ائتلاف‌های ترانزیتی و افکار عمومی در ایران

 زمان رضا خانی*
همزمان با قدرت گرفتن اقتصادهای نوظهور در آسیا، مسیرهای ترانزیتی تازه‌ای میان شرق و غرب در حال شکل گرفتن است که روی اقتصاد، روابط بین‌الملل و جایگاه ژئوپلتیکی بسیاری از کشورها، اثر خواهد گذاشت.
 'یائو جینگ' سفیر جمهوری خلق چین در افغانستان، به‌تازگی در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی طلوع نیوز در کابل، گفت: 'پیوند زیرساخت‌ها، یکی از بخش‌های مهم در طرح یک کمربند و یک راه است؛ هرچند این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها در افغانستان هنوز آغاز نشده‌اند، اما ما درباره‌ آنها صحبت می‌کنیم. برای مثال پروژه راه آهن میان پنج کشور چین، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و ایران است که فکر می‌کنم دولت شما نیز به آن بسیار اهمیت می‌دهد.'
با تماشای این مصاحبه، نخستین سوالی که به ذهنم رسید، این بود که به عنوان یک روزنامه‌نگار ایرانی، درباره راه آهن چین – قرقیزستان – تاجیکستان – افغانستان و ایران چقدر اطلاعات دارم؟


سوال دومی که ذهنم را درگیر کرد، این بود که رسانه‌های ایرانی در مورد این مسیر بین‌المللی که ایران را نیز شامل می‌شود، چه موضعی داشته‌اند و چقدر اطلاع‌رسانی کرده‌اند؟
البته طرح‌های ترانزیتی دیگری نیز با محوریت ایران مطرح شده‌اند که راه چابهار – افغانستان
– آسیای میانه و دالان جنوب به شمال بندرعباس – قفقاز – اروپا دو نمونه از آنها است. بنابراین، پیش از پاسخ به این دو سوال، بد نیست به راه‌های ترانزیتی که ممکن است از ایران گذر کنند، نگاهی گذرا داشته باشیم.
 ** توسعه چابهار
هند چون از نظر جغرافیایی برای دسترسی به افغانستان و آسیای میانه نیازمند گذر از خاک پاکستان است، روی پروژه چابهار سرمایه‌گذاری می‌کند. در حالی که این پروژه هنوز تکمیل نشده است، هفتم آبان‌ماه امسال، نخستین محموله بزرگ تجاری شامل چندین هزار تن گندم، از بند کاندلا در ایالت گوجرات (شمال غربی هند) راهی بندر چابهار شد و از آنجا با پیمودن 635 کیلومتر در جاده‌ای که توسط ایران احداث شده است، از زاهدان به افغانستان رسید. آن‌سوی مرز ایران و درست مقابل زابل، شهر زرنج قرار دارد که هندی‌ها از آنجا بزرگراهی را تا شهر دلارام در افغانستان احداث کرده‌اند. بدین ترتیب، مسیر ترانزیت چابهار از طریق دلارام به شبکه راه‌های سراسری افغانستان وصل شده است.توسعه بندرگاه و اتصال چابهار به شبکه سراسری راه‌آهن در ایران مهمترین بخش از پروژه چابهار خواهد بود. هند امیدوار است تکمیل این طرح، به جهشی بزرگ در مبادلات بازرگانی این کشور با آسیای میانه و افغانستان منجر شود.
عبدا... عبدا...، رئیس اجرایی دولت افغانستان، هفته گذشته در اندیشکده موسوم به مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی در آمریکا (CSIS) با استقبال از طرح چابهار، گفت: 'افغانستان در گذشته تنها به یک راه ترانزیتی از کراچی (پاکستان) وابسته بود. اکنون شرایط تغییر کرده است و ما چابهار را (هم) داریم.'
وی همچنین گفت: "ان‌شاء‌ا... به‌زودی یکی دو توافق‌ با کشورهای همسایه از جمله با ازبکستان امضا خواهد شد که به ترانزیت کمک خواهد کرد."
 ** توسعه بندرعباس
قرار است با توسعه پهلوگاه‌های بندرعباس، کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا بتوانند از طریق راه‌آهن و راه‌های زمینی، از خاک ایران به قفقاز، روسیه و شمال اروپا دسترسی داشته باشند.
هند، اتفاقا یکی از کشورهایی است که از این طرح بهره‌مند خواهد شد و عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی نیز قرار است طی ماه‌های آینده راهی دهلی شود تا درباره جزئیات امر با هندی‌ها رایزنی کند.
