آسیب‌شناسی برگزاری جمعه‌سیاه فروش اینترنتی در ایران؛

شیدا ملکی- بیش از یک ماه است که تبلیغات محیطی حراجی غیرایرانی همه شهر را به خود اختصاص داده است‌‌. بیلبوردهای زرد و سیاه در چالشی با بیلبوردهای قرمز و سیاه و نئون‌های داخل مترو، همه و همه شهروندان را ترغیب می‌کند که ثانیه‌ها و روزها را یکی بعد از دیگری معکوس بشمارند و تا ارزان‌ترین محصولات را از پشت صفحه مانیتور و گوشی‌های موبایل در فضایی مجازی انتخاب کنند و خود را پیروز جنگ جمعه سیاه بدانند‌‌. سال گذشته بارقه‌های بلک‌فرایدی در حالی ایرانیان را هیجان‌زده کرده بود که هیچ امیدی به حراج پایان سال و نوروز نداشتند‌‌.
«جمعه سیاه» یا «بلک فرایدی»، بزرگ‌ترین فروش حراج روزانه سال در بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا یعنی ایالات متحده آمریکاست‌‌. میلیون‌ها آمریکایی، در روز جمعه پس از تعطیلات و پس از آنکه مراسم جشن شکرگزاری را برگزار کردند، به سمت فروشگاه‌های سراسر کشور سرازیر می‌شوند، به این امید که بتوانند خرید خوبی برای کریسمس خود داشته باشند‌.
حالا اما نزدیک به دو سال است که جمعه سیاه به مانند دیگر مناسبت‌های آمریکایی ذره‌ذره در فرهنگ و جامعه ایران در حال رسوخ است‌‌. ماجرا از فروشگاه‌های اینترنتی آغاز شد و در برخی فروشگاه‌های زنجیره‌ای و تک‌فروشی سطح شهر نیز ادامه پیدا کرد‌‌ و نوع گران‌فروشی‌ها و کلاهبرداری‌های آن نیز در شبکه‌های اجتماعی بازتاب وسیعی داشت؛ حراجی‌ای که به مذاق خریدارها شیرین می‌آید‌‌. اما پس پرده این حراج تازه وارد به کوچه و خیابان‌ها و فضای مجازی چه می‌گذرد؟
«جمعه سیاه» و سقوط بازارهای سهام در دهه 80


اگرچه جمعه سیاه در حال حاضر به عنوان بزرگ‌ترین حراج روزانه سال شناخته می‌شود، اما در واقع اصطلاح «جمعه سیاه» به ماجرایی کاملا متفاوت اشاره دارد‌‌. بنجامین زیمر، زبانشناس و سردبیر سایت واژه‌شناسی Vocabulary. com می‌گوید: «سیاه، قرن‌ها برای مصیبت‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است‌.»
اولین‌بار که این اصطلاح در ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت، 24 سپتامبر 1869 بود؛ زمانی که دو دلال، جی گولد و جیمز فیزک، در حالی که سعی کرده بودند بازار طلا را در بورس اوراق بهادار نیویورک متمرکز کنند، دولت در جهت اصلاح اقتصادی با تزریق طلا به بازار، موجب شد قیمت‌ها کاهش قابل توجهی یابد و بسیاری از سرمایه‌گذاران سرمایه‌های قابل توجهی را از دست دادند‌.
جمعه سیاهی که فرهنگ ایران را سیاه می‌کند
حسین ایمانی‌جاجرمی، جامعه‌شناس شهری در واکنش به موج گسترده ایرانیان که بلک فرایدی را جشن خرید می‌دانند به «جهان‌صنعت» می‌گوید: جمعه سیاه به عبارتی بخش نرم‌افزاری هجوم مگامال‌ها به فرهنگ و زیست‌شهری در ایران است‌‌. باید پذیرفت که مقوله مگامال‌ها و حراج جمعه یک رفتار و روند عادی نیست بلکه فرهنگی است که در زندگی روزمره و تاریخ کشور تغییر و تحول‌هایی جدی ایجاد خواهد کرد‌‌. نگاهی ساده به فضای شهری نشان‌دهنده آن است که مال‌های بزرگ نه تنها اقتصاد را بلعیده‌اند بلکه فرهنگ و رفتار اجتماعی را نیز دستخوش تغییراتی جدی کرده‌اند‌.
این جامعه‌شناس شهری درباره دلایل ورود مناسبت‌های غیربومی به ایران معتقد است: بخشی از این مسایل به دلیل روند جهانی شدن است‌‌. به هر روی در حال حاضر امکان ارتباط و تعامل بین جوامع بیشتر شده و این روند خود زمینه همه‌گیر شدن این سنت در کشورهای توسعه‌یافته را بیش از پیش فراهم کرده است‌.
وی با تاکید بر تاثیر اقتصادی این سنت‌ها افزود: برنامه‌هایی مثل بلک فرایدی دقیقا در مسیر سود بازار حرکت می‌کند و از همین‌رو است که در کشورهای توسعه‌نیافته نیز با استقبال گسترده‌ای مواجه می‌شود. باید گفت این بازار است که فرهنگ را شکل می‌دهد‌‌. هرچند ریشه اصلی این مراسم در ایالات متحده آمریکا و اروپا و همزمان با تغییر فصل و آغاز سال نو است اما در ایران هیچ توجیه فرهنگی و تاریخی برای آن وجود ندارد‌‌.
