دلایل ظهور و حذف چهره‌های برجسته سیاسی از صحنه قدرت بررسی شد صندلی داغ سیاست‌ورزی

الهام برخوردار
اهمیت و حساسیت جایگاه ریاست جمهوری در نظام‌های سیاسی دنیا از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران بر کمتر کسی پوشیده است؛ جایگاهی که در کانون توجه جریان‌ها و احزاب سیاسی قرار دارد و شاید بتوان گفت همه رقابت‌های سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم برای به دست آوردن این جایگاه است. اما اتفاقی که بعد از اتمام دوره هرکدام از روسای جمهوری و جریان حامی آن رخ می‌دهد این است که به نوعی از صحنه سیاسی حذف و یا خیلی کمرنگ می‌شوند. در‌واقع در اغلب موارد روسای جمهوری پس از به اتمام رسیدن دور دوم ریاست‌شان دیگر به قدرت باز نمی‌گردند و به‌کل سیاست را بوسیده و خود را بازنشسته می‌کنند. چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد و آنها به حاشیه رانده می‌شوند؟ در این رابطه چند دیدگاه و نظر وجود دارد. برخی معتقدند که یکی از دلایل این کمرنگ شدن به خاطر عملکرد آنها در دوره ریاست‌جمهوری‌شان است. یعنی چون آنها نتوانسته‌اند آنگونه که باید افکار عمومی را راضی نگه دارند و پاسخگوی مطالبات آنها نبوده‌اند خود به خود از صحنه سیاسی کشور حذف می‌شوند.
در مقابل این دیدگاه، عده‌ای دیگر معتقدند اصلا چیزی به نام حذف در صحنه سیاسی وجود ندارد بلکه آنها در طول دوره ریاست خود تمام برنامه‌ها و ایده‌های خود را ارائه کرده‌ و در حد توان خود برنامه‌های‌شان را اجرایی کرده‌اند. بعد از آن هم در پست‌ها و جایگاه‌های مهم سیاسی کشور نیز حضور دارند. با این حال مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و فعال سیاسی تعارض بین ساختار و بافتار قدرت در ایران را دلیل این امر می‌داند.
این استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «ابتکار» می‌گوید: نظام قدرت در ایران دچار تعارض میان ساخت‌ و‌ بافت و همچنین ساختار و بافتار است. ساخت نظام قدرت در ایران به این شکل است که توانسته جمهوریت و اسلامیت را در هم عجین کرده و یک نظام دموکراتیک، تحت عنوان مردم‌سالاری از آن ایجاد کند. یعنی ساختار قدرت در‌نتیجه این چارچوب و نظام، متوجه وجود نهاد رهبری، نهاد ریاست‌جمهوری و دو قوه دیگری است که تحت نظارت رئیس‌جمهوری قرار ندارند.


مطهرنیا تصریح می‌کند: در نظام جمهوری اسلامی آنچه که در راس و درجه اهمیت بالاتری قرار دارد نظام جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی است و درواقع حفظ نظام برترین مصلحت است و همه روسای‌ جمهوری و دولتمردان در خدمت نظام و تلاش آنها در راستای اهداف نظام است. این حکومت اسلامی است که به عنوان اصلی‌ترین نهاد، قدرت مرکزی در ساختار قدرت و نظام سیاسی محسوب می‌شود. این جمله که نظام اینگونه تصمیم گرفته است و حفظ نظام جمهوری اسلامی برترین مصلحت است، از همین جا ناشی می‌شود.
وی در ادامه می‌افزاید: این در حالی است که ساختار قدرت اینگونه است. در ساختار قدرت و معرفی آن گفته نمی‌شود که رئیس‌جمهوری تنها رئیس دولت و رئیس قوه مجریه است، بلکه در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی نزد افکار عمومی در داخل کشور گفته می‌شود که رئیس‌جمهوری است که قدرت را در اختیار دارد و نیز اوست که به همراه دولتش مسئولیت همه مسائل را پذیرا است. بنابراین از منظر بافت قدرت، رئیس‌جمهوری به عنوان قدرت اصلی شناخته می‌شود و مسئولیت اصلی هم متوجه او است و درواقع ساخت و ساختار قدرت در‌نهایت باید جایگاه خود را حفظ کند. به این معنی که قدرت رئیس‌جمهوری در ساختار قدرت کشور به عنوان نماینده اصلی ملت در حوزه اداره امور سیاسی شناخته شده است و او است که باید تمامی قدرت سیاسی کشور را در دستان خود داشته باشد.
