پشت کردن الیزه به رسانه‌ها

یکی از مهم‌ترین تغییراتی که در صحنه سیاسی فرانسه با روی کار آمدن امانوئل ماکرون در این کشور به وجود آمده به روند کند حرکات و اقدامات رییس‌جمهور و ادوار فیلیپ نخست‌وزیر انتخاب شده او در روزهای اخیر برمی‌گردد.
حرف این است که ماکرون و فیلیپ قصد دارند بر مدیریت زمان حاکم باشند و همه همت‌شان هم تا‌کنون در این بوده که در هیچ موردی نگذارند کوچک‌ترین اشتباهی صورت پذیرد تا کارها بدون عیب و نقص و به گونه‌ای کمال‌طلبانه زیر ذره‌بین و در کنترل کامل‌شان انجام شود. از طرف دیگر هم یک مشخصه کار و برخورد آنها نگه داشتن اسرار و درز پیدا نکردن خبرها پیش از وقت مقرر در برنامه‌هایشان است؛ یعنی در همه این مدت نام فیلیپ نخست‌وزیر جدید بر کسی آشکار نشد و تا هنگام معرفی اعضای کابینه جدید هم کسی از اسامی آنها خبری پیدا نکرد!
کند رفتاری یک پدیده جدید و غیر‌منتظره و تا حدی غیر‌عادی در فضای سیاسی و نوع رابطه با رسانه‌های مختلف نوشتاری در فرانسه محسوب می‌شود که به نظر ما به نوعی ترس از قدرت بلا‌انکار رسانه‌ها در جوامع کنونی هم مربوط است.
با اینکه این نحوه سرکار گذاشتن رسانه‌ها و ترس از افشای اطلاعات با جو پارانوییدی حاکم بر کاخ سفید و روش‌های ترامپ فرق دارد‌ اما گویا دولت ماکرون هم تا اندازه‌ای گرفتار چنین روحیه خط و مرز تعیین کردن و تحت کنترل گرفتن و محدود کردن قدرت عظیم رسانه‌های جمعی باید باشد! اگر این برخورد از نوع ترامپیسم با رسانه‌ها و به بازی گرفتن آنها به واقع صورت یک راهکار در برنامه‌های ماکرون و دولت انتخابی او داشته باشد، بی‌تردید می‌تواند در آینده برایش بسیار گران تمام شود!


عجیب اینجاست که یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت رییس‌جمهور جدید به واقع حمایت زیاد مجموعه رسانه‌های فرانسه و کشورهای تاثیر‌گذار دیگر از او بوده که باعث شد راهی که نیاز به چند دهه فعالیت سیاسی داشت را ماکرون در یک‌سال و آن هم بدون وابستگی به یک جریان جا افتاده سیاسی طی کند اما می‌بینیم که برای ماکرون خواست ایجاد تغییر در ساختارهای حکومتی و اداره جامعه صورتی همه‌جانبه دارد که انتخاب اعضای کابینه جدید، خود بهترین نمایانگر این همت والاست. با اینکه شانس موفقیت آن بسیار محدود است‌ اما چون تا به حال او به همه نیت‌هایش دست یافته خیلی‌ها مایلند که رییس‌جمهور جدید را در رسیدن به همه اهدافش کمک کنند. چون در نهایت شکست این اقدامات معادل باز شدن راه حکومت‌های متکی بر عوام فریبی و ناسیونالیسم در آینده خواهد بود!
در واقع قصد ماکرون به توپ بستن احزاب سنتی و برقراری ساختار سیاسی جدیدی است که با مشخصه‌های دولت فعلی و استفاده از شخصیت‌هایی از همه تشکل‌های سیاسی جمهوری‌طلب موجود معلوم نیست که دینامیت‌گذاری او تا چه حد موثر واقع شود، در حالی که بالقوه می‌تواند به تضعیف دیگر نیروهای سیاسی پیشرو در جامعه بینجامد‌ چراکه عدم ائتلاف‌شان در مجلس آینده‌ یا به دست نیاوردن اکثریت مطلق برای ماکرون در انتخابات 11 و 18 ژوئن می‌تواند در آینده ضربه مهمی به دموکراسی فرانسه وارد کند! از این رو گرایش چندگانه دولت فعلی حالت یک شرط‌بندی گستاخانه و خطرناک را هم دارد.
باید خاطر‌نشان کرد که برگ برنده ماکرون از ابتدا وارد نشدن در میان درگیری‌های بین راست‌گراها و چپ‌گراها و حساب کردن روی خواست تغییر ساختارهای سیاسی موجود و روش‌های حاکم در آنها بود. حالا که او تا اینجای کار پیش رفته دلیلی برای ادامه ندادن بقیه همین راه برایش وجود ندارد!
با انتخاب ادوارد فیلیپ و تشکیل کابینه جدید، ماکرون با تردستی کامل عملا توانست یک ازدواج بین چپی‌ها و راستی‌ها و میانه‌روها را سامان دهد. از این راه شاید او بتواند قوانین حاکم بر شیوه بازی غالب بر تشکل‌های سیاسی و حکومت را تکان‌ اساسی بدهد! البته در میان دولت‌های پیشین چنین تجربه‌ای در زمان میشل اوبره هم در سال 1959 صورت گرفته است.
