اخبار ویژه

دفاع مشکوک از FATF پس از دیپلمات‌فروشی در آلمان
سفیر سابق ایران در آلمان ادعا کرد FATF مجرای تنفسی ایران در فضای تحریم است.
علی ماجدی در گفت‌و‌گو با خبرگزاری خبرآنلاین اظهار داشت: FATF شرایط خاصی را برای الحاق ایران به این گروه اعمال نکرده که مخالفان این چنین به قیل و قال افتاده‌اند. تنها دغدغه‌های FATF مبارزه با پولشویی و عدم پشتیبانی از گروه‌های حامی ‌تروریسم است که این موارد در ارتباطات مالی و بانکی تمامی ‌کشورهای جهان لحاظ می‌شود.
او با‌ اشاره به دیدگاه‌ برخی از مخالفان FATF که می‌گویند در این شرایط تحریمی، الحاق به گروه ویژه مالی به نفع ایران نیست، افزود: در این شرایط است که ما باید به FATF بپیوندیم؛ چرا که حتی کشورهایی چون‌ ترکیه و چین که به‌صورت محدود مراودات تجاری با ایران دارند هم حاضر نیستند این وضعیت را ادامه دهند.


ماجدی گفت: نپیوستن به FATF یا هر پیمان و گروه بین‌المللی تنها به اعمال محدودیت‌های بیشتر به اقتصاد کشورمان دامن زده و به نوعی در راستای خواست دشمنان ایران بوده است.
این اظهارات در حالی است که FATF به‌عنوان بازوی آمریکا و اروپا علیه کشورهای هدف برای فشار تحریمی ‌بیشتر عمل می‌کند و یک نهاد کاملاً سیاست‌زده است. دلیل روشن این ادعا آن است که بالغ بر 76 درصد پولشویی‌های بزرگ در آمریکا و اروپا انجام می‌شود اما FATF کمترین فشار تحریمی و مالی علیه آنها وارد نمی‌کند. همچنین آمریکا و اسرائیل و عربستان بزرگ‌ترین رژیم‌های ‌تروریستی و حامی ‌مالی ‌تروریست‌ها هستند اما هرگز در جایگاه متهم، و موضوع سخت‌گیری و فشار از نگاه FATF قرار نمی‌گیرند. در مقابل دشمنان این رژیم‌ها، مصداق ‌تروریسم یا حمایت از ‌تروریسم معرفی می‌شوند.
اما ادعای ماجدی درباره چین و‌ ترکیه دروغ است و با وجود فشارهای غرب، هر دو کشور تمایل به همکاری اقتصادی با ایران دارند و به آن ادامه می‌دهند.
 نکته مهم در این میان، استفاده از FATF برای فشار تحریمی ‌دقیق‌تر علیه ایران است که ماجدی اصرار دارد خلاف آن را روایت کند. یک سند روشن، بخشنامه‌ای دولتی بود که دو سال پیش به برخی بانک‌ها به بهانه FATF ارسال شد و در آن با وقاحت خواسته شد از همکاری با سازمان‌ها و نهادهایی که در فهرست تحریم‌های (غیر قانونی) سازمان ملل و «وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا»(!!) قرار دارند، امتناع کنند.
در عین حال ملاحظه مهم‌تری وجود دارد که به سوابق مشکوک و ضدامنیتی ماجدی بر می‌گردد. او بهمن سال گذشته پس از آن که به اجبار قانون منع به‌کارگیری مجدد بازنشستگان در دستگاه‌های دولتی، از سفارت ایران در آلمان کنار گذاشته شد، مصاحبه‌ای خیانت‌آلود و دروغ‌پراکنانه با ایسنا کرد و با ناجوانمردی تمام، به اتهام‌پراکنی علیه دیپلمات بازداشتی و مظلوم کشورمان در «آلمان» پرداخت. آقای اسدالله اسدی دبیر سوم سفارت کشورمان در اتریش، نیمه مرداد 97 همزمان با سفر آقای روحانی به وین، در آلمان و با اتهامات واهی بازداشت شد. اسدی سپس به بلژیک منتقل شد و 16 ماه است که در شرایط سخت فشار و بازداشت
به‌ سر می‌برد.
