روزنامه جهان صنعت
1396/03/29
ملک پدری هوشنگ ابتهاج در آستانه تخریب؛
گروه گردشگری- شعر معاصر ایران پر است از نامهای بزرگ. سرآمدشان نیما یوشیج است که بهعنوان پدر شعر فارسی شناخته میشود. موجی که نیما راه انداخت توسط شاگردانش پی گرفته شد و توانست طرحی نو در شعر فارسی بیندازد. شعرهایی که قید و بند شعر کهن را شکستند تا آسانتر با مردم سخن بگویند. احمد شاملو، مهدی اخوانثالث، سیاوش کسرایی، نصرت رحمانی، فریدون مشیری و هوشنگ ابتهاج.از این بین فقط هوشنگ ابتهاج در قید حیات است. شاعر نود ساله اهل رشت که بیشتر سال را در آلمان اقامت دارد. آثار به جا مانده از ابتهاج در چندین و چند مجموعه شعر به چاپ رسیده است اما از ابتهاج خاطرات دیگری هم به یادگار مانده.
علاقهمندان شعر فارسی بیشک شعر «ارغوان» سایه را شنیدهاند. شعری که ابتهاج در زندان و فراق خانوادهاش سروده است. ارغوان درختی پر برگ و بار است در خانه او. خانهای که امروز بهعنوان آثار ملی به ثبت رسیده است اما خانه دیگری نیز از سایه به یادگار مانده است. خانه پدری که او بسیار در موردش در کتاب «پیر پرنیان اندیش» سخن گفته است. خانهای در شهر رشت که این روزها طعمه تغییر بافت سنتی رشت است.
تخریب خانه پدری
همشهریان هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) از خطر تخریب خانه پدری این شاعر غزلسرای پیشکسوت نگرانند. این خانه در محله تاریخی استادسرای شهر رشت در نزدیکی خانه گلچین گیلانی- پسرخاله ابتهاج- قرار دارد و به گفته علیرضا پنجهای- شاعر و فعال فرهنگی رشت -، سایه نخستین شعرش را آنجا سروده است.
پنجهای درباره وضعیت خانه پدری هوشنگ ابتهاج میگوید: این خانه توسط یکی از مغازهداران محل خریداری شده است و ترهبارفروشها با اجازه مالک آن را به محل انبار محصولات خود تبدیل کردهاند.
او میافزاید: چند روز قبل از آنجا رد میشدم که دیدم ترهبارفروشها در حال خالی کردن ساختمان هستند. پس از پیگیری متوجه شدم مالک قصد تخریب ساختمان را دارد. به همین خاطر به این فکر افتادهایم تا نگذاریم این خانه تخریب شود.
این شاعر میگوید: برای حفظ این خانه دو راهکار داریم؛ یکی اینکه با توجه به اینکه خانه مربوط به ابتهاج به عنوان یک شخصیت ملی و فرهنگی است دولت یا شهرداری از منابع عمومی هزینه خرید این خانه را متقبل شوند تا در آنجا موزه ابتهاج دایر شود. خود استاد ابتهاج هم توافق دارند و حاضرند این مکان به موزه تبدیل شود، منتها الان بحث تامین منابع مالی برای خرید خانه مطرح است.
او درباره ورود اداره میراث فرهنگی برای ثبت و تملک خانه و در ادامه ثبت ملی آن میگوید: با توجه به اینکه قدمت خانه کمتر از ۱۰۰ سال است میراث فرهنگی به صورت قانونی نمیتواند این کار را کند، اما در اینجا باید توجه داشت که خانه با خانه گلچین گیلانی فقط ۸۰ متر فاصله دارد. ضمن اینکه خانه در محلهای تاریخی قرار دارد که بسیاری دیگر از شخصیتهای تاریخی مثل میرزا کوچک خان در آن محل سکونت داشتهاند. از این جهت اداره میراث فرهنگی یا شهرداری میتوانند منابع خرید این خانه را تهیه کنند. یا اینکه دولت و نهاد ریاستجمهوری خود اقدام به خرید این خانه کنند تا از بین نرود.
