برنامه‌های مدونی در اقتصاد نداریم

مجید رضا حریری ‪-‬ ما قبل از اینکه دغدغه تفکیک یا ادغام وزارتخانه‌ها را داشته باشیم، باید به این فکر کنیم که مدل اقتصادی ما چیست و بر اساس کدام نوع استراتژی، برنامه‌های اقتصادی را پیش می‌بریم. قبل از اینکه به بحث جداسازی تولید از بازرگانی فکر کنیم، باید به این موضوع فکر کنیم که داشتن وزارتخانه تنها ابزاری است که می‌تواند ما را به هدفی که در مدل اقتصادی تعیین شده است، برساند.
این در حالی است که وقتی در ابتدا نمی‌دانیم که قرار است چه‌کار کنیم و بر اساس چه مدلی حرکت کنیم، انگار مانند فردی هستیم که به درستی نمی‌داند قرار است لوله‌های یک ساختمان را تعمیر کند یا ساعت آن ساختمان را. باید در نظر داشت که ابزار لازم برای لوله‌کشی متفاوت از ابزار لازم برای تعمیر یک ساعت است. بنابراین باید گفت که تشکیل نهاد، سازمان یا وزارتخانه نیز یک ابزار است و به‌نظر نمی‌رسد که هر یک از این بخش‌ها بتوانند به تنهایی چیزی را تغییر دهند. باید برنامه‌ای را طراحی کرد که با آن برنامه بتوان برای ایجاد توسعه در اقتصاد گام برداشت.
باید به این نکته توجه کرد که در برنامه‌هایمان بدانیم که در عرض چند سال قرار است میزان تولید ناخالص ملی (جی دی پی) ما از کجا به کجا برسد. باید در این برنامه به جزئیات توجه کرد؛ اینکه چه مقدار از این جی دی پی، برای بخش تولید است و چه مقدار آن از طریق خدمات به‌دست آمده است.
حتی باید توجه کرد که در این برنامه چه میزان از تولید ما از طریق صنعت، چه مقدار از راه معدن و چه قدر از راه کشاورزی به‌دست آمده است. در حوزه خدمات نیز باید به این جزئیات توجه کرد تا معلوم شود که چه مقدار از این خدمات از راه تجارت خارجی و چه مقدار از طریق داخلی تامین شده است.


باید توجه کرد که چقدر از طریق بخش حمل و نقل به‌دست آمده و چه میزان از طریق بانک‌ها حاصل شده است. واقعیت این است که ما هیچ کدام از این برنامه‌ها را نداریم. طی چهار یا پنج دهه گذشته، اشکال مختلفی از برنامه‌ها روی کار آمده است؛ طی این سال‌ها وزارتخانه بازرگانی به صورت جداگانه فعالیت کرده، وزارت صنایع و معادن جداگانه روی کار آمده، حتی وزارتخانه‌ای برای صنایع سنگین به صورت جداگانه طراحی شده و ما همه این راه‌ها را به صورت جداگانه امتحان کرده‌ایم، اما نتیجه همه این امتحان‌ها شده وضعیتی که اکنون شاهد آن هستیم.
ما با اینکه همه این راه‌ها را آمده‌ایم، اما اکنون در بخش‌های مختلف اقتصادی با مشکل مواجه هستیم؛ از تولید گرفته تا بخش خدمات و تجارت.
حتی با وجود طراح این راه‌ها اکنون در بخش ترانزیت، سیتم بانکی و بورس مشکل داریم. این‌ها نشان می‌دهد که ما برنامه مدونی برای این فعالیت‌ها نداشتیم. حالا همه آن‌هایی که با احیای وزارت بازرگانی موافق هستند یا حتی همه آن‌هایی که مخالف احیای وزارت بازرگانی هستند، هیچ کدام استدلال قابل قبولی درباره اظهارنظرهای خود ندارند.
ما کمبود نهاد نداریم، بلکه اشکال ما این است که برنامه مشخصی برای رشد و توسعه اقتصادی تعریف نکرده‌ایم. باید بر اساس یک استراتژی مشخص برای افزایش میزان تولید گام برداریم و با برنامه ویژه‌ای نیز برای ارتقای بخش بازرگانی یا بازارها داشته باشیم.
به نظر بنده رفتار مدیران نیز در کنار داشتن برنامه برای ما خیلی اهمیت دارد. بنابراین می‌توان سازمان‌ها را از یکدیگر تفکیک کرد و برای آن‌ها از مدیران شایسته استفاده کرد. اما اکنون مدیری را سراغ ندارم که بتواند با این حجم از فعالیت، هم بخش تولید را رونق دهد و هم برای ساماندهی بازار و بخش بازرگانی به خوبی عمل کند.