بر اساس طرح موجود، بندر بمبئنی به بندرعباس و از آنجا به جمهوری آذربایجان، روسیه، بلاروس و احتمالا فنلاند و سایر بخش‌های اروپا وصل خواهد شد.در ایران، پس از افتتاح راه‌آهن قزوین – رشت تا پایان سال جاری خورشیدی، خط رشت – آستارا تنها حلقه مفقوده از دالان جنوب به شمال خواهد بود که آن هم قرار است تا سال 2020 آغاز به کار کند. با این حال، ایران و کشورهای ذی‌نفع می‌کوشند دالان جنوب به شمال را در سال 2018 راه‌اندازی کنند؛ یعنی تا زمان گشایش راه‌آهن رشت – آستارا، کالاها به صورت چندشیوه‌ای به قفقاز ارسال خواهند شد.ارمنستان نیز با کمک بانک توسعه آسیا (ADB)، ساخت آزادراه سراسری جنوب به شمال را با هدف اتصال ایران به گرجستان آغاز کرده است. ارمنستان چون با جمهوری آذربایجان و ترکیه روابط سیاسی ندارد و فاقد مرز مشترک با روسیه است، تنها از طریق ایران و گرجستان می‌تواند در مسیر دالان‌های بازرگانی منطقه‌ای قرار بگیرد. راهِ ارمنستان می‌تواند از طریق بندرهای باتومی و پوتی در گرجستان، بازرگانی میان دو سوی دریای سیاه را تقویت کند و ایران را در مسیر ترانزیت میان بندرعباس با کشورهای غرب دریای سیاه قرار دهد.
 ** توسعه راه ابریشم
پروژه‌ یک کمربند و یک راه که چینی‌ها روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و قرار است چین را به اروپا متصل کند، در آینده روابط بازرگانی، اقتصادی و حتی سیاسی و امنیتی جهان آنچنان اثرگذار خواهد بود که تقریبا هر کشوری که به صورت بالقوه می‌تواند در آن نقشی داشته باشد، می‌کوشد این پروژه را مطابق منافع ملی خود پیش ببرد. مثلا جمهوری آذربایجان، گرجستان و ترکیه با احداث راه‌آهن باکو-تفلیس-قارص، این مسیر را به عنوان یک راه جایگزین برای راه ابریشم جدید معرفی کرده‌اند. راه‌آهن باکو-تفلیس-قارص، می‌تواند بدین معنا باشد که کالاها به جای مسیر طبیعی و اقتصادی خود که از خاک ایران می‌گذرد، از وسط دریای خزر به بندر باکو و از آنجا به ترکیه و اروپا صادر شود.
راه باستانی ابریشم از بلخ و مرو (که آن روز‌ها بخشی از ایران بودند) به عراق و سوریه و از آنجا به اروپا و آسیای صغیر (ترکیه امروزی) می‌رفت. نشریه آسیاتایمز چند ماه پیش گزارش کرد که چین اعتقاد دارد اگر صلح و آرامش به سوریه بازگردد، دمشق می‌تواند محور جاده ابریشم جدید باشد و پکن نیز آماده سرمایه‌گذاری در این زمینه خواهد بود.
روزنامه اردن‌تایمز نیز روز 22 آبان از امضای یادداشت تفاهم میان چین و اردن برای توسعه طرح یک کمربند و یک راه خبر داد. با توجه به اینکه اردن با ترکیه مرز مشترک ندارد، طبعا باید از مسیر سوریه یا عراق به جاده ابریشم بپیوندد.
بدین ترتیب، برقراریِ صلح و آرامش در سوریه و عراق، نه تنها از نظر امنیتی برای ایران مهم است، بلکه اگر بتوانیم راه‌آهن قزاقستان-ترکمنستان-ایران را در مسیر راه ابریشم جدید به سوی عراق، سوریه و ترکیه تعریف و تثبیت کنیم، این امنیت و آرامش، تضمین‌کننده منافع اقتصادی و ژئوپلتیکی ایران نیز خواهد بود.
نکته دیگر، اهمیت راه‌های جایگزین و مکمل است. به همان دلیلی که ایران علاقه مند است دالان بازرگانی جنوب به شمال، از هر دو مسیر جمهوری آذربایجان و ارمنستان گذر کند، چین هم از مسیرهای متعدد برای راه ابریشم استقبال می‌کند. قزاقستان از مسیر چین – قزاقستان – ترکمنستان –
ایران استقبال خواهد کرد و طبعا قرقیزها و افغا‌ن‌ها هم از مسیر قرقیزستان –
تاجیکستان – افغانستان – ایران استقبال می‌کنند. نکته مهم این است که هر دو مسیر به ایران ختم می‌شود و ایرانیان مسلما باید از هر دو مسیر استقبال کنند و رقابت را به مسیرهایی که ایران را دور می‌زند، نبازند.
 ** فرجام سخن
قرار گرفتن در مسیر ترانزیت کالا، صرف‌نظر از منافع اقتصادی مستقیمی که به همراه دارد، جایگاه ژئوپلتیک کشور ترانزیت‌کننده را نیز افزایش می‌دهد. بنابراین، افزایش مسیرهای ترانزیتی در یک کشور را باید از جمله مولفه‌های قدرت دانست.
با این وصف، می‌توان از رسانه‌ها انتظار داشت که به مقوله راه‌های ترانزیت کالا و ائتلاف‌های اقتصادی، نگاهی جدی‌تر داشته باشند و همان‌گونه که با اطلاع‌رسانی صحیح در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روابط بین‌الملل و مانند آن، باعث افزایش آگاهی‌های جامعه می‌شوند، در این زمینه نیز توجه مردم، سرمایه‌گذاران و نخبگان جامعه را بیشتر جلب کنند.  *کارشناس روابط بین الملل