گزارشگران فاجعه با چنته خالی فوتبالی!

وضعیت گزارشگری فوتبال ما بسیار فاجعه است. بالاخره تیم ملی به جام جهانی صعود کرده و مردم همه خوشحالند و می‌خواهند جشن بگیرند و همه دارند زوایای مختلف این قضیه را بررسی می‌کنند، اما همان وسط هم بخش عمده‌ای از تماشاگران مسابقه و کاربران فضای مجازی دارند برای جواد خیابانی جوک درست می‌کنند و سوتی‌هایش را مرور می‌کنند. این یعنی اینکه او در توان خودش، جشن را خراب کرده و در حد این پیروزی و موفقیت نبوده و با گزارش افتضاحش حال همه را گرفته است؛ وقتی اعلام می‌کنند گزارشگر بازی خیابانی است، همه می‌توانند پیش‌بینی کنند که قرار است دوباره چه حرف‌هایی بشنوند و دوباره چه اعصاب خردی در انتظارشان است.
وضعیت گزارشگری فوتبال سیما همین است. تا یادمان می‌آید هم همین بوده. یعنی بعد از آن سال‌های دور که همه از جادوی صدای بهمنش می‌گویند و از روشن‌زاده و خدابخشیان؛ سال‌هایی که گزارشگران بینندگان فوتبال را عاصی نمی‌کردند و ما چیزی از آن در خاطر نداریم، همیشه وضع همین بوده است. از شفیع و صالح‌نیا تا همین امروز، اما چرا اوضاع گزارشگری ما بهتر نشده و حتی در اندازه‌های فوتبال‌مان گزارشگر درست و استاندارد نداریم؟ چرا در همه دهه‌های اخیر، جز عادل فردوسی‌پور و کم و بیش مزدک میرزایی و احمدی و میثاقی و یکی دو نفر دیگر، کسی نیامده که اگر لذتی به مخاطب نمی‌دهد، لااقل اعصاب بینندگان فوتبال را خرد نکند؟
در توضیح این معضل می‌توان گفت که گزارشگران آموزش پیش از کار و حین کار را نمی‌بینند و نظارتی بر کارشان وجود ندارد. مدیران سازمان برای فوتبال و علاقه مردم اهمیتی قائل نیستند و خودشان هم فوتبالی و حرفه‌ای و این‌کاره نیستند و نتیجه کارشان نمی‌تواند بهتر از این باشد.
اما نکته‌ای که در میان همه اینها کمتر گفته شده، نیاز گزارشگر به باسواد بودن است؛ به اینکه خوانده و دیده باشد و دنیایش محدود به اطلاعات آرشیوی فوتبال نباشد؛ به تاریخ قهرمانی‌ها و سال تولد بازیکنان و اطلاعات ریز و درشتی که همه‌شان را می‌شود در چند گیگ حافظه نگهداری کرد. باسوادبودن یعنی اینکه گزارشگر بتواند در مورد دنیا حرف بزند؛ کتاب خوانده باشد، فیلم دیده باشد، تاریخ بداند، با جغرافیای سیاسی جهان آشنا باشد و بتواند لحظه و اتفاق را بفهمد و به بهترین شکل بیانش کند. اگر نگاه کنید هم، بهترین‌ها از همین شاخصه امتیاز گرفته‌اند. عادل فردوسی‌پور بیشترین اعتبارش را مدیون این است که در شریف، کارشناسی ارشد مهندسی گرفته و همه عمرش را فیلم دیده، کتاب خوانده، به انگلیسی مسلط است، گزارش‌های بین‌المللی را دنبال می‌کند و دغدغه داشته کتاب جدی ترجمه کند و با دقت پیگیر مسایل سیاسی و اجتماعی است. اتفاقی که در همه گزارشگرهای نسبتا موفق، می‌‌توان دنبال‌ کرد یعنی از محمدرضا احمدی و محمدحسین میثاقی تا بقیه. قشنگ معلوم است که اطلاعات اینها منحصر به تاریخ فوتبال و دانستن اسم بازیگران و اسم پدر و مادر ستاره نیست. برای همین هم هست که می‌توانند 90 دقیقه را راحت گزارش کنند و کم نیاورند؛ مجبور نیستند مثل علیفر برای جلب توجه، منتظر رفتن گل درون دروازه باشند تا جیغ بکشند و صدای همه را درآورند. مجبور نیستند مثل سیانکی تعبیرات عجیب و غریب به کار ببرند یا مثل یوسفی به ادبیات عهد عتیق متوسل شوند و باز هم حرف‌هایشان پر از غلط و نشنیدنی باشد؛ گزارشگرهایی که احتمالا دو دقیقه نمی‌توانند درباره فرهنگ و جامعه حرف بزنند. درباره منطق یا فلسفه، روان‌شناسی یا هیچ چیز.
منبع: آی اسپورت