غلامرضا بنی‌اسدی شعارهای وارداتی از آلبانی!

ناخوش احوالیم. خیلی هم ناخوش است احوال‌مان. بیش از یک هفته است که در سوگ سیاه پوشیده‌ایم و این پیراهن هم از تن‌مان درنمی‌آید انگار. داغداریم اما علاوه بر این دلخور و عصبانی هم هستیم. دلخور از آن بی‌دقتی‌ که جان ده‌ها انسان را گرفت و عصبانی از آنچه از زبان مسئولان رسمی شنیدیم در این چند روز درباره سقوط هواپیما. ما هم به عنوان رسانه به آنچه گفتند اعتماد کردیم و بدهکار افکار عمومی شدیم که عمیقا عذرخواهیم و صمیمانه و حرفه‌ای بخشش می‌طلبیم و این را تجربه می‌کنیم و درس می‌گیریم که بعد از این علاوه بر منابع رسمی، باید منابع دیگر هم یافت. علاوه بر زاویه طراحی شده توسط مسئولان، طرح‌های نو هم در انداخت برای جامع دیدن ماجراها. دلخوریم از آن خطای نظامی و عصبانی هستیم از کتمان‌ها و محرم ندانستن رسانه‌ها و این را صریحا اعلام می‌کنیم اما در کنار این، تکلیف ملی و میهنی خود می‌دانیم که در این هنگامه خطرخیز، هشدار دهیم که این ماجرای تلخ نباید دستاویز قرار بگیرد برای زدن «مدافعانِ وطن» نباید اسیر احساسات - ولو به حق - به بازیگر نقشه‌های دشمن تبدیل شویم که به دستِ خودمان، شمشیر «فدائیان وطن» را کُند کند.
بله اعتراض داریم و می‌گوئیم به صدای بلند. معترضیم و می‌نویسیم به صریح‌ترین کلمات اما علاوه بر احساس، عقلی هم در سر هست که حکم می‌کند در زمان جنگ نباید خاکریز‌های خودی را تراشید. نباید در اراده و بازوان مدافعان، تزلزل ایجاد کرد. برخورد را باید گذاشت برای نهاد‌های مسئول و مراقبت کرد که حتما قاطعانه رسیدگی و حق قربانیان این فاجعه و حق مردم حتما ادا شود اما به همین صراحت هم می‌گویم که امروز، خالی کردن پشت نیروهای مسلح و صف بستن در برابرشان، اگر نگوئیم خیانت است با هزار درجه اغماض، نتایجش چیزی جز همان چه از خیانت برمی‌خیزد نخواهد بود. باز هم تکرار می‌کنم اعتراضم را و مطالبه می‌کنم از طرف مردم که این قصور و یا تقصیر را باید چون خطا در زمان جنگ دید و شدید برخورد کرد اما شرایط را هم باید درک ‌کنیم و می‌دانیم که امروز دندان‌های گرگ‌ها را هم باید شمرد. پنجه‌های ددان را هم باید در نظر داشت.
باری، من آنچه در فضای مجازی دارد موج می‌زند را بازی در زمین دشمن می‌دانم و ابایی ندارم که تصریح کنم برخی کلمات و پست‌ها بوی «آلبانی» می‌دهد. بوی همان دست‌هایی که به خون فرزندان میهنم آغشته است. پس توجه می‌دهم که مراقب باشیم. امروز زمان مطالبه هست اما هرگز زمان یقه‌گیری از مدافعان وطن، آنان که جان می‌دهند تا جهان به عظمت ایران احترام بگذارد، نیست. آنچه شنبه شب و یکشنبه در تهران و برخی شهر‌ها، روی داد. آنچه بر برخی زبان‌ها رفت. آنچه شعار شد و شعور مردم را به بازی گرفت. تکرار مفاهیم سخیفی که حروف از به دوش کشیدن آن ننگ دارند، همه و همه ایفای نقشی است که برای‌مان نوشته‌اند و من نمی‌توانم بپذیرم دانشجویان به عنوان نخبگان جامعه پلک را هم گذاشته در میدانی چنین قدم بگذارند. بله اعتراض باید کرد اما تیغ نباید در پهلوی مدافعان وطن نشاند که برای امنیت ما همواره عمود بر جغرافیا بوده‌اند. باور کنند همان‌ها که کلماتی از جنس سنگ داشتند که اگر برج و باروی بنای امنیت بشکند، سنگ‌های بعدی بر سر خودشان فرود خواهد آمد. به کنایه همان چه حصین بن نمیر - در سریال مختارنامه - به قاصد امویان مکه گفت را تکرار می‌کنم - تا بدانند آن‌هایی که خواب سلفی گرفتن با بیگانه می‌بینند-؛ به قریش سفیانی بگو قاروره‌های نفتی شام، خودی و بیگانه نمی‌شناسد... قطعا موشک‌های دشمن هرچند هوشمند باشند آن قدر نیستند که از کوچه ضد انقلاب، بی‌خطر بگذرند و در محله انقلابی‌ها منفجر شوند. عاقل را هم اشارتی کافی است هرچند در عقلانیت شعاردهندگان شنبه شب و یک‌شنبه تهران، تردید جدی باشد. والسلام.