روزنامه جهان صنعت
1396/06/02
پرفروشهای بازار کتاب ایران؛
گروه فرهنگ - چاپ کتاب در ایران قوانین سفت و سختی دارد. جدا از خط قرمزهایی که به صورت رسمی به تایید قانونگذاران و ناشران و نویسندگان رسیده، گاهی برخی سلیقهها برابر قلم میایستند. بارها پیش آمده کتابی پس از چند سال بعد از چاپش ممنوع شده و چاپهای غیرقانونی آن گوشه خیابان به فروش رسیده است.کتاب دایی جان ناپلئون، اثر ماندگار ایرج پزشکزاد چند ماهی است که دوباره مجوز چاپ گرفته است؛ کتابی که خاطره سریال ماندگار ناصر تقوایی را در ذهن زنده میکند. کتاب پزشکزاد چند دهه ممنوع بود و چاپهای غیرمجازش کنار خیابان خرید و فروش میشد. حالا اما با طی مراحل کسب مجوز به صورت رسمی به بازار کتاب آمده و بین پرفروشهای بازار کتاب است.
دایی جان ناپلئون
دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشکزاد یکی از معروفترین رمانهای فارسی است که دستمایه ساخت سریالی بسیار محبوب به همین نام توسط ناصر تقوایی نیز بوده است. این کتاب که قریب به چهار دهه از آخرین انتشار آن میگذرد در سالهای اخیر بارها توسط سوداگران بازار کتاب، به صورت غیرقانونی و با کیفیت پایین کنار پیادهروها عرضه شده بود. خوشبختانه نشر فرهنگ معاصر چاپی تازه با حروفچینی جدید و کتابپردازی شکیل را به بازار ارائه کرده است که میتواند معرف خوبی از این رمان کلاسیک شده برای نسل جدید باشد.
دایی جان ناپلئون رمانی است با درونمایهای طنزآمیز و انتقادی که با دستمایه قرار دادن عشق دختر و پسری در نوجوانی به شرح اتفاقاتی جذاب در یک خاندان اشرافی روبه زوال در تهران قدیم میپردازد. شخصیت داییجان ناپلئون تبلور قشر وسیعی از مردم ایران است که دچار توهم هراس از انگلیس هستند. بنابراین نام رمان به شکلی کنایی وارد فرهنگ و حافظه جمعی مردم ایران نیز شده است.
من پیش از تو
«من پیش از تو» نوشته جوجو مویز، روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی است. او تنها کسی است که تابهحال توانسته دو بار موفق به کسب جایزه انجمن رماننویسان رمانتیک شود و آثارش جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز است. این کتاب در ایران برای اولینبار توسط نشر آموت و با ترجمه خواندنی مریم مفتاحی به چاپ رسیده است.
داستان این کتاب یک عاشقانه کاملا متفاوت است. عشقی ورای عشقهای زمینی که بیشتر جنبه انسانی و معنوی دارد .
داستان این کتاب بازگوکننده زندگی مرد جوان و ماجراجویی است که علاقه زیادی به ورزشهای خطرناک دارد.
او که بسیار متمول هم هست در یکی از همین ورزشها دچار سانحهای شدید شده و تمام زندگیاش دچار تغییر میشود.
اما این تغییرات زمینهساز حضور دختری جوان در زندگی اوست که به یکباره همهچیز را تحت تاثیر قرار میدهد.
در بخشی از این رمان میخوانید: «رهبر ارکستر قدمی به جلو برداشت و با پا دوبار به سکو ضربه زد، یک هیس قوی سالن را فراگرفت. سکوت برقرارشده زنده و مشتاق بود. بعد رهبر ارکستر چوبش را به حرکت درآورد و یکباره صدای ساز درنهایت شفافیت سالن را پر کرد، موسیقی حالا برایم عینیت مادی پیدا کرده بود؛ چیزی نبود که فقط از راه گوشم بشنوم بلکه در تمام وجودم جاری شده بود، اطرافم را گرفته و حواس پنجگانهام را به لرزه انداخته بود، پوستم سوزن سوزن شده و کف دستم عرق کرده بود... قوه تخیلم به طرز غیرمنتظره شکوفا شده بود؛ همانطور که نشسته بودم هیجانهای گذشته یکباره در وجودم غلیان پیدا کردند. افکار و ایدههای نو در ذهنم پیچیدند، گویی به بینش و بصیرت دیگری دستیافتهام. خیلی چیزها بود اما اصلا دلم نمیخواست به پایان میرسید، دوست داشتم تا ابد همانجا بنشینم.»
