روزنامه ابتکار
1398/10/22
مرجعیت خبری رسانههای داخلی چرا و چگونه زیر سوال رفت؟ سقوط اعتماد از آسمان رسانه
گروه فرهنگ و هنر- بارها و بارها فرضیه «مرگ مطبوعات» در ایران مطرح شده است، در طول این مدت، این فرضیه موافقان و مخالفان بسیاری هم داشت، هنوز بودند کسانی که فکر میکردند میشود اعتماد مردم به رسانهها را بازگرداند، اما از روز گذشته در پی تایید سقوط هواپیمای اوکراین به دلیل خطای انسانی، رسانهها به دلیل انتشار گزارشهای قطعی درباره ایراد فنی در سقوط هواپیما آماج انتقادات قرار گرفتند و به نظر میرسد دیگر باقیمانده اعتمادی که مردم به رسانههای داخلی داشتند نیز از بین رفت. اما آیا نمیشد رسانهها با هوشمندی و رویکرد حرفهای از وقوع این بحران برای خودشان جلوگیری کنند؟ آیا باید این حادثه را آخرین صفحه عمر اعتماد مردم به رسانههای داخلی دانست؟ چه عواملی دست به دست هم دادند تا امروز رسانههای دیداری، شنیداری، مکتوب و برخط کشور به لبه این پرتگاه برسند؟بامداد چهارشنبه، خبر سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در نزدیکی پایتخت فضای اندوه را بر جامعه مستولی کرد. در این چند روز رسانهها به پوشش خبری این اتفاق پرداختند. در این میان برخی رسانهها، متاثر از سخن قاطع مسئولان و در تضاد با گمانهها درباره سقوط هواپیما بر اثر برخورد موشک، اقدام به انتشار گزارشهایی با فرض قطعی بودن فرضیه سقوط هواپیما بر اثر نقص فنی کردند. این در حالی بود که هنوز جعبهسیاه هواپیما مورد بررسی قرار نگرفته و حرفها و شواهد فراوانی هم در این مورد وجود داشت. اما حالا پس از تایید اصابت موشک پدافند هوایی ایران به عنوان دلیل سقوط هواپیمای اوکراینی، رسانهها به دلیل همین گزارشهایشان مورد انتقاد قرار گرفتند. در همین حال بسیاری از خبرنگاران و اصحاب رسانه نیز به عذرخواهی درباره آنچه منتشر کردند پرداختند.
پدرام الوندی، معاون خبر خبرگزاری ایرنا، در توئیتر شخصی خود نوشت: «تمام منابعی که اخبار را در اختیار ما قرار میداند با تاکید بسیار میگفتند که موشکی در کار نبوده. برخی از آنها بیخبر بودند و برخی لاپوشانی کردند. ما بر اساس شواهدی که به دستمان رسید محتوا تولید کردیم. بابت این خطا البته متاسفم و عذرخواه همه کسانی که آزرده شدند».
در خبرگزاری ایسنا هم چنین منتشر شد: « خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از ابتدای این حادثه دردناک با حضور فعال خبرنگاران خود در صحنه حادثه و سپس با پیگیری موضوع از طریق مقامات و مسئولان مربوطه و البته با اتکاء و اعتماد به سخنان آنها اقدام به پوشش اخبار داخلی و بعضا خارجی مربوط به این حادثه کرد و در ساعات و روزهای بعد نیز با وجود فعالیت رسانهها و گفتههای مقامات غربی که بعضا در جهت خلاف گفته مقامات داخلی درباره این حادثه بود، همچنان به اعتماد و اتکاء خود به گفته مسئولان کشور در حوزههای مرتبط ادامه داد.
حال با روشن شدن دلیل اصلی وقوع این فاجعه دردناک، خبرگزاری دانشجویان ایران به عنوان رسانهای که خود را متعلق به همه اقشار مردم و نظام میداند، اعلام میدارد که به تلاش همهجانبه خود برای روشن شدن ابعاد ماجرا، بدون هیچ ملاحظهای ادامه خواهد داد؛ چراکه همچون گذشته معتقد است و امروز بیشتر نیز اصرار دارد که هیچ چیز به اندازه شفافیت و صداقت با مردم، حافظ قدرت و اقتدار کشور نیست، بهویژه هماکنون که کشور آماج فشار و هجمه رسانههای بیگانه قرار دارد».