ماجدی در گفت‌و‌گو با ایسنا در اظهاراتی که شایسته تعقیب از سوی مراجع امنیتی و قضایی است، دعاوی طرف اروپایی علیه دیپلمات کشورمان را تکرار کرد و با استقبال رسانه‌های غربی برای فشار به ایران مواجه شد. او در واقع از پشت به دیپلمات خودی شلیک می‌کرد و با توجه به حضورش در آلمان هنگام دستگیری، ظن مشارکت در خیانت برای بازداشت آقای اسدی تقویت می‌شود.
ماجدی با وجود بدعهدی فاحش اروپا، به تبرئه طرف اروپایی پرداخته و گفته بود: ما خیلی نتوانستیم طی این مدت اعتماد اروپایی‌ها را جلب کنیم. می‌بینیم که طی این چند وقت چه مسائلی بین ایران و اتحادیه اروپا رخ داده است. من نمی‌خواهم مسائل را بازگو کنم ولی این اتفاقات باعث شده که اعتماد اروپایی‌ها به ایران از بین برود. با دو، سه عمل اشتباه، اعتمادی که در حال ایجاد شدن بود از بین رفت. باید به کسانی که معتقدند با انجام برخی از عملیات‌ها و یا خودسری‌ها می‌توان منافع ملی کشور را تأمین کرد، به صراحت گفت تصور آنها اشتباه است و اقدامات آنها نه در راستای افزایش قدرت ایران بلکه ضد قدرت است.
او همچنین ادعا کرده بود: «ما می‌بینیم در هنگامی که آقای روحانی به اتریش سفر می‌کند مسائل آلمان رخ می‌دهد. قبل از آن نیز مسائل دیگری وجود داشت. آنها با یک دوگانگی در سیاست ایران مواجه شده‌اند. ما در داخل کشور با موضوعی همچون «عملیات خودسرانه» مواجه هستیم، آیا می‌توانیم منکر شویم که در خارج از کشور نیز نمونه‌ای از این اتفاقات رخ نمی‌دهد؟ عملیات‌هایی که اعتماد را دچار خدشه می‌کند».
این گزافه‌گویی‌های بی‌سند و کاملاًً مشکوک، در حالی است که مدتی بعد فاش شد دولت هلند برای ده‌ها سال صمدی ‌کلاهی (عامل جنایت ‌تروریستی هفتم تیر) را با اسم مستعار پناهندگی داده و مراقب می‌کرده است.کلاه برجام هنوز سرتان است و باز هم از  FATF دفاع می‌کنید؟!
یک عضو فراکسیون می‌گوید به نمایندگی از گروهی عده‌ای از نمایندگان مجلس در حال تهیه نامه‌ای درباره FATF برای تقدیم به مقام معظم رهبری است.
شهاب‌الدین بی‌مقدار همچنین به ایسنا گفته است: اکثرا فعالان اقتصادی که در این زمینه صاحب نظر هستند تاکید دارند که اگر ما به FATF نپیوندیم و در لیست سیاه قرار بگیریم دست و پای کشور قفل می‌شود و شعبات بانک‌های ما در خارج از کشور بایکوت خواهند شد.
وی افزود: به دنبال نپذیرفتن FATF ایرانیانی که در خارج از کشور کار می‌کنند و پاسپورت ایرانی دارند حساب‌هایشان بسته می‌شود. چندی پیش که بنده به قشم رفته بودم خیلی از فعالان اقتصادی به بنده گفتند که از بانک‌های دوبی، کویت و عمان به آنها نامه نوشتند که باید حساب‌هایشان را در این بانک‌ها ببندند.
