روزنامه آفتاب یزد
1398/05/15
خاطرهها در گلو شکست
داشتم مطلبی در مورد گروتسک یا طنز سیاه میخواندم که دوست اهل تلهپاتیام طی تماسی گفت: دلم گرفته. در خبر و توئیتی نوشته: خداحافظ. به خاطر مشکلات مالی فلان روزنامه از فردا منتشر نخواهد شد. دلم گرفت. یاد کلکلهای سیاسی این روزنامه با روزنامههای دیگه حتی خودمان افتادم. اما بدی کسی را نمیخوام. ننهام خدابیامرز میگفت: بد کسی را نخواه تا برات بد پیش نیاد. تکلیف آدمهای این روزنامه چی میشه؟ تصور کن با چه روحیه ای به خونه میرن یادمه ما هر وقت خونه میرفتیم به ننهمون یه خبر بد میگفتیم به طنز تلخ میگفت: ننه مژدهام میدین؟ اما خب حال روزنامهها خوب نیست حال روزنامهچی هم خیلی وقته که خوب نیست، این حقیقت تلخه. ای مرگ براین حقیقت تلخ. ما که از بس پشت درب امید و فراکسیون امیدیها ایستادیم تا درب حقایق شیرین به رویمان باز شود از پا افتادیم.یادش بخیر ننهام وقتی فهمید وارد دنیای خبر شدم گفت: ننه دیگه سری تو سرا درمیاری اما جز یه مدت کوتاه و خاطرات خوب دیگه جز سرافکندگی حاصل از خزعبلاتنویسی چیزی نصیب نشد. به قول قیصر البته امینپور: «آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود- خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست.» بگذریم دیشب که بعد اداره رفتم مسافرکشی یک مسافر سوار کردم درد دل کرد گفت: تو رسانه کار میکرده که به خاطر تعدیل نیرو بیرونش کردند طفلی با بغض گفت" نمیدونم با چه رویی برم خونه، تازه ازدواج کردم زندگیم را باید با جیب خالی شروع کنم". منم یاد جمله ای از کتاب "مردی از ژلاری" افتادم که شخصیت داستان میگه: چیزی تو این خونه نیست باید زندگیم را در یک خونه خالی شروع کنم." چه شروع بدی! حس کردم وجودم مثل نایلون آتیش گرفته یهمرتبه جمع شد! دوست داشتم بهش بگم بیا روزنامه ما کار کن؟ اما من خودمم یک نیروی اضافیام. هیچ کمکی نتونستم به اون فرد بکنم جز یک کار که تونستم به اشکهاش پایان بدم این بود که یه دستمال کاغذی بهش تعارف کنم اشکاشو پاک کنه. البته خواستم اشک خودمم با دستمال پاک کنم اما یادم آمد چقدر دستمال کاغذی گرون شده از خیرش گذشتم. مثل برخی مطالباتی که ازش گذشتم. راستی مطلب امروزم گروتسک و عجیب و غریب یا طنز سیاه شد. شرمنده!
سایر اخبار این روزنامه
شاد بودن جرم نیست
طرحی برای تمام فصول
>علیاکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری
مداخله جواب نمیدهد
چرا لاریجانی به سراغ ظریف رفت؟
اصلاحطلبان به جای جدایی از دولت علت ناکامیها را بگویند
کمیسیون املاکیها متری میشود؟
افزایش فرزند
تحریم پشت تحریم
دیدار معنادار در خیابان 30 تیر
روزگار بد خلیل عقاب
چاپ برخی نشریات عراقی در چاپخانههای ایران!
پلیس: همچنان موتورسواری بانوان ممنوع است
ابهام 114میلیون تومانی!
طرحی برای تمام فصول
چرا او؟!
خاطرهها در گلو شکست