روزنامه همدلی
1398/07/10
مقدمه ای بر حدیث فوتبال و هنر راهی برای رهایی از روزمرگی
سعید حسین بانی: هنر یعنی زیبایی به اضافه دریغ. این تعریف ولادیمیر ناباکوف از هنر آنقدر در مورد فوتبال نیز گویا و شفاف و زنده است که میتوان واژه فوتبال را در این جمله به جای هنر قرار دهیم. لحظات پرشور و زیبای فوتبال به اضافه لحظات حسرت و دریغ این ورزش، ما را به سوی این شکل تعریف از هنر سوق میدهد. آیا فوتبال هنر است؟ورزش فوتبال امروزه به نوعی از شکل سنتی خود خارج شده و نه تنها تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مراودات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بر این مقوله مشاهده میشود، بلکه وجه لذت، کامجویی، و کامروایی از فوتبال نیز در قامت هنرمندانه آن تغییر یافته است. روزگاری هنر کلاسیک در همه ابعاد آن تلاشهای درونی و کامگرفتن هنرمند از روان خویش تلقی میشد. همانگونه که صادق هدایت میگفت نوشتن را برای اینکه خودش را به سایه خودش معرفی کند انتخاب کرده بود. هرچند که این تفسیر روانشناختی هنوز هم حی و حاضر است، اما وجوه دیگری نیز برآن افزوده شده است. در آن دوران هنرمندان در همه ابعاد هنری برای دستیابی به هویت درون خویش و شناخت جهان پیرامونشان دست به فعالیت میزدند. لیکن در دنیای مدرن این مفاهیم با انتقال قدرتهای اقتصادی و اجتماعی مواجه شد و مقداری تفاوت را نسبت به بدو پیدایش هنرها مشاهده کرد. اکنون در دنیای پست مدرن دریچه نگرشی متفاوت و وسیعتر به مقوله هنر میبینیم. اما هرچند هنرها و نوع فعالیت آن تغییر شکل ظاهری در پوسته دادهاند، اما در ماهیت وجودی خود همچنان هویت خویش را مانند سابق حفظ کرده است و همچون گذشته نگرش هنر، انتزاع و واقعیت در تاروپود یکدیگر تنیده شده است. زیرا هنر امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است. هنر، کوشش خلاق انسانی است. هنر تخیل دارد، احساسات و عواطف خالق و چند معنایی را دارد. آیا میتوان فوتبال را در زمره هنرهای مدرن در قرن بیست و یکم به حساب آورد؟ میتوان از این منظر به این موضوع نگریست که وجه تشابه بسیار زیاد فوتبال به هنر در دنیای امروز، اعم از پیشبینی ناپذیری، بداهه گویی، ساخت و ساختار، رفتار هنرمندانه اعضای آن، وجود نخبههای این عرصه و ... باعث شده است که نگاه به فوتبال امروز همانند روزهایی که هنر کلاسیک به سمت مدرنیته شدن پیش میرفت به حرکت خویش ادامه دهد.
پیر پائولو پازولینی متفکر، نویسنده، اندیشمند و فیلمساز شهیر ایتالیایی که همبازی فابیو کاپلو در ایتالیا بود، اعتقاد داشت فوتبال نمایشی است که جایگزین تئاتر شده است و حتی فراتر از آن قداستی را که وی برای هنر قائل بود، به فوتبال منتقل کرد.
اینکه چرا پژوهشگری والامقام و ضد فاشیسم چون پازولینی فهم فوتبال را به سمت تقدس سوق میدهد به دلیل بداهت و بداههای است که در این فعالیت به چشم میخورد. همانند مناسکی که در ابتدای کشف آیینها و مراسمها به شکل خلاقانه صورت میپذیرفت (کشف کودکانه نهان خویش در سوژه دیگری). میتوان گفت پازولینی مبتکر و دلزده از ریای کشیشها، تشابه فوتبال ناب و دعای ناب در مراسمها را با زیرکی دریافته بود و از خلاقیت درون آداب و رفتارهای خودجوش در آیینها و مناسک مشترک سخن میگفت.
با این تعاریف میتوان گفت فوتبال یک زبان مشترک است، یک آیین جدید است. فوتبال بهانهای برای انسانیت، نزدیکی ملتها و کنار گذاشتن جنگها و دعواهاست.