نماینده مردم تبریز در مجلس تصریح کرد: بنده شنیدم که وزارت خارجه روسیه نیز طی نامه‌ای به وزارت خارجه اعلام کرده که بدون پیوستن به FATF دیگر نمی‌تواند با ما همکاری کند و قطعا صادرات و واردات ما با مشکل مواجه می‌شود.
این عضو فراکسیون امید مجلس افزود: در صورت نپذیرفتن FATF قیمت دلار افزایش یافته و بر روی همه کالاها اثر می‌گذارد و مشکلات عدیده‌ای در توسعه کشور ایجاد می‌شود. در نامه به مقام معظم رهبری به این مسائل اشاره شده است و بنده به عنوان یک کارشناس اقتصادی در داخل و بازار بین‌المللی وظیفه دارم این حرف‌ها را مطرح کنم.
وی در ادامه تاکید کرد: بنده از اعضای مجمع تشخیص مصلحت می‌خواهم با در نظر گرفتن منافع ملی در خصوص FATF تصمیم‌گیری کرده تا در آستانه انتخابات دچار بحران نشویم.
بی‌مقدار بیان کرد: بنده نگران هستم که مجددا تصمیم‌گیری در این خصوص را بر دوش رهبری بیندازم. چرا منتخبین مقام معظم رهبری باید به گونه‌ای عمل کنند که در نهایت ایشان مجبور شوند به میدان بیایند و دستور پیوستن و یا نپیوستن صادر کنند.
اظهارات این عضو فراکسیون امید در حالی است که به تجربه ثابت شده بسیاری از تحرکات از این دست از، خارج از مجلس مدیریت می‌شود وبرخی اعضای فراکسیون مذکور صرفا نقش میرزابنویس را دارند. یک سند این ادعا آن است که تمام مفاد ادعای آقای بی‌مقدار در مصاحبه با ایسنا، عیناً قبلا توسط رسانه‌ای زنجیره‌ای به شکل شایعات و فضاسازی‌های جعلی و فاقد منبع به فضای عمومی پمپاژ شده تا نوعی فضای ترس و توهم را فراهم کند و مثلا موجب فشار به مجمع تشخیص مصلحت نظام شود. تعابیری نظیر «اکثر فعالان اقتصادی»، «شنیدم وزارت خارجه روسیه» و... در متنی سخنان نماینده مذکور نیز همین شایعه‌پراکنی را نشان می‌دهد و حال آن که ادعای نسبت داده شده به وزارت خارجه روسیه (و چین) از اساس دروغ است. در همین حال اتفاقا کارشناسان و فعالان اقتصادی بسیاری با مشاهده سر انجام وعد‌ه‌های برجامی که 180 درجه برعکس از آب درآمد و موجب رکورد تورمی بی‌سابقه در اقتصاد کشور شد، نسبت به تکرار مصائب و فجایع بیشتر به واسطه همکاری با FATF  و بستن منافذ تنفس اقتصاد کشور (مجاری دور زدن تحریم‌ها) هشدار می‌دهند.
البته این طیف از کارشناسان وفعالان اقتصادی، بر خلاف طیف طرفدار تمکین به FATF، منطق محکمی هم دارند و این همان منطقی است که قبلا در پاسخ رهبر انقلاب به نامه چند وزیر مطرح شد، اینکه چه تضمینی وجود دارد که پس از پذیرش خواسته‌های FATF، تحریم‌ها برداشته شود و بیشتر نشود؟!