در این میان، پرسشی مهم مطرح میشود که در شرایط بحرانی، رسانهها چگونه تا پیش از مشخص شدن قطعی نتیجه باید به پوشش خبری بپردازند تا اعتماد افکار عمومی را از درست ندهند؟ فریدون صدیقی، استاد ارتباطات، به «ابتکار» میگوید: بگذارید من بر این نکته پافشاری کنم که هرگونه اطلاعرسانی و انتقال پیام تابعی از زیست رسانه و فضایی است که برای آن در بخش اطلاعرسانی وجود دارد. در حقیقت رسانه تابعی از نظم بالاسری به شمار میرود که برای رسانه پیشبینی شده است. بنابراین برای هرگونه اطلاعرسانی باید به شیوه اطلاعرسانی جاری و حاکم بر فضای رسانهها بازگردیم. اگر فضا، فضای بستهای باشد، هیچگونه اطلاعرسانی صورت نمیگیرد. در حقیقت در فضای تابعی، اگر رسانهها تابع پیامی هستند که از سمت بالا به آنها داده میشود، در آن چارچوب عمل میکنند. اگر کسانی قائل به این باشند که رسانه نمیتواند به هر چیزی نزدیک شود و در صدد واکاوی و رازگشایی از اتفاقات برآید، خودبهخود رسانه اجازه پیدا نمیکند وارد این موضوع شود. در خصوص موضوعاتی که امنیتی یا نظامی تلقی میشوند، مثل سقوط هواپیما، اطلاعرسانی باید از سمت سازمان هواپیمایی کشوری، سازمانها و نهادهای مسئول صورت بگیرد. در حقیقت رسانه در چنین فضایی ناقل اطلاعاتی است که مسئولان میگویند.
او ادامه میدهد: آنچه که در این ایام منتشر شده است، آن چیزی است که مسئولان گفتند. در چنین فضایی اگر رسانهها بر اساس رفتار، عادت و عرف دیرینهای که بر آن حاکم بوده، خودشان حق پرسشگری ندارند، طبیعی است که به این پیامها و اطلاعیهها بسنده میکنند. وقتی رسانههای ما نمیتوانند تحت هیچ شرایطی وارد این حیطهها شوند و خطقرمز تلقی میشود، رسانه کاری نمیتواند بکند. این در حوزههای دیگر هم صدق میکند. وقتی رسانه اجازه ندارد، نمیتواند بنویسد. در فضای مجازی چند فیلم وجود داشت که محل سقوط را مشخص میکرد. رسانهها میتوانستند به یک جستوجوی میدانی بپردازند. چون افراد دیگری هم در آن زمان در آن محدوده جغرافیایی حضور داشتند، رسانه میتوانست با یک تحقیق میدانی درباره آنچه مردم میگویند بنویسند. در رسانههای ما اصلا شاهدی وجود ندارد. در حقیقت به رسانهها اصلا اجازه داده نشده که این کار را بکنند.
صدیقی از عادتی که در رسانهها حاکم شده میگوید: اجازه نداشتن برای رسانهها عادت شده و خودبهخود اصلا وارد این اتفاق نمیشوند. در چنین فضا و زیستی، ضمن اینکه رسانهها مستقیم یا غیرمستقیم تبدیل میشوند به تریبون پیامهایی که مسئولان بالاسری میدهند و تصمیماتی که آنها در حوزههای مختلف میگیرند، امکان پرسشگری به آنها داده نمیشود و عدم پرسشگری تبدیل به یک عادت یومیه میشود. به بیان دیگر، مطالبات و انتظارات مخاطبان تبدیل به پرسش نمیشود. در نتیجه، مخاطب وقتی خودش را در رسانه نمیبیند، به تدریج از رسانهها رویگردان میشود و به شبکههای مجازی و شبکههای برونمرزی پناه میبرد و همین باعث میشود که آن رسانهها با اهداف خودشان موضوع را لحظه به لحظه پوشش دهند و کارشناسانشان با حفظ اهداف آنها به بررسی مسئله میپردازند. او میافزاید: پیامد این موضوع این است که پس از کندوکاو ممکن است در پی این اتفاق، این شبکهها به دنبال مقاصد دیگری باشد و وقتی این رسانههای بیگانه به مرجع مخاطب تبدیل میشوند، اهدافشان را پیگیری میکنند و رسانههای داخلی مرجعیتشان را از دست میدهند.