در این قسمت قصد داریم تشابه هنرهای مختلف با فوتبال را بررسی کنیم. هنرهای هفتگانه از ابتدای پیدایش آن تقسیمبندیهای متفاوتی داشته است و در تقسیمبندیهای مختلف بر حسب شرایط، برخی هنرها در ردیف اول یا پلههای بعدی قرار میگیرد. ما متداولترین تعریف از هفت هنر را اینجا میخوانیم و تشابهات فوتبال را با این هنرهای هفتگانه به صورت مختصر و مفید بررسی میکنیم:
هنر اول- موسیقی: فوتبال شباهت زیادی به موسیقی ارکسترال و سمفونیک دارد. اجبار در داشتن هارمونی، اشتراک بزرگ فوتبال و موسیقی است. فضاسازی، تنظیمکننده و آهنگساز دارد (سرمربی فوتبال)، رهبر ارکستر دارد (کمک مربیان)، نوازنده دارد (بازیکنان فوتبال) و تماشاگرانش از نزدیک بر روی استیج و استادیوم شاهد هنرنمایی هنرمندان بهصورت زنده هستند. تکنیکهای ناب فوتبالیستهای تاریخ و حرکات فردی نهفته در نبوغ این افراد را نیز میتوان به بداههنوازی در موسیقی تشبیه کرد. و در نهایت چیزی که دیده میشود یک نام است که اسم گروه موسیقی بر آن نهاده شده است (همانند نام باشگاه) و موفقیت فردی در دل موفقیت جمعی نهفته است. خیل عظیم فوتبالیست – موزیسینهای تاریخ آنقدر طویل است که از نامبردن آنها چشمپوشی میکنیم.
هنر دوم- نقاشی: فوتبال همانند نقاشی است. رنگ دارد، خطوط و شکل دارد، بر حسب تخیل خالق اثر از شیوهها و سبکهای مختلف برای پیریزی و فرم نهایی استفاده میکند. اریک کانتونا یکی از اسطورههای منچستر یونایتد از همان ابتدا در امر نقاشی نیز همانند فوتبال از تبحر بالایی برخوردار بود و از علاقهمندان پیکاسوی کبیر به شمار میرفت.
هنر سوم- نویسندگی: فوتبال همانند ادبیات است. نویسنده دارد، سوژه دارد، موضوع دارد، زاویه دید دارد، عنصر زمان و مکان و سایه دارد. مربیان و بازیکنان بیشماری در امر نگارش فعال بوده و هستند.
هنر چهارم- معماری: معمار (سرمربی) به وسیله افکار و اندیشههای خود و با ابزار خویش (بازیکن) و با امکانات سختافزاری (امکانات باشگاه) در فکر مهندسیکردن و ساخت اثری انحصاری و بنایی است که در نظر خودش و دیگران چشمانداز و کارا باشد. میگویند شیوه کار هر مربی همانند اثر انگشت در سراسر جهان منحصربهفرد است، همانند معماران ماندگار تاریخ.
هنر پنجم- شعر: فوتبال تجسم شاعرانه لحظههای به وقوع پیوسته تاریخ خود است. فوتبال تصویر ذهنی شعر است. همانند شعر استعاره دارد، واقعیت دارد، حقیقت دارد، سمبل، طراوت و نقش دارد. فوتبال، شعر است. سهراب سپهری نمونهای از یک شاعر کاملا هوادار حرفهای فوتبال بود.
هنر ششم- تئاتر: فوتبال همانند تئاتر دارای کارگردان و پرسونا، دیالوگ، آرایش تاکتیکی، وظیفه، نقش و ... است.
اجرای فوتبال امروز چیزی شبیه به تئاتر یونان باستان است. تئاتری که بخشی از جشنوارهای بود که به افتخار خدای دیونیسوس برگزار میشد. در آن دوره طلایی یونان باستان تئاتر در محلی برگزار میشد که در دو طرف آن نیمکتهای سنگی قرار داشت و به شکل مستطیل یا دایرهای بود (توجه کنید به جایگاه تماشاچیان فوتبال امروزی) و معمولا وابسته به حریم خدایان مقدس بوده است (جایگاه مقامات ویژه در فوتبال). از این مکانها علاوه بر تئاتر برای رقصها و جشنها و گاوسواری نیز استفاده میشده است (مانند استادیومهای فوتبال که به دلیل فرم و گنجایش و موقعیت و شهرت، برای برگزاری مراسمات و جشنها و همایشها نیز استفاده میشود). در تئاتر مدرن نیز تشابهات فراوانی همچون اجرای متن نمایشنامه (اجرای تاکتیک) یا اجرای همراه با بداههگویی(خلاقیت فوتبالیست) به چشم میخورد. چنانکه ژان پل سارتر فیلسوف اگزیستانسیالیست میگوید: دلیل زیبایی فوتبال در قیاس با نمایشنامه این است که بازیگران انتهای داستان را نمیدانند.