برخلاف موضوع برجام که معاون وزیر خارجه می‌گفت: «امضای کری تضمین است» و روحانی وعده می‌داد «همه تحریم‌های مالی و بانکی پس از توافق یکجا لغو می‌شود، آقای ظریف چند ماه قبل تصریح کرد هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از پذیرش خواسته‌های FATF تحریم‌ها برداشته شود. اما این حرف کامل و دقیق نیست، چه این که با عنایت بر مطالبه FATF از ایران درباره معاملات و تراکنش‌های مالی‌اش با کشورها و شرکت‌های خارجی، این اطلاعات- بعضا سری و محرمانه- در اختیار ستاد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران برای تحریم شرکت و کشورهای طرف معامله و همکاری قرار می‌گیرد و عملا موجب تشدید تحریم‌ها (خود تحریمی) می‌شود. نکته شایان توجه این است که کاهش وسیع مراودات مالی و تجاری ما با اروپا و ژاپن و کشورهایی از این قبیل، به خاطر تحریم‌های آمریکاست و نه FATF. و این تحریم‌ها در حالی اعمال می‌شود که طبق یک توافق حقوقی بین‌المللی باید لغو می‌شد وقتی آمریکا و اروپا تعهد مستظهر به قطعنامه شورای امنیت را به همین سادگی زیر پا گذاشتند، چرا باید به همان کلاهبرداران زورگو که مدیران و حاکمان اصلی FATF هستند اعتماد کرد؟!
به نظر می‌رسد اگر گردانندگان فراکسیون امید اندکی اختیار و استقلال رای داشتند به جای قبول نامه‌نگاری به محضر رهبر انقلاب، باید دولت و وزرات‌خارجه را مورد خطاب و بازخواست قرار می‌دادند و از آن‌ها می‌خواستند مادام که چک برگشت خورده برجام را پاس نکرده‌اند، وعده جدیدی ندهند و انتظار پذیرش تعهدات جدید از سوی کشور را نداشته باشند.زیباکلام: نباید تسلیم موج استعفای گِل‌گیر نظام شد(!)
صادق زیباکلام، خودش هم نمی‌داند با روحانی و خودش چندچند است. او در سخنرانی اصفهان گفت: «خداوند روحانی را از تندروها نگیرد و همزمان در روزنامه شرق نوشت «تندروها می‌کوشند روحانی را وادار به استعفا کنند و نباید تسلیم این موج شد!»
زیباکلام در دانشگاه صنعتی اصفهان گفت: دعا کنیم خداوند روحانی را از تندروها نگیرد. من لقب گل‌گیر را به آقای روحانی اعطا می‌کنم، چون همه گل و لای سیاست‌ها و تصمیمات نادرست بخش‌های دیگر به ایشان پرتاب می‌شود.
خداوند ایشان را برای نظام حفظ کند تا کماکان همه مصیبت‌ها بر سرش ریخته شود(!)
اما او همزمان در روزنامه شرق نوشت: اصلاح‌طلبان نباید تسلیم امواج به راه افتاده مبنی بر تقاضای استعفای روحانی شوند. نخستین دلیل آن است که این امواج را جریان خاص شناخته‌شده اصولگرایان رادیکال به عنوان استراتژی انتخاباتی به راه انداخته‌اند. تلاش آنان القای این نکته است که همه مشکلات کشور از اقتصادی تا سیاسی و فرهنگی، مشکلات سیاست خارجی، تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا، بلاتکلیفی برجام تا برسیم به بیکاری، گرانی، افزایش قیمت بنزین و تبعات بعد از آن، جملگی ریشه در سیاست‌ها و عملکرد دولت روحانی دارد. اگر ایشان نمی‌بود، هیچ‌کدام این مشکلات هم پیش نمی‌آمد و فرضاً هم اگر ایجاد می‌شد، قابل حل‌وفصل بود...
برخی اصلاح‌طلبان هم به واسطه انگیزه‌های دیگری، هم‌جهت با این جریان شده و خواهان استعفای روحانی شده‌اند. صد البته که انگیزه آنان با رادیکال‌ها 180 درجه متفاوت است.
مواضع ضدونقیض زیباکلام در حالی است که او چند سال پیش گفت برخی دوستان اصلاح‌طلب به خاطر مواضعم می‌گویند گل بگیرند درِ آن دانشکده‌ای را که استاد و مدرّسش تو هستی!وقتی عضو حزب منحله دیکته دو نفر را با هم می‌نویسد
مواضع زیگزاگ یکی از افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، موجب نگرانی درباره سلامت روانی او شده است. البته یک احتمال هم این است که دیکته‌های متناقضی که به او می‌شود، موجب تناقض این مهره افراطی شده است.
