کارآفرینی؛ واژه ای ساده ولی مهم

 دکتر حوریه یحیائی
Hooriye_yahyaei@yahoo.com

اولین بار واژه کارآفرینی در قرن شانزده میلادی مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان و تئوری دانان قرار گرفت. در واقع واژه کارآفرینی به معنای انجام کارهای جدید و یا ابداع روشی نوین برای رسیدن به هدفی است که هم از لحاظ تئوری و هم از لحاظ عملی قابل استفاده باشد. این ابداع و نوآوری می تواند در زمینه های متنوعی رخ دهد، از ارائه کالاهای جدید تا ارائه خدمات و یا ابداع روش جدید در تولید بسیاری از محصولات که بصورت متداول در جامعه مصرف می گردند. حتی تلاش برای رفع بسیاری از مشکلات موجود در صنعت و کارخانجات نیز می تواند نوعی کارآفرینی محسوب شود. در این میان گشایش بازارهای جدید و ارائه محصولات نو نیز سهم بسزایی در وادی کارآفرینی ایفا می کند.


در سال 1934 اقتصاددان فرانسوی ژوزف شومپیتر فرآیند کارآفرینی را تخریب خلاق می نامد. شومپینر نوآوری و ترکیب خلاق را به عنوان یک برهم زننده تمامی نظم و تعادل اقتصادی قدیمی به منظور ایجاد نظم وتعادل جدید معرفی می کند. در واقع تخریب خلاق نوعی سازندگی منحصربه فرد برای رسیدن به اهدافی از قبل پیش بینی شده است. نظریات این اقتصاددان معاصر نه تنها زیربنای بسیاری از تعاریف و توصیفات جدید در حوزه کارآفرینی و نوآوری، بلکه در عرصه های اقتصادی، مدیریتی و سیاسی می باشد. محصول جدید، روش های جدید در پروسه تولید، شناسایی بازارهای هدف جدید، دستیابی به مواد اولیه نو و ایجاد هر گونه یازمان و یا تشکیلات هدفمند جدید از پنج اصول مهم شومپیتر در عرصه نوآوری و تخریب خلاق است. واژه کارآفرینی که از کلمه فرانسوی Enterpreneurs  به معنای متعهد بودن نشات گرفته است مفاهیم زیادی را در بر دارد که بررسی زوایای مختلف آن می تواند شناختن هرچه بیشتر این واژه را هموار نماید. تخریب خلاق، همان روش نوینی است که اکثریت آحاد جامعه با بی تفاوتی از کنار آن گذر کرده  اند و تنها فرد کارآفرین با توجه بیشتر و به چالش کشیدن این واژه به موفقیت دست یافته است. با وجود تعاریف متعدد از کارآفرینی و نوآوری بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران کارآفرینی معتقدند که کارآفرینی صرفا یک دانش و علم که با مطالعه در فضاهای آکادمیک صورت پذیرد، نیست. بلکه در واقعیت کارآفرینی مغتن شمردن بسیاری از فرصت ها و تبدیل آن  ها به سبک و روشی نو در راستای میل به عملی کردن ایده های جدید است.