در واقع در حالی که ماکرون برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری نیاز آرای رای‌دهندگان چپ گرا را داشت امروز برای انتخاب نمایندگان مجلس او بیشتر احتیاج به آرای دست راستی‌ها دارد.
این کابینه را نمی‌شود یک دولت اتحاد ملی هم خواند و در واقع شکلی از اجماع جمهوری‌طلبان عملگرا را داراست. با همه این احوال گرایش اصلی ساختار حکومتی فعلی بیشتر به راست متمایل است و در تقسیم وزارتخانه‌ها راست‌گراها هم صندوق دار و هم تعیین‌کننده سیاست‌های خارجی و اروپایی هستند. اهمیت دادن به سیاست‌های اروپا‌گرای ماکرون از تغییر نام وزارت خارجه فرانسه به وزارت اروپا و خارجه کاملا مشهود است. چرا‌که کشورهای اتحادیه اروپا دیگر به عنوان کشورهای غیر خارجی تلقی نمی‌شوند. باید در نظر داشت که لیبرالیسم و جهان‌گرایی اقتصادی و تاکید بر روابط با اروپا و متحول کردن هر چه بیشتر آن جزو برنامه‌های اساسی دولت فعلی و رییس‌جمهور جدید برای پاسخگویی مناسب به شرایط بحرانی جامعه فرانسه است. علاوه بر این وزارت مربوط به امور اروپایی هم داریم که به خانم ماریل دو سارنز سپارده شده است.
در مجموع مشکل مهم چنین ساختار چندگرایشی بین وزرایی که هر کدام به نوعی به یک شاخه فکری که گاهی نگرش‌هایشان نسبت به مسایل به کل در تضاد با هم قرار دارد، در این است که روی هر موضوعی یا باید اصول اعتقادی‌شان را زیر پا گذارند یا باید با همکاران مخالف خود مقابله کنند و وارد درگیری‌های لفظی شوند.
در اولین روز کاری دولت جدید و مشاوره با رییس‌جمهور بود که ماکرون روی سه اولویت بنیاد نهادن همیاری بین سازمان‌ها و نهادها، سیاست اروپایی و مسوولیت‌گیری در قبال مسایل زیست‌محیطی تاکید کرد.
در پایان این جلسه هم همه چیز با دقتی زیاد به صورتی سامان گرفته بود که به هیچ‌وجه نتواند تلاقی‌‌ بین وزرا و رسانه‌ها پیش آید! یعنی غیر از یک دوربین صاحب مجوز مربوط به رسانه‌ای خاص که برای گرفتن عکس دسته‌جمعی رییس‌جمهور و اعضای کابینه دولت جدید و فیلمبرداری از هنگام خروج صاحب‌منصبان از پیش در نظر گرفته شده بود، بقیه رسانه‌ها نتوانستند از خروج وزرا آگاه شوند! چون دقیقا نشانه‌ای واقعی از همان روش ترامپیسم در برخورد با اهل خبر که در ابتدای این نوشته از آن گفتیم و همت‌ورزی در جهت کنترل شدید رسانه دارد، است.به همین دلیل بعد‌از‌ظهر همان روز واکنش رسانه‌ها آغاز شد و نامه‌ای سرگشاده خطاب به رییس‌جمهور برای محکوم کردن این نحوه ارتباطات ریاست جمهوری و دولت تازه‌شکل‌گرفته منتشر کردند‌ و روز بعد هم روزنامه‌های فرانسه با احساس نگرانی شدید از این برخورد نامه‌ای به امضای بسیاری از نمایندگان سرشناس اهل رسانه رسیده را به چاپ رساندند.در این نامه آمده بود که به هیچ‌وجه الیزه حق انتخاب یک رسانه خاص برای پوشش دادن خبری به امری مشخص را ندارد و این با رییس‌جمهور و سرویس‌های وابسته به او نیست که نسبت به عملکرد داخلی رسانه‌ها و نحوه پرداختن و نگرش آنها به وقایع تصمیم‌گیری کند‌ و اینکه هیچ یک از رییس‌جمهور‌های قبلی بر مبنای آزادی طبع به خود اجازه چنین دخالت‌هایی و برقرار کردن چنین سیستم‌های کنترلی را نداده بودند. در پایان این نامه آمده است که رییس جمهمور برای مصون نگاه‌داشتن دموکراسی نباید با انتخاب یک خبرگزاری خاص از بین رسانه‌ها به اغتشاش بین ارتباطات و روزنامه‌نگاری دامن زند.اگر قرار باشد‌ سیاست رسانه‌ای الیزه بر همین منوال یعنی برخلاف تمام قواعد آزادی بیان در فرانسه ادامه داشته باشد، در واقع باید منتظر یک «جنگ ‌از‌پیش‌باخته» بود.
* تحلیلگر سیاسی مقیم فرانسه