«عباس -ع» عضو حزب منحله مشارکت در گفت‌وگو با خبرآن‌لاین مدعی شد انتخابات برای اصلاح‌طلبان به معنای واقعی تمام شده است. او گفت: اخبار ردصلاحیت‌ها را دقیق پیگیری نکردم، اما کلیاتی را شنیده‌ام. ضمن اینکه تصمیمات هیئت اجرایی فاقد اهمیت شده‌اند. براساس تفسیری که شورای نگهبان از اختیارات خود دارد، این هیئت‌ها بیشتر صوری هستند و اثری در اصل ماجرا ندارند، چه تأیید صلاحیت کنند و چه رد صلاحیت، این هیئت‌های نظارت هستند که کار خودشان را انجام می‌دهند. بنابراین این مرحله اهمیت چندانی ندارد و به نظرم هم نمی‌آید که خیلی رد صلاحیت جدی انجام شود، چرا که اصلاً نیازی به این کار نیست زیرا خود اصلاح‌طلبان و سایر نیروهای سیاسی و اجتماعی از ثبت‌نام استقبال نکرده‌اند که بخواهند رد صلاحیت شوند یا نشوند.
وی افزود: گمان می‌کنم مسئله انتخابات برای اصلاح‌طلبان تمام شده است و اگر در انتخابات شرکت کنند برای آن است که به هر حال حضوری داشته باشند و بگویند ما بوده‌ایم. در این صورت مسئله این نیست که چه کسی هست یا نیست یا تأیید می‌شود یا رد می‌شود، مسئله این است که اعتبار انتخابات در ایران از نظر بخش قابل توجهی از مردم به خصوص در شهرهای بزرگی  مانند تهران با ابهام مواجه شده است. یعنی مردم از خود می‌پرسند که می‌توانند نامزد داشته باشند یا نه؟ و نیز آیا کاندیداها در صورت پیروزی می‌توانند کار مناسبی انجام دهند و آیا دستشان برای نظارت مؤثر و قانون‌گذاری باز است یا اینکه مانند سال‌های گذشته خواهد بود؟ بنابراین به نظرم می‌آید که انتخابات با شرایط موجود به معنای واقعی برای اصلاح‌طلبان تمام شده است و تأیید صلاحیت‌ها تأثیر چندانی بر عملکرد بعدی آنان نخواهد داشت.
این اظهارات در حالی است که همین فرد دو هفته قبل گفته بود «اصلاح‌طلبان با بهترین نیروهایشان وارد انتخابات شوند، حتی زندان رفته‌ها»(!!)
البته نامبرده سوابق ممتدی در اتخاذ مواضع زیگزاگ از این دست دارد؛ چه این که در اواخر دولت اصلاحات مدعی شد دولت و مجلس اختیارات ندارند و ما باید خروج از حاکمیت کنیم. اما هم او در انواع انتخابات‌های بعدی نقش‌آفرینی کرد و به ویژه در سال‌های 92 و 96 نیز با کتمان مواضع قبلی، در حد پوستر‌چسبان و تبلیغاتچی جزء ستاد روحانی فعالیت می‌کرد. او در عین حال در هفته‌های اخیر، یکی در میان خواستار ثبت در انتخابات مجلس (در حد ثبت‌نام محکومان دادگاه و زندان‌رفته‌ها) و استعفای روحانی و وزرا شده است. با عنایت به سوابق خیانت و محکومیت وی در پرونده نظرسازی به نفع آمریکا، به نظر می‌رسد که همچنان دیکته‌های آن طرف مرز را بازگو می‌کند منتها احتمالاً همزمان دیکته دو نفر را با هم گوش می‌کند و بازگو می‌کند که موجب پریشانی در گفتار و منطق می‌شود!