چرایی کمبود مدیران اقتصادی خلاق در ایران

 محمد فاضلی*
چرا مدیران اقتصادی بزرگ و خلاق در ایران کمتر بروز می‌کنند؟ چرا کمتر شاهد ابتکارهای مدیریتی در صنایع توسط مدیران و پیدایش رهبران صنعتی بزرگ هستیم؟
این سوال پاسخ‌های بسیاری دارد و من البته پژوهشی درباره آن انجام نداده‌ام اما چندی پیش شرحی از واگذاری یکی از واحدهای بزرگ صنعتی کشور در چارچوب اصل 44 به بخش خصوصی و رفتار مدیریت خصوصی آن دیدم و دریافتم چگونه وجود زمینه انجام فساد و سودجویی از مسیرهای نامتعارف، فضایی برای اندیشیدن درباره بهبود مدیریت و خلق مدیران بزرگ باقی نمی‌گذارد. شرح مختصر ماجرا، روشنگر است.واحد صنعتی بسیار بزرگ ایکس با قیمت‌گذاری هر سهم به اندازه حدود یک‌هشتم قیمت واقعی به بخش خصوصی واگذار می‌شود.یک مالک صاحب حدود یک‌سوم کل سهام می‌شود و بقیه سهامداران، خرد هستند و نمی‌توانند در تعیین هیات مدیره سهمی داشته باشند. به هر شکل کل هیات مدیره توسط سهامدار بزرگ تعیین می‌شود.مالک این واحد صنعتی از برند و شهرت واحد برای اخذ وام‌های کلان استفاده می‌کند. بخش عمده‌ای از وام‌ها نیز به عوض آنکه راهی به کارخانه بیابند، مستقیم راهی بازارهای دیگر– بورس، مسکن و... می‌شوند.سود وام‌های دریافت‌شده به اسم این واحد صنعتی، بیش از دستمزد ماهیانه نیروی انسانی کل واحد است، اما مالک از پرداخت دستمزد نیروی انسانی به بهانه‌های مختلف خودداری می کند.
سهامدار عمده در پایین نگه‌داشتن قیمت سهام، زیانده کردن شرکت و سرانجام تصاحب کل شرکت با قیمت پایین سهام دیگران، سود زیادی دارد.مابه‌التفاوت قیمت واقعی واحد واگذارشده و قیمت‌گذاری غیرواقعی انجام‌شده به اندازه‌ای است که سهامدار عمده می‌تواند کل زیان‌های ناشی از عملکرد بد واحد تولیدی، جریمه‌ها و سودهای بانکی و خساراتی از این دست را به امید تصاحب نهایی واحد و فروش ماشین ها، زمین ها، مواد اولیه موجود در انبارها، دفتر مرکزی در تهران و سایر املاک و دارایی‌های شرکت، تحمل کند.بانک‌های وام‌دهنده بدون ارزیابی ریسک و هر گونه سختگیری درباره پیامدهای ناشی از وام دادن به یک بنگاه ناکارآمد از نظر مدیریتی، احتمالا با مبادلات فاسد، صدها میلیارد تومان وام به بنگاه می‌پردازند.مدیریت بنگاه قادر است مدیریت سیاسی استان را برای دادن وام‌های هر چه بیشتر زیر فشار بگذارد؛ زیرا مدیریت استان با اعتصاب کارگران و اختلال در نظم شهر بر اثر تعویق در پرداخت حقوق‌ها روبروست. سایر سازمان‌های دولتی از اداره کار گرفته تا اداره کل صنایع به دلایل مختلف مایل به توقف کامل تولید و تعطیل شدن واحد نیستند.شما عبارت های بالا را کنار هم بگذارید و ببینید نتیجه چه می‌شود: مالکی یک واحد صنعتی را به قیمت بسیار غیرواقعی صاحب شده است و بنابراین هر قدر هم ناکارآمد باشد، ارزش دارایی‌های بنگاه جبران همه آن ناکارآمدی‌هاست. ادامه در صفحه 12