این فعال سیاسی می‌گوید: آنچه که باید مدنظر داشت این است که از منظر بافت سیاسی، در عمل همواره رئیس‌جمهوری شخص دوم مملکت نیست بلکه شخصیتی است که قدرت را در دست می‌گیرد، آراء مردمی را از جناح‌های گوناگون سیاسی کسب می‌کند و زمانی که به مصدر قدرت می‌آید با توجه به آنکه مسئولیت‌ تصمیم‌گیری‌ها در کل نظام متوجه او است، اما در برخی مواقع قدرت در تصمیم‌گیری در ید اختیار او نیست. رئیس‌‌جمهوری در ساختار قدرت ریاست شوراهای گوناگون سیاستگذاری در خود رئیس‌جمهوری، رئیس کابینه و دولت را برعهده دارد. او است که باید به تصمیم‌گیری در عرصه‌های گوناگون داخلی و بین‌المللی شکل و محتوا ببخشد و در عین حال باید در چارچوب قانون عمل کند. لذا این نکته اکنون مطرح است که اگر در ساختار قدرت، رئیس‌جمهوری دارای چنین جایگاه‌هایی است آیا این قدرت در بافت و بافتار قدرت به او داده شده است؟ لذا این مسئله یعنی تعارض میان ساخت و بافت قدرت در ایران موجب شده است روسای جمهوری بعد از اتمام دوره خود از فضای سیاسی کشور حذف شود و هم مردم و هم حکومت او را نادیده بگیرند.
این استاد دانشگاه در رابطه با این بحث که گفته می‌شود شعارهای انتخاباتی و همین مسکن‌های موقت در جامعه و برنامه‌های کوتاه‌مدت در زمان ریاست خود باعث حذف روسای جمهوری شده است، می‌گوید: نه اصلا اینگونه نیست. کاندیداهای ریاست‌ جمهوری همواره در انتخابات سراسر دنیا شعارهایی می‌دهند که فکر می‌کنند در پرتو آنها، می‌توانند زمینه‌های آراء بیشتری را فراهم کنند. این یک امر پذیرفته شده در ادبیات سیاسی است. شاید برخی از کاندیدها به آن شعارها باور دارند و فکر می‌کنند می‌توانند آنها را به بهترین نحو اجرایی کنند. نمی‌شود بر این اساس گفت دلیل حذف آنها از صحنه سیاسی کشور برنامه‌های زمان ریاست‌شان بوده است.
سایر اخبار این روزنامه
مروری بر شاهکار آنتوان دو‌سنت اگزوپری، به مناسبت پنجاه‌‌وسومین چاپ یکی از نسخه‌های فارسی محمدعلی وکیلی ۱۶ تیر تحت‌تاثیر توقیف نفتکش پس از 13 سال جنگل‌های هیرکانی ثبت جهانی شد دلایل ظهور و حذف چهره‌های برجسته سیاسی از صحنه قدرت بررسی شد صندلی داغ سیاست‌ورزی قائم مقام وزیر صنعت: نگاه سنتی به اصناف باید تغییر کند رهایی از اقتصاد نفتی با چه روشی امکان‌پذیر است؟ تله‌ نفت بر سر راه اقتصاد ایران نظامیان نیروی دریایی انگلیس یک نفتکش حامل نفت ایران به مقصد سوریه را در تنگه جبل‌الطارق توقیف کردند نظامیان نیروی دریایی انگلیس یک نفتکش حامل نفت ایران به مقصد سوریه را در تنگه جبل‌الطارق توقیف کردند معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده خبر داد ادامه پیگیری لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تا رسیدن به مرحله تصویب من یا خانواده‌ام هیچ نوع دارایی در خارج از ایران نداریم وزارت خارجه در سالروز ربوده شدن دیپلمات‌های ایرانی در لبنان: صلیب سرخ کمیته حقیقت‌یاب تشکیل دهد یک نماینده مجلس: افراد با زور و کتک مسلمان نمی‌شوند عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان: اگر کاندیداهای اصلاح‌طلب قلع و قمع شوند، شاید لیست ندهیم