پنجهای با بیان اینکه نباید در اینباره سکوت کرد، بیان میکند: راه دیگر این است که به اهالی فرهنگ و هنر شهر رشت فرصتی داده شود تا به گونههای مختلف اقدام به جمعآوری پول کنیم و بتوانیم در آینده خانه را بخریم و آن را به صورت یک موسسه فرهنگی دربیاوریم تا اهالی فرهنگ و هنر این شهر در آن کارهای فرهنگی را دنبال کنند و از این طریق مانع تخریب این خانه ارزشمند شویم.
او با بیان اینکه بیم آن میرود که خانه فروخته یا تخریب شود، میافزاید: شهرداری میگوید من تا الان از تخریب خانه جلوگیری کردهام، اما طبق قانون، مالک میتواند خانه را بفروشد یا خانهای دیگر در آنجا بنا کند. بنابراین مالک خانه طبق قانون این حق را دارد، اما در صورت رایزنی و احتمالا تامین منابع میتوان خانه را نگه داشت. میراث فرهنگی هم که کاری از پیش نبرده و در حال حاضر وضعیت خانه پا در هواست.
این شاعر همچنین میگوید: سال ۹۵ سردیسی از استاد سایه ساخته شد و قرار بود در این محله نصب شود اما اجازه این کار داده نشد. در صورت تبدیل شدن خانه به موزه یا موسسه فرهنگی میتوان این سردیس را هم در آنجا نصب کرد.
این شهر، شهر من نیست
سایه خاطراتش را در کتاب «پیر پرنیان اندیش» به چاپ رسانده است. گزیدهای از زندگی و یاد دوستانش و همچنین نقدی بر ادبیات و موسیقی ایران. گردآورندگان این کتاب در خلال نوشتنش با سایه سفری به شهر رشت داشتهاند. سایه، رشت امروز را نمیپسندد؛ شهری که بافت قدیمیاش را تغییر داده و چهرهای تازه پیدا کرده است. خیابانها برای شاعر 90ساله غریبهاند، خانه پدری در میان آپارتمانهای نو ساز گم شده و پیدا کردنش آسان نیست.
یکی از معروفترین شعرهای ابتهاج در فراق معشوقهاش، گالیا سروده شده است. دختری ارمنی که هیچوقت وصالش با سایه میسر نشد. او در سفرش به رشت سری هم به محله او میزند و آنگاه است که جای خالی خانه گالیا میبیند؛ خانهای که نیست و شعری که برای خاطرهای فراموششده سروده میشود:
خانهات برجا نیست
چه کسانند اینان؟
کآشیان بر سر ویرانی ما ساختهاند
سایر اخبار این روزنامه
زنگنه از مراحل پایانی مذاکرات با توتال خبر داد؛
ورود بانکهای ایرانی به کره جنوبی
تغییر کارایی تولید
اعلان جنگ دوباره
ملک پدری هوشنگ ابتهاج در آستانه تخریب؛
مرور آماری بر انرژی جهان در سال 2017؛
عوامل بازدارنده کسب و کار ایرانیان از نگاه مجمع جهانی اقتصاد؛
گزارشگران فاجعه با چنته خالی فوتبالی!
شاعر تودار، طنزپرداز بودار !
نقش وزارت کشاورزی در مدیریت ناکارآمد تنظیم بازار کالاهای اساسی
وعده مسوولان برای افتتاح آزادراه تهران- شمال تا پایان امسال؛
راه دشوار دیپلماسی
دولت دوازدهم؛ دولتمردانی از جنس دیگر
نمایش ضدایرانی اردوغان
چشمهای بیفروغ اقتصاد
دولت دوازدهم؛ دولتمردانی از جنس دیگر
در گفتوگو با غلامحسین کرباسچی مطرح شد؛
در گفتوگو با غلامحسین کرباسچی مطرح شد؛
در گفتوگو با غلامحسین کرباسچی مطرح شد؛