بدون تاریخ می‌دهند. روشن است که این وعده‌های بدون تاریح و مصادره مساله و اعتراض‌ها به مشکلات اقتصادی نه فقط صادقانه نیست بلکه منصفانه هم نیست و به همین دلیل نمی‌تواند افکار عمومی ایران را قانع کند.