«ابتکار» از سهم‌خواهی‌ها و انشقاق در جریان اصولگرا گزارش می‌دهد ارکستر ناهمگون اصولگرایی

الهام برخوردار
در همان روزهای ابتدایی با تمام توان و با هرچه نیرو داشت به میدان آمد؛ آمدنی از جنس تخریب رقیب خود. اصولگرایان آمده‌اند بزنند نه این‌که ببرند. چرا که در‌صورتی آنها برنده خواهند بود که اصلاح‌طلبان حضور نداشته باشند. درواقع این جریان سیاسی به خوبی فهمیده است که تا زمانی که اصلاحات در میدان رقابت حضور داشته باشد، شانسی برای پیروزی و میدان‌داری نخواهد داشت. بنابراین وقتی اصلاح‌طلبان به خاطر عملکرد دولت و همچنین عدم پیگیری مطالبات پایگاه اجتماعی خود، نتوانست سرمایه اجتماعی‌اش را نگه دارد و طی سال‌های اخیر دچار ریزش پایگاه اجتماعی شد، رقیب آن به خوبی فرصت را غنیمت شمرده و تمام تلاشش بر این است که با تخریب اصلاحات میدان‌دار انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد. اما گویا اصولگرایان فقط مشکل‌شان حضور یک رقیب سرسخت و ریشه‌دار با پایگاه اجتماعی بالا نیست. چرا که آنها از ابتدا تاکنون نتوانسته‌اند در درون خود به یک اجماع و وحدت درونی برسند. به صورتی که حتی در نبود و حضور کم‌رنگ رقیب باز هم قادر نیستند میدان‌داری کنند.
اصولگرایان‌ از اوایل دهه هشتاد و بعد از شکست‌شان در انتخابات مجلس ششم، به ‌دنبال سازوکاری برای ورود به انتخابات بودند. سازوکاری که از همان زمان مجلس ششم بیشتر از آنکه بر محور ایده‌های اشخاص برای سیاست‌ورزی و گزینش افراد براساس تخصص و یا جوانگرایی تاکید کند، صرفاً بر وحدت احزاب و تشکل‌های اصولگرا برای رسیدن به یک فهرست یا یک شخص در انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری تاکید دارند.
اصولگرایان در سال‌های اخیر برای رسیدن به وحدت درونی بین همه جناح‌ها و طیف‌های خود اجماع و ائتلاف‌های مختلفی را امتحان کرده؛ از جمنا گرفته تا شورای وحدت که درنهایت هیچ کدام نتوانستند همه طیف‌ها و چهره‌ها را زیر یک چتر جمع کنند. درواقع اصولگرایان در رده‌هایی مدیریتی همپوشانی بسیار بالایی دارند، امری که متاسفانه در جریان اصلاح‌طلب یکی از نقاط ضعف محسوب می‌شود، اما در انتخابات همیشه دچار انشقاق بوده و هستند. در انتخابات پیش‌رو که اسفندماه امسال برگزار می‌شود نواصولگرایی با رهبری محمدباقر قالیباف ناکام انتخابات ریاست‌جمهوری تا حدودی توانست اینگونه القا کند که سرلیست اصولگرایان در این دوره خواهد بود و حتی خود را از همین الان جانشین علی لاریجانی در بهارستان می‌داند. اما این فقط یک آرزو و امیدواری بیش بود، چرا که با نگاهی به طیف‌های مختلف این جریان سیاسی متوجه می‌شویم که حتی در نبود رقیب باز هم قادر نیستند وحدت داشته باشند. در همین ابتدای انتخابات مجلس برخی از طیف‌های اصولگرایی که در ابتدا اصرار به دادن لیست داشتند حالا پا پس کشیده‌اند و می‌گویند هیچ لیست و نامزدی در انتخابات مجلس یازدهم نخواهند داشت. جامعه روحانیت مبارز خیلی علاقه داشت که دوباره به محور ائتلاف و وحدت در اصولگرایی بدل شود، درست مانند عصر طلایی دهه‌های 60 و 70 اما به نظر می‌رسد که حتی این اتفاق هم برای این نهاد نیفتاده است و حالا کشاکش میان دو جریان قالیباف و پایداری برسر گرفتن سهم بیشتر از فهرست آتی است.