قهوه سرد آقای نویسنده
نشر نیماژ چند سالی است که توانسته عملکرد قابل قبولی در حوزه کتاب داشته باشد. چاپ کتابهای شعر متعدد و در کنارش چندین و چند رمان ایرانی و خارجی. «قهوه سرد آقای نویسنده» نوشته روزبه معین که توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده این روزها پرفروش است. در بخشی از از این کتاب میخوانیم:
«بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم: «نه» گفت: «من قبلا میرفتم، ولی دیگه نمیرم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس میکشید و با چشمهاش التماس میکرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که میتونه دوست خوبی واسهم باشه، میتونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسهش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که اینجوری اون گوزن واسه همیشه لنگ میزنه و هر وقت من رو ببینه یاد بلایی میافته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگترین لطفی که میتونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچوقت نمیتونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی»
بالزنها
تازهترین رمان محمدرضا کاتب با عنوان «بالزنها» از سوی نشر هیلا روانه بازار کتاب شد. کاتب در رمان تازه خود داستان دختری تنها را روایت میکند که به دام مردی عجیب و غیرقابل پیشبینی به نام تردست میافتد. تردست برای رسیدن به آرزوهایش از هیچ کاری رویگردان نیست. او به دنبال موجودی غریب وخاص به نام بالزن است و به همین دلیل هم مجبور است دختر را به سوی قتلگاه ببرد تا از چیزی مطمئن شود.
این رمان به گفته نویسنده آن کار فقط برای اینکه بهانهای، برای سفرهایمان و فرارمان از دست بیمعنایی و مرگ و... داشته باشیم نوشته شده است. این نویسنده در این زمینه میگوید: هیچ معلوم نشد چطور آخرش مجبور شدیم به روی خودمان بیاوریم که این جهان بازتابی از تصورات و نگاه ما هستند و فقط در ذهن ماست که جهان به این صورت وجود دارد و اگر ما یک موجود دیگر بودیم و یا ابزارهای شناختمان یک چیز دیگر بود یا حتی روش شناختمان یک روش دیگر بود، حتما درک و فهممان از این جهان طور دیگری بود و جهانمان یک شکل دیگر داشت. ما گم شدیم چون افسانههایمان هم گم شدند و حالا دنبال یک افسانه میگردند تا در این ظلمات دستشان را بگیرد و به یک سمتی ببردشان.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«فقط چند تا درخت با مرگ فاصله داشتم. کافی بود پا بگذارم به فرار یا کار احمقانه دیگری بکنم تا آن روانی حسابم را برسد. حتم داشتم این بار دیگر گلولهاش دور و برم نمیخورد. برای دیوانگیاش همین بس که تا حالا کلی آدم کشته بود و باز اسم خودش را گذاشته بود صید. دوست نداشتم بدانم صید باهام چهکار میخواهد بکند.»
کتاب آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند
کتاب «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» نوشته آنیس مارتن لوگان و ترجمه ابوالفضل اللهدادی است. آنیس مارتن لوگان ازجمله نویسندگان جدید در ادبیات فرانسه است که توانسته مخاطبان بسیاری را جذب خود کند. رمان آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند، توانست به فروش 300 هزار نسخهای برسد و موفقیت چشمگیری داشت. این داستان روایت زنی است که در یک حادثه همسر و دختر خود را از دست میدهد و بر اثر همین اتفاقات از زندگی عادی کنارهگیری و برای رهایی از ترحم اطرافیانش به شهر دیگری در ایرلند مهاجرت میکند و در این سفر دچار تحولات بسیاری میشود. در بخشی از متن این داستان میخوانید: «در اتاق کار کالین نشسته بودم، اطلسی جلوی چشمهایم باز بود و نقشه ایرلند را از نظر میگذراندم. چطور گورم را زیر آسمان خدا انتخاب کنم؟ کجا میتوانست آرامش و آسودگی لازم را برایم به همراه داشته باشد تا بتوانم با کالین و کلارا تنها باشم؟ هیچ شناختی از این کشور نداشتم و نمیتوانستم نقطه سقوط را انتخاب کنم بنابراین چشمهایم را بستم و انگشتم را برحسب اتفاق روی نقشه گذاشتم. یکی از چشمهایم را باز کردم و سرم را جلو بردم. قبل از اینکه انگشتم را برای دیدن نام جایی که انتخاب کرده بودم بردارم، چشم دیگرم را هم باز کردم. دست سرنوشت کوچکترین آبادی ممکن را برایم انتخاب کرده بود؛ آنقدر که نام آن بهسختی روی نقشه قابلخواندن بود. «مولرانی». من به مولرانی کوچ میکردم.» این کتاب توسط انتشارات «بهنگار» منتشر شده است.
