5 ماه پس از انتخابات

محمد هدایتی - ایام انتخابات به‌خصوص اگر با بسیج گسترده مردم برای مشارکت همراه باشد، توام است با جوانه زدن امید برای بهبود شرایط. محدودیت‌ها برای مدت‌زمانی اندک برداشته می‌شوند و از اهدافی سخن گفته می‌شود که شاید دست‌نیافتنی هم باشند. آن شعارها و اهداف چه سرنوشتی می‌یابند؟ نگاهی بیندازیم به وضعیت امروز کشور پنج ماه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری. فضای سیاسی را مرور کنیم. جناح محافظه‌کار، سرخورده از شکست‌های متعدد در انتخابات دست به دامن نهادهای غیرانتخابی در قدرت شده است و بر محدودیت‌ها افزوده است. آنها، گرفتار در چنبره بحران گفتمانی و همچنین بحران زعامت، تلاش‌شان را بیش از پیش معطوف کرده‌اند به ناکارآمد نشان دادن دولت و حتی شاید اشاعه این ایده به شهروندان تحول‌خواه که پیروزی در صندوق‌های رای به هیچ‌وجه به معنای تحول نیست. قرار نیست چیزی عوض شود. جناح اصلاح‌طلب سرگردان از اینکه نسبتش با دولت مستقر چیست، کماکان از آن حمایت می‌کند. اصلاحات از اهداف گفتمانی‌اش در زمینه تکثر قدرت و بسط آزادی‌های اجتماعی و سیاسی دور شده است، رهبرانش محدودیت‌هایی دارند و مانده‌اند چه برنامه‌ای باید در پیش گیرند. گاهی هم از اینکه چندان در قدرت راهشان نداده‌اند، شکوه می‌کنند. آنها به اندازه کافی از محبوبیت زعمایشان بهره برده‌اند و البته حاصل چندان نبوده است. مانده‌اند که می‌شود آیا دفعات دیگر هم شوقی در هواداران‌شان برانگیزانند؟ دولت و نیروهای موسوم به اعتدال‌گرا در تمام این سال‌ها بدون آنکه مشخص سازند اعتدال چیست و معانی سیاسی و اقتصادی آن چیست، سیاست‌ورزی در ایران را به نوعی روزمرگی بدل کرده‌اند، به نوعی اهریمن‌سازی از رقبا بدون داشتن هیچ اراده و برنامه‌ای برای تغییرات محسوس در کشور.حالا در فاصله پنج ماه از آن روزهایی که رادیکال‌ترین شعارها داده می‌شد، تفاوت‌های میان احزاب و جریان‌های سیاسی در بلوک قدرت چیست؟ درباره سیاست خارجی و به ویژه سیاست منطقه‌ای صداها شبیه‌تر از هر زمان دیگر است. گفتمان امنیتی فصل مشترک این صداهاست. در سیاست‌های اقتصادی جناح‌های مختلف بر ضرورت آزادسازی اقتصادی و خصوصی‌سازی اتفاق‌نظر دارند. تفاوت شاید تنها در این است که چه کسی مجری این سیاست‌ها باشد و از مواهب آن بهره‌مند شود. در سیاست‌های فرهنگی اگرچه در ساحت نظر تفاوت‌هایی دیده می‌شود اما عرصه چنان محدود شده است که عملا کاری نمی‌شود کرد. دولت اعتدال هم نشان داده است حاضر نیست برای چنین اموری هزینه دهد. در چنین فضایی می‌شود آیا از سیاست (به معنای چانه‌زنی برای پیشبرد اهداف و پیشبرد خیر عموم) سخن گفت؟ جایی که دیگر تفاوت معناداری وجود ندارد و بدیل‌ها روز‌به‌روز به هم نزدیک‌تر می‌شوند.
hedayati.mohammad@yahoo.com