هنر هفتم- سینما: فوتبال همانند سینماست. سرمایهگذار دارد (مالکان باشگاه)، نویسنده فیلمنامه، کارگردان و دستیار کارگردان دارد (سرمربی و مربیان)، فیلمبردار دارد (مانند فیلمبرداری از بازیها و تمرینات تیمها برای ثبت تصاویر)، بازیگر دارد (بازیکن فوتبال)، تدارکات و تدوینگر دارد، منشی صحنه دارد (آنالیزور فوتبال).
نگرش هنری داشتن به فوتبال باعث جاودانگی این فعالیت و مانایی آن میشود و اگر فوتبال را معادل زندگی ببینیم تسلسل پارادوکسهایی همچون شکست و پیروزی، غم و شادی، یاس و امید، غرور و سرخوردگی و... به راحتی ملموس و قابل درک میشود و مسیر دشواریهای زندگی برایمان هموارتر خواهد شد. فردریش نیچه میگوید دلیل اینکه حقیقت سبب مرگ ما نمیشود، این است که ما هنر داریم. این ابر فیلسوف، روزگاری اصل آپولونی که با فردگرایی و رنج کشیدن قهرمان، و اصل دیونیزوسی را که اتحاد بنیادی و از دست دادن نشئهوار فردیت را موجب میشود، مطرح کرد. با نگرش نیچه، خلسهای ناشی از نگرش دیونیزوسی فوتبال را شاهد هستیم. احتمالا اگر نیچه دیوانه در دوران ما میزیست، خطا کردن روی بازیکن خطرناک حریف را امری اخلاقی میدانست! شاید او این مساله را در کتاب تبارشناسی اخلاق برایمان کالبدشکافی میکرد. قطعا او اگر فوتبال را میشناخت فوتبال هنرمندانه را دوست میداشت. منتقدی به نام دیوید کلیپاتریک اعتقاد دارد اگر نیچه زنده بود طرفدار تیمی مانند آرسنال ونگر میشد. زیرا منتقدان، فوتبال آرسنال آرسن ونگر را شاعرانه، هماهنگ، سمفونیک و حتی اروتیک خواندهاند. فوتبال همان لذت بردن از دم و لحظه است. همچون خیام نیشابوری که لذت بردن از دم را اصل تحمل و تجمل زندگی میدانست.
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر بسریم
لذت فوتبال، مانایی دم در گذران آن، شناخت لحظهها، گذرنده بودن مفاهیمی مثل چیرگی و مغلوبیت و ادراک زندگیست.
یکی دیگر از شخصیتهای ادبی تاثیرگذار در قرن بیستم که به فوتبال نگاه ویژهای داشت، تئوریسین حوزه هنر و اجتماع، آلبر کامو نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی- الجزایری بود که آثاری همچون افسانه سیزیف، طاعون و بیگانه دارد. این فیلسوف فوتبالیست در دوره جوانی عضو تیم ریسینگ الجزایر بود. درباره این متفکر که دیوانه فوتبال بود میگویند که به دلیل انزواطلبی و حفظ فردیتاش باعث شد پست دروازهبانی را برگزیند. کامو پس از جنگ جهانی دوم گفت: مردم اروپا برای رهایی از مصیبتهای جنگ و احساس پوچی ناشی از آن، دو راه مهم داشتند: فوتبال و تئاتر. کامو که درباره پوچی زندگی در افسانه سیزیف شاهکاری جاودانه خلق کرد، در جایی میگوید آفتاب، دریا، فوتبال و تئاتر پاسخی به پوچی زندگی هستند. هرچند که وی به دلیل ابتلا به بیماری سل علیرغم میل باطنی خود مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، لیکن تا آخر عمر یک تماشاگر وفادار به فوتبال باقی ماند تا پوچی سیزیفوار زندگی را درمان کند.