درواقع بحث سهم‌خواهی طیف‌ها و جناح‌های اصولگرا چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست‌جمهوری عاملی اصلی بر عدم اجماع این جریان سیاسی بوده است. نمود عینی سهم‌خواهی را می‌توان در پایداری‌ها دید که سال‌هاست یکی از عوامل عدم اجماع و وحدت درونی اصولگرایان محسوب می‌شود به گونه‌ای که پیش از ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم محسن رضایی به همراه حداد عادل با آیت‌الله مصباح یزدی دیدار کردند و از او درخواست کردند تا از اعضای جبهه پایداری بخواهد در جلسات وحدت اصولگرایان شرکت کنند، اما آیت‌الله مصباح در پاسخ گفت که با هر کس که در رفتار به ولایت التزام دارد باید وحدت کرد و من با همین شرایط و مبانی به دوستان گفته‌ام که در جلسات شرکت کنند.
با این اوصاف به نظر می‌رسد رویای قالیباف به حقیقت نپیوندد و اصولگرایان با چند لیست و فهرست وارد انتخابات مجلس یازدهم شوند. یعنی جریان سنتی و جبهه پیروان خط امام و رهبری با یک فهرست، جریان نواصولگرایی قالیباف با تابلوی انقلابی با فهرستی دیگر و جبهه پایداری که او هم منادی انقلابی است با یک فهرست بیایند. بنابراین آنطور که از اوضاع و احوال برمی‌آید، اصولگرایان در انتخابات مجلس پیش‌رو یا متکثر و چند‌لیستی شرکت خواهند کرد یا درصورت اصرار بر تک‌لیستی، مجبور خواهند بود دوباره به جبهه پایداری امتیاز زیادی دهند. درواقع بحث سهم‌خواهی در این جریان سیاسی به قدری جدی است که پایداری‌ها پیش از این تمام تلاش خود را کردند تا زاکانی را جایگزین لاریجانی در مجلس آینده کرده و اکثریت را در مجلس آتی به دست بگیرند‌ که مبادا قالیباف به جای لاریجانی بنشیند.
به گونه‌ای که برخی چهره‌های این جریان نیز بر این امر صحه گذاشته و آن را عامل اصلی جدایی افراد تاثیرگذار این جریان می‌دانند. همانطور که جواد آرین‌منش، فعال سیاسی اصولگرا گفته است: وحدت حداکثری در اردوگاه اصولگرایی به وحدت حداقلی تقلیل پیدا کرده است، برخی چهره‌های شاخص و توانمند تدریجا از دایره اصولگرایی خارج شده یا به خارج رانده شده‌اند. به طور مثال شخصیت‌هایی چون آقای لاریجانی، ناطق نوری و بزرگانی از این دست که تعدادشان هم بسیار فراوان است، به دلیل تنگ‌نظری‌ها و برخوردهای پردافعه ترجیح دادند که خودشان را منزوی کرده، در زمین اصولگرایی بازی نکنند و از تخریب روزافزون شخصیت خود پیشگیری کنند.
این فعال سیاسی اصولگرا به ‌ایسنا‌ گفته است: وقتی طیف یا گروهی تندرو از اصولگرایان عدم ثبت نام آقای لاریجانی در انتخابات را جشن می‌گیرند و گروهی در قم مبادرت به تهیه لیست ائتلاف اصولگرایان کرده و آقای لاریجانی را به عنوان کسی که رئیس سه دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده و مورد تایید رهبر معظم انقلاب است، از لیست سه نفره خود حذف می‌کنند و او را واجد صلاحیت نمی‌دانند، اتفاقی که می‌افتد این است که این گروه‌ها باید تعریف جدیدی از اصولگرایی ارائه کنند که خودشان را اصولگرا و انقلابی و دیگران را غیر اصولگرا و غیر انقلابی تلقی کنند.
بنابراین به نظر می‌رسد با وجود حضور کم‌رنگ اصلاح‌طلبان و حتی تلاش برای حذف‌ آنها از میدان رقابت، بازهم اصولگرایان قادر نخواهند بود مشارکت سیاسی را بالا برده و پیروز میدان خالی از رقیب باشند. اصولگرایان باید ابتدا یک پیروزی درونی را کسب کنند تا بتوانند در بسترهای رقابتی دیگر از سد رقیب بگذرند.
سایر اخبار این روزنامه