مواظب همسایه شمالی باشیم!

امید پورعزیز- سیاست خارجی ایران در قبال روسیه تزاری، اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه فعلی با فراز‌ونشیب‌های فراوانی و صدالبته به شهادت تاریخ همواره قابل تامل، مناقشه‌برانگیز و با ابهام همراه بوده است. در نوشته زیر به برخی نکات با تکیه بر مصادیق علمی اشاره می‌شود.روس‌ها سال‌های سال با وسوسه تحویل سامانه ضدموشکی اس- ٣٠٠ به ایران افراد دخیل در این پرونده را به‌دنبال خود کشیده و امتیاز و منافع اقتصادی کلانی را در ارتباط با آن از جیب ملت ایران و همچنین بهره‌برداری سیاسی بین‌المللی وسیعی را به دست آورده‌اند ولی در نهایت وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد و دیگر این چالش قابلیت منفعت‌زایی برای روس‌ها را از دست داد با هزار منت و سلام و صلوات سامانه اس-٣٠٠ را به ایران تحویل دادند که اتفاقا یکی از انگیزه‌های مهمش نیز محکوم شدن احتمالی روس‌ها در دادخواهی بین‌المللی ایرانی‌ها بود.حال اگر تمام این حواشی و تاخیرها را به دغدغه روس‌ها و سنگ‌اندازی‌های آمریکایی‌ها نسبت دهیم، وقتی این خبر را در کنار تحویل سریع و عزتمندانه اس-۴٠٠ به ترک‌ها باوجود مخالفت آمریکایی‌ها و شاید شگفت‌انگیزتر از آن در کنار خبر تفاهمنامه تحویل اس-۴٠٠ به عربستان، رقیب دیرینه ایران قرار می‌دهیم، شاید آنگاه تریبون‌های خاص داخلی به‌راحتی نتوانند گناه پوتین مرموز و قدرتمند را بشویند. اگر بدون جانبداری خاصی همه این اتفاق‌ها را در کنار هم قرار دهیم، به‌راحتی می‌توان به این نتیجه رسید که روس‌ها در زمینه خودخواهی استراتژیک و شریک غیرقابل اعتماد بودن‌شان در سطح قدرت‌های جهان در طول تاریخ بی‌نظیر بوده‌اند. با عنایت به منافع استراتژیک خود روس‌ها به‌راحتی می‌شود دریافت که چرا روس‌ها برای بیش از یک دهه ایران را برای تحویل اس-٣٠٠ دور خود چرخاندند و دقیقا با اتکا به همین استراتژی می‌شود فهمید چرا سیستم ارتقا‌یافته این دفاع ضدموشکی را به اردوغانی که با ساقط کردن هواپیمای روس‌ها خراشی بر صورت پوتین انداخت، تحویل دادند یا تحویل آن به عرب‌هایی که پول کشتن سربازهای روسی در سوریه را پرداخت می‌کردند. روس‌ها به‌خوبی می‌دانند که در طول تاریخ ایرانی‌ها برای آنها جزو قابل اعتمادترین شرکا و در عین حال مظلوم‌ترین همسایگان بوده‌اند. آنها همواره در قبال ایران یک سیاست امتیازدهی قطره‌چکانی و بسیار پرهزینه و البته حداقلی را در پیش گرفته و در قبال آن منافع حداکثری را برای خویش اکتساب کرده‌اند اما ایراد کار کجاست که همواره این فرمول تکراری اجرا شده و این باتلاق تاریخی ما را در مقابل روس‌ها زمینگیر کرده است. یکی از عمده‌ترین این دلایل به رقابت ذاتی و منطقه‌ای ایرانی‌ها و روس‌ها در طول قرن‌ها برمی‌گردد. روس‌ها شاهد امپراتوری‌ها و تمدن تاثیرگذار ایران پهناور بوده‌اند، همواره با این دلهره مواجه شده‌اند که با منسجم شدن و حرکت در مسیر درست، این تهدید همواره کنار گوش‌شان قابلیت زنده شدن را دارد که ایران قدرت برتری از آنها شده و در سطح جهان نیز به‌عنوان یک ابرقدرت به‌حساب آید.
بنابراین با توجه به این دلهره تاریخی روس‌ها همواره کوشیده‌اند اعتماد به نفس ایرانی‌ها و خودباوری آنها را نشانه گرفته و از موضع بالاتر به آنها بنگرند. روس‌ها طبق فرمول همیشگی‌شان هیچ‌گاه روابط خود با ایران را بیشتر از یک حدی گسترش نداده و از طرفی از انفصال مطلق نیز بر حذر بوده‌اند.
