قلدری صداوسیما

سجاد وجدانیان*- هر سال حدود یک‌ماه مانده به شروع لیگ، بحث حق پخش مسابقات فوتبال داغ می‌شود. یک طرف این بحث فدراسیون فوتبال است که حق پخش مسابقات فوتبالی را جزو درآمدهای فدراسیون و از اساسی‌ترین منبع درآمد باشگاه‌ها می‌داند و طرف دیگر بحث رسانه ملی است که به ازای پخش این مسابقات باید مبلغی را پرداخت کند. با خودداری صدا‌وسیما از این پرداخت، طرفین تصمیم به برگزاری جلسه مشترک برای حل این موضوع می‌گیرند که در این جلسات به توافق که نمی‌رسند هیچ، برای یکدیگر خط و نشان هم می‌کشند. فدراسیون و باشگاه‌ها بیانیه می‌دهند که اگر درباره حق پخش توافق نشود، با ممنوع کردن ورود دوربین‌های تلویزیونی به ورزشگاه‌ها، جلوی پخش مسابقات را می‌گیریم. رسانه ملی هم متقابلا پاسخ می‌دهد که حقی به‌نام حق پخش که رسانه ملی را ملزم به پرداخت وجهی به فدراسیون فوتبال یا باشگاه‌ها کند، وجود ندارد. تاکنون نتیجه این دعوا به سود صدا‌وسیما بوده است. چند نکته در رابطه با این چالش قابل بحث است.
1- در لیگ‌های کشورهای دیگر، درآمد حاصل از حق پخش مسابقات برای فدراسیون و باشگاه‌ها وجود دارد. در آنجا حق امتیاز بازی‌ها به شبکه‌های خصوصی فروخته می‌شود و درآمد حاصل از آن- به روش‌های مختلف- بین باشگاه‌ها توزیع می‌شود ولی در کشور ما، شبکه‌های خصوصی وجود ندارد و تنها یک رسانه است که آن هم از پرداخت این حق خودداری می‌کند در عین حالی که مسابقات را پخش می‌کند. برای رسانه‌ای که برنامه‌های تکراری‌اش بیداد می‌کند، پخش زنده مسابقات فوتبال و تولید برنامه‌هایی با محتوای فوتبالی با استفاده از فیلم‌های رایگان مسابقات، یک فرصت عالی برای جذب مخاطب است.
2- حق پخش و درآمد حاصل از آن وقتی معنادار است که باشگاه‌ها خصوصی باشند. لیگ برتر تقریبا یک لیگ دولتی است و بیشتر تیم‌ها، مستقیم یا غیرمستقیم دست‌شان در جیب دولت است و از منابع دولتی تغذیه می‌شوند. به همین دلیل آن‌گونه که باید، از این بودجه‌ها استفاده مناسب نمی‌کنند. در سالیان اخیر باشگاه‌ها به دلیل فسخ قرارداد با مربیان و بازیکنان خارجی پیش از اتمام قراردادشان و شکایت آنها به فیفا به پرداخت هزینه‌های گزافی محکوم شده‌اند و این مبالغ را تا آنجا که توانسته‌اند و به تدریج از دولت گرفته‌اند. اگر این باشگاه‌ها خصوصی بودند، هرگز تن به چنین هزینه‌های سوء‌مدیریتی نمی‌دادند.
3- فدراسیون فوتبال دغدغه درآمد باشگاه‌ها را دارد. اگرچه این منطقی است ولی بهتر است قبل از آن، فکری به حال هزینه‌ها کند؛ هزینه‌های نجومی که از انعقاد قرارداد بین باشگاه‌ها با مربیان و بازیکنان حاصل تحمیل می‌شود. وقتی باشگاهی به یک کارخانه ورشکسته تعلق دارد، چگونه و با چه توجیهی می‌تواند گران‌ترین مربی داخلی را جذب کند.


4- اتفاقی که اخیرا در خصوص حق پخش افتاده، مذاکرات وزارت ورزش و جوانان با رسانه ملی است. قرار شده وزارت ورزش به نمایندگی از تمام رشته‌های مختلف ورزشی، حق پخش تلویزیونی را در قالب بودجه سالانه و با انعقاد قرارداد از صدا و سیما دریافت و براساس جدول پخش و اولویت‌ها، این حق پخش را بین فدراسیون‌ها توزیع کند اما گویا مدیران فدراسیون فوتبال حاضر نیستند قرارداد حق پخش بازی‌های ورزشی را به جای بازی‌های فوتبال بپذیرند. با توجه به اینکه در سال‌های گذشته فدراسیون فوتبال نتوانسته اقدام موثری برای دریافت حق پخش انجام دهد، بهتر است از طرح وزارت ورزش که فرصت بیشتری را برای گفت‌وگوهای سازنده فراهم می‌کند، استقبال کند.
سخن پایانی اینکه صدا‌وسیما باید پرداخت حق پخش مسابقات را بپذیرد و فدراسیون فوتبال هم به دنبال تدبیری برای باشگاه‌داری واقعی و کاهش هزینه‌های فعلی
باشگاه‌ها باشد.
* کارشناس ارشد مدیریت دولتی
s.vojdanian@chmail.ir