ایمانی با تاکید بر نیاز جدی جامعه به سنت‌های ملی عنوان می‌کند: بعد از انقلاب سنت‌های ملی خود را سرکوب کرده و با دست خود بخشی از سرمایه ملی را مدفون کرده‌ایم‌‌. این بی‌توجهی به هویت ملی اما زمانی پیش آمده است که بیشتر کشورها در راستای هویت‌یابی یا به عبارتی هویت‌سازی برای خود تلاش می‌کنند‌‌. نمونه این رویکرد برگزاری جشن‌های روز استقلال در کشورهای نوپایی است که تبدیل به جشن ملی شده‌اند‌.
ایران در مسیر بحران هویت
ایمانی با تاکید بر حساس بودن شرایط فعلی و در مسیر بحران هویت قرار گرفتن کشور می‌افزاید: ایران مراسم مهمی را از دست داده است و هر لحظه بیش از پیش از محتوا خالی می‌شود‌‌. از همین‌رو است که در حال حاضر باید تصمیم نهایی نسبت به هویت و فرهنگ کشور گرفته شود‌‌؛ در مقابل فرهنگ غرب تسلیم شویم یا فرهنگ ایرانی را زنده نگه داریم‌‌. البته نباید فراموش کرد که در نهایت کشورهایی با فرهنگ و پیشینه خاص خود زنده و پایدار باقی خواهند ماند‌‌. ایتالیا و فرانسه در گروه کشورهایی هستند که در مقابل موج ایستادگی کرده‌اند و تا امروز با هویت خود ادامه بقا داده‌اند‌.
ایمانی با تاکید بر اهمیت مناسبت‌های همگانی و نقش منسجم‌کننده آنها در جامعه بیان می‌کند: دو سال اخیر شاهد تمایل جامعه به موضوع بلک فرایدی بوده‌ایم. این روند از آن حیث که اقتصاد و فرهنگ را همزمان هدف قرار داده است بیش از جشن‌هایی چون‌ هالووین یا ولنتاین امکان نفوذ در جامعه را دارد‌‌. حال آنکه در ایران، هیچ شباهتی به اجرای این مراسم در کشورهای مبدا ندارد‌‌. اما در نهایت نشان‌دهنده آن است که جامعه به شدت تشنه رویدادهای همگانی است‌‌. همین روند موجب می‌شود فرهنگ ایرانی با مناسبت‌های متباین با این مراسم‌ها پر شود.
بلک فرایدی‌های دیگرگونه
در حالی که در ایران به روش‌های مختلف بلک فرایدی در فرهنگ و جامعه رسوخ کرده است، مدت زیادی طول کشید تا خرده‌فروشان کانادایی، بتوانند مشتریان خود را که در قسمت‌های جنوبی به دنبال تخفیف‌ها و پیشنهادهای بهتری بودند، پیدا کنند‌‌. به همین خاطر در حال حاضر فروش و حراج ویژه کانادایی‌ها یک ماه قبل از مراسم شکرگزاری انجام می‌شود‌‌.
در مکزیک، E- Bue- Fi- وجود دارد که ترجمه آن «آخر هفته خوب» می‌شود‌‌ و به سالگرد انقلاب 1910 مکزیک مرتبط است که گاهی اوقات با روز شکرگزاری آمریکا مطابقت دارد‌‌. همانطور که از نام آن پیداست، این حراج کل تعطیلات آخر هفته ادامه می‌یابد‌.
فراتر از شمال آمریکا، حراج آنلاین نیز رشد کرده است‌‌. خرده‌فروشانی مانند آمازون تمرکز خود را به «دوشنبه سایبر» منعطف می‌کنند‌‌. این اصطلاح برای اولین بار در سال 2005 شنیده شد، برای ترغیب جهانیان به خرید از فروشگاه‌های آنلاین‌‌. آنچه امروز در ایران رخ می‌دهد منجر به کلاهبرداری از شهروندان شده است‌.
حراجی که حراج نیست
بخش گسترده‌ای از افرادی که در بلک فرایدی به شیوه ایرانی خرید کرده‌اند بعد از پایان تاثیرات آنی تبلیغات بر ذهن خود و دستیابی به کالاهای خریداری شده نسبت به تخفیف و قیمت‌ها احساس رضایت‌خاطر نداشته‌اند‌‌. یکی از این افراد در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» تاکید کرد: «اگر می‌دانستم درگیر یک بازی تبلیغاتی تجاری شده‌ام هرگز چنین خریدی انجام نمی‌دادم‌.»
شهروندان غرق در اقیانوسی شده‌اند که ظاهرا هیچ غریق‌نجاتی در آن حضور ندارد‌‌. اقیانوسی که همزمان سرمایه و فرهنگ آنها را مصادره می‌کند و در نهایت پیروز آن فروشگاه‌هایی هستند که موقعیت جامعه را به خوبی می‌شناسند‌؛ جامعه‌ای با نقدینگی اندک، نیازمند یک هدف مشترک و تشنه پیروزی در چالش‌های گروهی‌‌.