آنها در طول تاریخ همواره کوشیده‌اند گروه‌هایی را در ایران برای منافع خویش اجیر کرده و در عین حال فاصله مجاز خود با ایران را حفظ کنند. دقیقا با همین رویکردها بوده که مناطق وسیعی از ایران پهناور از جمله گرجستان و آذربایجان گرفته تا تاجیکستان و ازبکستان و بخشی از ترکمنستان را از ایران جدا کرده‌اند. آنها حتی در مورد نظام حقوقی دریای خزر نیز همواره از خدعه و نیرنگ برحذر نبوده و ایران را در موضع ضعف قرار داده‌اند. حتی به اعتقاد نگارنده، روس‌ها در سوریه منافع استراتژیک کلان و خدشه‌ناپذیری با ایران نداشته و هیچ بعید نیست که زمانی تصمیم بگیرند تنها حرکت کنند. البته روس‌ها برای هیچ کشوری در دنیا یک متحد استراتژیک قاطع و دائمی نبوده و به فراخور شرایط، استراتژی‌های خود را تغییر داده‌اند به‌نحوی که شاید مثلا آمریکا کماکان پای هزینه‌های متحدان استراتژیکی چون کره‌جنوبی، اسراییل، عربستان سعودی و کشورهای اروپای شرقی خارج‌شده از انحصار بلوک شرق مانده باشد ولی تقریبا هیچ متحد ماندگار و چشمگیری برای روسیه در جهان جز خودشان وجود ندارد. روس‌ها در واقع غیرقابل اعتمادترین ابرقدرت جهانی هستند که اتفاقا در مقاطعی متحدان جدی نیز پیدا می‌کنند. بنابراین غیرقابل اعتماد بودن روس‌ها به معنای توصیه فرمول عدم همکاری مطلق با آنها نیست بلکه تدوین استراتژی درست در این همکاری‌ها و وارد شدن به زمین بازی با فرمول متقابل خود روس‌ها اصل مهمی است همچون شیوه‌ای که اکنون به‌صورت نسبی توسط ترک‌ها، اسراییلی‌ها، چینی‌ها و حتی اعراب در تعامل با روس‌ها اعمال می‌شود. البته حتی این رویکرد برای ایران در مقابل روس‌ها به‌مراتب بغرنج‌تر هم هست چراکه ایرانی‌ها اولا در قیاس با کشورهای یادشده به‌مراتب شریک قابل اعتمادتری هستند، ثانیا روس‌ها طی سالیان مدیدی سعی کرده‌اند قیم‌مآبی خویش را بر ایرانی‌ها تحمیل و طوری وانمود کنند که براساس همسایه شمالی بودن محق‌اند که خود را سایه بالای سر ایرانی‌ها نیز قلمداد کنند. نکته اساسی و در عین حال حیاتی سیاست خارجی ایران در قبال روسیه باید ترکیبی از یک سیاست متوازن و البته بدبینانه باشد. ایران باید دریابد که هیچ‌گاه در یک پیمان استراتژیک همه‌جانبه نظامی، امنیتی و اقتصادی با روس‌ها برنده نخواهد بود بلکه روس‌ها در بهترین حالت می‌توانند یک متحد مقطعی و مصلحت‌آمیز برای ایران باشند. حتی ایران به‌واسطه موقعیت جغرافیایی و فرهنگی نمی‌تواند یک متحد استراتژیک و انحصاری همچون آمریکا یا هر ابرقدرت دیگر جهانی داشته باشد.
ایران در بهترین شرایط می‌تواند با برخی قدرت‌های درجه دو جهانی همچون هند، برزیل، آفریقای جنوبی، کره‌جنوبی و حتی اوکراین روابط تنگاتنگ‌تر و کم‌ریسک‌تری را پیگیری و سعی کند با قدرت‌های برتر جهانی سیاستی به‌دور از تنش و در عین حال محتاطانه و حساب‌شده را پی‌ریزی کند و اتفاقا درجه این احتیاط در مواجهه با کشورهایی همچون روسیه و بریتانیا باید با حساسیت ویژه و تامل عمیقی صورت گیرد. چیدن تخم‌مرغ‌های استراتژیک ایران در سبد روسی می‌تواند خسارت بار باشد.


به ویژه در قبال آینده سوریه ایران باید به‌شدت محتاط باشد و وارد معامله دوجانبه با روس‌ها نشود بلکه وارد کردن بازیگران بین‌المللی دیگر و سوق دادن سوریه به سمت یک دموکراسی واقعی، کامل‌تر و البته ماندگارتر از قبل می‌تواند ضامن منافع کلان بلندمدت و امنیت پایدار ایران و منطقه خاورمیانه باشد.
omid.pouraziz@gmail.com