میبینیم که فوتبال فقط یک هنر یا یک ورزش نیست. فوتبال امید است، فوتبال زندگی است، یک آیین نوین است برای جوامع مسکوت و در حال پیشرفت، راهی برای خلاصی از روزمرهگی و پالودگی از کثافات و نکبتهای زندگی است و برای جوامع پیشرفته نمایشگاهی برای دیدار، اقتدار، و ثبات مدرنیته است. این رشته، علم محض نیست، اما از علوم مختلفی نظیر مهندسی، پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی و انواع هنرها کمک میگیرد تا مانند زندگی به حیات خویش ادامه دهد. فوتبال معجزه است. چون هیچ مسابقهای شبیه به مسابقه دیگر نیست. غم و رنج و شادی و اشتباه و گذشت و فداکاری و ایثار و گریه و خنده را توامان دارد. اعجوبه هوش و استعداد جهان، ولادیمیر ناباکوف رماننویس و شاعر روسی میگوید از بین ورزشهایی که در کمبریج بازی میکردم فوتبال از بین برنده آشفتگی در دوره به همریختگیام بود. من دیوانه دروازهبانی بودم. ناباکوف خودکشی کرد وقتی که فوتبال را کنار گذاشته بود.
اروین یالوم روانشناس میگوید آنان که برای ما اسطوره شدند خود گرفتار اسطوره بودهاند. این گفتار یالوم در مورد فوتبال و فوتبالیستها بسیار کاربردی است؛ زیرا اسطورهپردازی در میان کودکان و نوجوانان در زمینه ورزش آنقدر قوی به صورت ذهنی و سپس عینی اتفاق میافتد که گاه تا آخر عمر بر روی خصوصیات خلقی فردی و شخصی در یک نفر باقی میماند و همه میدانیم که در هنر نیز هنرمند با الگوبرداری از هنرمندی دیگر به تجربهای دست پیدا میکند که در شکلدهی فرم شخصیت کاری فرد تاثیرگذار خواهد بود.
ورزش معاصر به عنوان یک پدیده اجتماعی و فوتبال به عنوان مهمترین امر آن در قامتی هنرمندانه بر ما جلوهگر شده است. لذت درک از هنر ویژگی فوتبال است. خصیصه فوتبال است. فوتبال هنر است و فوتبالیست، هنرمند. پس میتوان گفت حدیث درویشی فوتبال برای مقیم اهل مقام، حدیث عشقبازی با توپ است. به فراموشی سپردن غمها و رنجها و زدودن آن روزمرگی که به روزمرگی میانجامد، در قامت فعالیتی هنری به نام فوتبال شکل میگیرد. ایجاد فرهنگی متفاوت، نوین، رشک برانگیز و بدعتگذار، پرسپکتیوی از کوششی هنرمندانه به اسم فوتبال می باشد. امری که جوشیدنی است، نه کوشیدنی.
کلام آخر؛ اینکه وقتی امری عالی میشود خوب، معمولیتر از قبل به نظر میرسد. وقتی شکوه فوتبال امروزی را میبینیم، برخی مراکز جای خود را به زمین فوتبال میدهند. در زمین بازی، قهرمانان معاصر ساخته و پرستیده میشوند. اسطورهپردازی اسطورهسازی و حتی اسطورهکشی خاصیتی بود که از این اماکن به استادیومها راه پیدا کرد.
آنگاه که به استناد سخن دکتر شریعتی فوتبال پدیدهای میشود که با این پتانسیل میتوان به آموزش جوامع پرداخت، پس میتوان برای فرهنگسازی جامعه از فوتبال بهرههایی را بیش از آنچه میبینیم برد و این تنها یکی از هنرهای فوتبال امروزی است.
سایر اخبار این روزنامه
تحلیل آینده افغانستان در گفت و گوی همدلی با حسن هانی زاده: میان سندان دموکراسی و چکش طالبان
علی بیگدلی در گفتوگو با همدلی: ایران و عربستان؛ پایان مناقشات ، آغاز مذاکرات
خاورمیانه در انتظار گفتوگوی تهران و ریاض مذاکره بهجای رویارویی
نگاهی به فصل اول سریال فلیبگ به مناسبت موفقیت اخیر در جوایز امی مدلی برای کمدی تلخ
همدلی مشکلات و تبعات موسسات اعتباری ورشکسته را در گفت و گو با علی دینی ترکمانی بررسی می کند
همدلی از ضرورت ایجاد سا زو کارهای مناسب برای تحقق حق اعتراض گزارش میدهد حقی که شنیده نمیشود
مقدمه ای بر حدیث فوتبال و هنر راهی برای رهایی از روزمرگی
«بیژن» که تلگرام می گرفتی همه عمر . . .
مولوی، جویای واقعی حقیقت
علی بیگدلی در گفتوگو با همدلی: ایران و عربستان؛ پایان مناقشات ، آغاز مذاکرات
هدفگذاری صنعت پتروشیمی در تولید متانول و مصرف گاز متان