تحلیل اکونومیست از افزایش نقش رقابتی چین در بازارهای جهان؛

گسترش ناعادلانه مالکیت اقتصادی
فاطمه رحیمی- اگر دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا آن طور که وعده داده بود، تعرفه‌های تنبیهی را علیه تمام صادرات چین به آمریکا اعمال می‌کرد، یک جنگ تجاری را آغاز می‌کرد. خوشبختانه او تردید کرد، تا‌حدودی به دلیل اینکه خواستار کمک چین در به عقب راندن بلندپروازی‌های هسته‌ای کره‌شمالی است‌ اما این پایان داستان نیست. تنش‌ها در مورد قدرت صنعتی چین حال معماری اقتصاد جهان را تهدید می‌کند. نماینده تجاری آمریکا هفته گذشته چین را تهدید «بی‌سابقه»‌ای خواند که نمی‌توان با قوانین تجاری موجود مهارش کرد. اتحادیه اروپا که نگران گسترش مالکیت چین است، قوانین سختگیرانه‌تری را بر سرمایه‌گذاری خارجی اعمال می‌کند‌ و علاوه بر این، استراتژی چین برای مدرن‌سازی اقتصادش فشار بیشتری را ایجاد می‌کند.
در قلب این تنش‌ها یک واقعیت ساده وجود دارد: شرکت‌ها در سراسر جهان با رقابت جدی‌تری از سوی رقبای چینی خود روبه‌رو هستند. چین نخستین کشوری نیست که صنعتی می‌شود اما هیچ کشوری با این سرعت و این دامنه وسیع پیشرفت نکرده است. کمتر از یک دهه پیش شهرهای شکوفای چین تولید هنگفت زیپ، جوراب و فندک را آغاز کردند. امروز این کشور در خط مقدم تکنولوژی جدید جهان در تمام زمینه‌ها از پرداخت‌های تلفن همراه تا خودروهای بدون راننده قرار گرفته است.
با وجود اینکه دستاوردهای چین باعث ایجاد ترس می‌شود، نگرانی رو به رشدی وجود دارد مبنی بر اینکه جهان تحت سلطه اقتصادی قرار خواهد گرفت که عادلانه بازی نمی‌کند. بازار کسب و کار احساس خطر می‌کند. دولت‌هایی که شاهد برگزیت و انتخاب ترامپ بوده‌اند، در مورد تاثیرات از دست رفتن مشاغل و کوچک شدن رهبر تکنولوژیک نگران هستند. با این حال‌ حتی اگر نتیجه خوب باشد، آنها باید در مورد ماهیت واقعی چالش چین فکر کنند.


بی‌شک چین راه و روش دارد. این کشور سال‌هاست نرخ ارز خود را پایین نگه داشته، صادرکنندگان را تقویت کرده، غول‌های دولتی خود را با اعتبار ارزان تامین مالی می‌کند‌ و جاسوسان سایبری‌اش اسرار را می‌دزدند. با این حال‌ تصور اینکه شرکت‌های چینی غول‌های غیردموکراتیک و دولتی هستند که پیشرفت و تقلب می‌کنند تا از همه جلو باشند، خام و قدیمی شده است. ابتکار داخلی در حال شکوفایی است. مبتکران خصوصی هستند نه سرهای یک موجود واحد به اسم شرکت چین. برای جدا کردن توهم از واقعیت، رقابت چینی را با سه بعد در نظر بگیرید؛ غیرقانونی، شدید و غیرعادلانه. هر کدام از این ابعاد نیازمند پاسخی متفاوت هستند.
نخست غیرقانونی بودن را در نظر بگیرید. بهترین مثال سرقت پر‌سر و صدای مالکیت فکری است که نمود آن در اتهامات علیه پنج مقام نظامی چین در سال 2014 به دلیل هک کردن شرکت‌های هسته‌ای، خورشیدی و فلزات آمریکا دیده شد. بعد دوم رقابت سخت و شدید اما قانونی است که بسیار مهم‌تر است. شرکت‌های چینی اثبات کرده‌اند که می‌توانند محصولات خوب را با قیمت کمتر تولید کنند. قیمت‌های مشتری برای تلویزیون در 15 سال اخیر پس از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی، بیش از 90 درصد کاهش یافته است. سهم چین از صادرات جهانی 14 درصد افزایش یافته است. آخرین و سخت‌ترین بعد برای مقابله، رقابت ناعادلانه است؛ کلاهبرداری‌ای که هیچ قانون جهانی را نقض نمی‌کند. دولت می‌خواهد شرکت‌ها تکنولوژی را به عنوان هزینه پذیرش به بازار بزرگ چین ببخشند. شرکت‌های خارجی هدف بزرگ‌ترین موردهای ضدانحصاری چین هستند. دولت دسترسی به بخش‌های سودآور را محدود و به همان صنایع در خارج حمله‌های مالی می‌کند. این رفتارها خطرناک هستند چراکه قوانین امروز هیچ روشی برای جبران ارائه نمی‌کنند.تقسیم‌بندی رقابت چین به این بخش‌ها به پاسخگویی کمک می‌کند. دولت‌ها باید به دنبال روشی برای جبران خسارت باشند، چه از طریق دادگاه چه از طریق سازمان تجارت جهانی.
gmail.com1@rfateme62