مسیریابی اشتباه

دکتر صلاح‌الدین هرسنی*- اگرچه مواضع ترامپ نسبت به برجام روشن است و او اساسا نظر خوشبینانه‌ای نسبت به آن ندارد و قصد دارد به تنهایی و بیشتر به واسطه ماهیت سیاسی برجام درصدد نقض آن گام بردارد اما به نظر می‌رسد با قرار گرفتن توپ برجام در زمین کنگره، دیگر آن توفانی که ترامپ مخاطراتش را با آن همه حدت و شدت به حافظان نظم موجود وعده داده بود، به آرامش رسیده است.البته با این اقدام نباید مخاطرات در کمین برجام را پایان‌یافته تلقی کرد چراکه مخاطراتی را که با اعلام استراتژی جدید و البته چندجانبه ترامپ در قبال برجام محتمل و در کمین است، کمتر از مخاطرات خروج آمریکا از برجام نیست. در این استراتژی جدید راهبرد مهار و بازدارندگی تعقیب می‌شود و طرفه آن است که برخلاف گذشته، نوعی یکدستی و هماهنگی میان کنگره و اعضای کابینه در قبال راهبرد مهار و انزوای ایران وجود دارد. به واقع لزوم و ضرورت برخورد با ایران به‌جای خروج از برجام، زمینه را برای این یکدستی فراهم کرده است و به نظر می‌رسد برای تحقق این هدف و منویات ترامپ و کنگره، صدای مخالفی وجود ندارد.همچون گذشته راهبرد‌شناسان جدید آمریکا دلیل اتخاذ راهبرد مهار و استراتژی چندجانبه در قبال ایران و مشخصا برجام را ریشه در رفتارهای ثبات‌زدای ایران و توسعه برنامه موشکی و نیز روند‌های فزاینده رفتار‌های مداخله‌گرایی ایران در منطقه می‌دانند که حاصل آن، آن‌گونه که گفته‌اند چیزی جز بلوکه شدن و به خطر افتادن منافع حیاتی آمریکا نیست. باید گفت دلیل اصلی برای اعلام استراتژی چندجانبه آمریکا، مصون ماندن از تبعات و پیامد‌هایی بود که می‌توانست از طریق خروج برجام به اعتبار آمریکا در جامعه بین‌الملل آسیب رساند. به واقع اعلام این استراتژی با بیداری ترامپ از خواب آشفته سبب شد آمریکا بتواند از خطر همراهی نکردن جامعه بین‌الملل برای متوقف کردن ایران با تحریم رهایی یابد و از قرار گرفتن در مسیر تاریک و انزوای بین‌المللی خارج شود.به این ترتیب و با قرار گرفتن توپ برجام در زمین کنگره به نظر می‌رسد استفاده ایران از مزایای پیش‌بینی‌شده در برجام بی‌چالش نیست و خود برجام نیز در مسیر پردشوار و چالشی قرار می‌گیرد. به واقع آمریکا در این اعلام استراتژی با یک تیر، دو نشان زده است؛ اول انزوا و مهار ایران از طریق مانع‌تراشی بر سر استفاده از مزایای برجام و دوم مصون ماندن از بی‌اعتباری و پیمان‌گریزی در نظام بین‌الملل آن هم با ماندن در برجام. البته با اعلام مواضعی که از ترامپ در روز‌های اخیر یا همان آرامش قبل از توفانش بابت برجام شنیده شده است، ترامپ تلاش می‌کند از طریق مواضع ضدبرجامی و همچنین مهار و انزوای ایران به نظم جدید خود نیز دست یابد. در این نظم جدید ترامپ تلاش دارد از نظم ساکس- پیکو عبور کند و برای موجودیت نظم جدید خود یعنی دکترین خاورمیانه بزرگ خیز بردارد. واقعیت آن است که ترامپ با توجه به نوع و ماهیت الگو‌ها و کنش‌های رفتاری در مسیریابی دکترین خود دچار اشتباه شده است چراکه مسیری که ترامپ برای موجودیت دکترین خود انتخاب کرده است، روشی است که به ایران اجازه می‌دهد بار دیگر هژمونی آمریکا را به چالش گیرد.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
S.Harsani.k@gmail.com
سایر اخبار این روزنامه