صدیقی معتقد است که رسانههای داخلی امروز باقیمانده مرجعیت خبری خود را هم از دست دادند. او میگوید: بهزعم من رسانههای داخلی پیش از این مرجعیت خود را از دست داده بودند، چون نتوانسته بودند در اتفاقات مختلف آنچنان که باید اطلاعرسانی کنند. حالا با این اتفاق، باقیمانده این مرجعیت هم از دست رفت و بازآفرینی اعتماد عمومی کار بسیار سختی است.
اما در چنین شرایطی آیا راهکاری وجود دارد تا دوباره اعتماد ازدسترفته افکار عمومی به رسانههای داخلی احیا شود؟ این استاد ازتباطات میگوید: رسانهها امروز دیگر مخاطب چندانی ندارند و باوری به آنها وجود ندارد. این اتفاق، خطای بزرگی بود که مدیران بالادستی رسانهها، اعم از رادیو و تلویزیون، روزنامهها، خبرگزاریها و... کردند و ناخواسته و ندانسته مرجعیت را از رسانههای داخلی گرفتهاند و مردم را به سمت شبکههای برونمرزی سوق دادند.
او ادامه میدهد: کار به جایی رسیده که برخی از شخصیتهای سیاسی و صاحبنظران داخلی هم با این شبکههای برونمرزی راجع به مسائل داخلی صحبت میکنند و کسی هم آنها را سرزنش نمیکنند، اما خبرنگاران داخلی نمیتوانند همین پرسشها را از همین افراد مطرح کنند. بیاعتمادی به رسانههای داخلی به جایی میرسد که شخصیتهای داخلی هم به شبکههای اجتماعی پناه میبرند و آنجا پیامشان را مینویسند. چرا این کار را میکنند؟ چون فکر میکنند اگر این کار را انجام ندهند، کسی رسانههای داخلی را نمیخواند و پیام آنها منتقل نمیشود.
صدیقی درباره راهکار بازگشت مرجعیت به رسانههای داخلی میگوید: باید ابتدا از دولت خواست که اجازه دهید مرجعیت به رسانهها بازگردد. در این مسیر روزنامهنگاران و مردم مقصر نیستند. چارهای جز این نیست. اگر این اتفاق بیفتد ممکن است مردم دوباره به سمت رسانههای داخلی بازگردند و این به کار ما بستگی دارد و این بیشتر از اینکه به روزنامهنگاران بستگی داشته باشد به اجازه مدیران برمیگردد و تعیین خطقرمزها است.
سایر اخبار این روزنامه
اشتباه انسانی موجب بروز فاجعه شد
ژوبین صفاری
زخمی دوباره به اعتماد عمومی
فرمانده هوافضای سپاه با پذیرش خطای انسانی رخ داده:
همه مسئولیتها را میپذیریم
فرمانده هوافضای سپاه با پذیرش خطای انسانی رخ داده:
همه مسئولیتها را میپذیریم
از سوی دادستان و رئیس قوه قضائیه صورت گرفت
دستور برای رسیدگی و شناسایی عوامل سقوط هواپیما
معاون اول رئیسجمهوری:
ساقط شدن هواپیما در اثر خطای انسانی، فاجعهای ملی است
مرجعیت خبری رسانههای داخلی چرا و چگونه زیر سوال رفت؟
سقوط اعتماد از آسمان رسانه
لاریجانی:
بررسی ابعاد خطا در سقوط هواپیمای اوکراینی در اولویت کار دستگاهها قرار گیرد
دبیر ستاد انتخابات کشور:
داوطلبان ردصلاحیتشده میتوانند به شورای نگهبان شکایت کنند
وزیر اطلاعات:
قدرت اصلی ما به آدمها و روحیه شهادتطلبیمان است
علمالهدی:
هیچ نظامی مشابه ایران نیست
درخواست چند نماینده مجلس:
سریعتر اقدام حقوقی در پرونده سقوط هواپیما صورت گیرد