پس از تو
کتاب «پس از تو» نوشته جوجو مویز و ترجمه مریم مفتاحی است. این رمان در ادامه رمان قبلی این نویسنده با نام «پیش از تو» نوشته شده است. جوجو مویز، روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی، متولد ۱۹۶۹ لندن، فارغالتحصیل دانشگاه لندن و یکی از معدود نویسندگانی است که دو بار موفق شده جایزه داستان بلند رمانتیک سال را از انجمن رماننویسان رمانتیک دریافت کند. وی که حدود 10 سال برای روزنامه ایندیپندنت مقاله نوشته، سالهاست فقط به نوشتن میپردازد. رمان «من پیش از تو» به قلم جوجو مویز در صدر پرفروشهای نیویورکتایمز قرار دارد و اقتباس فیلم سینمایی آن با نقشآفرینی دو بازیگر سرشناس انگلیسی، امیلیا کلارک و سام کلافین ساخته شده است.
در معرفی این داستان میخوانید: «لوسیا کلارک است، دختر پرستاری که درِ دنیای بزرگتری به رویش گشوده شده است، میرود تا با عبور از آنها زندگی را از سر گیرد و آهنگی دیگر از بودنِ خویش بنوازد. لوسیا که اینک تحول عظیمی در او رخ داده است، با تجربه جدیدی روبهرو میشود و شرایط بهگونهای رقم میخورد که یکبار دیگر در آزمون زندگی شرکت میکند و بر سر دوراهی میایستد. در نهایت مجبور میشود انتخابش را بکند و این شاید بزرگترین تصمیم زندگیاش باشد که...» این کتاب را نشر «آموت» منتشر کرده است.
سایر اخبار این روزنامه
چابکسازی، تشکیل معاونت اقتصادی و به کارگیری زنان
مطهری: دستورالعمل رویارویی ورزشکاران ایرانی با اسراییل تدوین شود
ارائه گزارش کار به مردم
اهرمهای مالی واشنگتن علیه اسلامآباد
پرفروشهای بازار کتاب ایران؛
نقلوانتقال اوراق خزانه در بازار ثانویه از هفته آینده
مونسان در بازدید از بیست و هشتمین نمایشگاه ملی صنایعدستی:
تسهیل روند سرمایهگذاری، اولویت دولت باشد؛
حقوقدان و شاخ شکن!
سیاستهای انبساطی در بازار پول
چرخش اقتصادی دولت دوازدهم
بررسی چالشهای مزمن وزارت کار در دولت دوازدهم؛
پیشبینی چالشهای توسعه بازار ساخت و ساز در دوران افزایش درآمد کشور؛
۳ هزار اصله درخت جنگلهای هیرکانی برای ساخت سد شفارود در گیلان قطع شد؛
ضرورت تداوم جذب سرمایه در صنعت نفت
رییس دادگاه انقلاب تهران:
آغاز کار پنجمین شورای شهر تهران؛
برآورد هزینه جنگ 16 ساله افغانستان؛
آغاز کار پنجمین شورای شهر تهران؛
برآورد هزینه جنگ 16 ساله افغانستان؛
آغاز کار پنجمین شورای شهر تهران؛
برآورد هزینه جنگ 16 ساله افغانستان؛