فقیه زمان‌شناس

صادق فرامرزی: امروز نوزدهم فروردین، سی‌ونهمین سالگرد شهادت آیت‌الله محمدباقر صدر به دست رژیم بعث عراق است؛ شهادتی مظلومانه که تنها 3 روز پس از آخرین دستگیری آن شهید و صدور فتوای مبارزه علیه حزب بعث رخ داد و طی آن این عالم دینی به همراه خواهرش «بنت‌الهدی صدر» به شهادت رسیدند. هر چند مشهوریت (امام) سیدموسی صدر تا حدی مانع از آن شد که شهید سیدمحمدباقر صدر در ایران به شهرتی که در عراق داشت برسد اما مجموعه آثار باقیمانده از وی و نسبت روشن و مستقیمی که با انقلاب اسلامی ایران برقرار کرده بود، موجب شد خیلی‌ها اثرات بلندمدت او در قوام یافتن تفکر مقاومت اسلامی در منطقه را حتی بیش از پسر عمویش بدانند. دو پسرعمویی که به فاصله زمانی حدودا 3 سال به سرنوشت متفاوتی دچار شدند و وجه شباهت آنها تنها جنبه نمادینی بود که پس از مفقود شدن و به شهادت رسیدن‌شان پیدا کردند؛ یکی به عنوان نمادی از تبدیل کردن جزیره اختلاف نظر لبنان به محوری واحد برای مقابله با دشمنی اشغالگر و دیگری به عنوان نمادی از انسجام شیعی برای جرقه زدن مطالبه حاکمیت دینی در عراق و ساقط کردن رژیم بعث. با تمام اینها بازخوانی نظر و عمل شهید محمدباقر صدر که به شکلی عجیب کاملا منطبق بر یکدیگر پیش رفته است، امری ضروری و البته فراموش شده محسوب می‌شود. تعریف مشهور رهبر حکیم انقلاب اسلامی از شهید صدر تا اندازه زیادی موید این مساله است که بازخوانی فکر و عمل آن عالم جنبه‌ای حیاتی در به راه انداختن موج احیاگری اندیشه‌های ناب دینی دارد. آنچنان که ایشان نیز اشاره می‌کنند «مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیتى است. خب! ما آدم‌هاى بااستعداد در حوزه‌هاى علمیه کم نداشتیم؛ آدم‌هایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند. علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند، منتها نابغه یک خصوصیاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمی‌کند. مرحوم آقاى صدر (رضوان‌الله‌علیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود، یعنى کارى که از عهده او برمى‌آمد، از عهده خیلى از فقها، علما و متفکرین حوزه‌هاى ما برنمى‌آید؛ فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواسته‌ها و... ایشان واقعاً یک نابغه‌اى بود، مسائل را می‌فهمید، مسائل را حدس می‌زد». بر همین اساس، گزارش پیش‌رو تلاشی حداقلی برای بازخوانی مسیر علمی و عملی طی شده از سوی شهید صدر به عنوان یکی از پیشگامان قرائت اجتماعی و اقتصادی از اسلام است که عمدتا مهجور مانده است.   بررسی حیات علمی شهید صدر در جریان ورود به مصادیق سیاسی و اقتصادی
در جست‌وجوی اسلامی عملیاتی
هرچند که شهید صدر به‌عنوان یکی از سرشناس‌ترین مراجع زمانه خود شناخته می‌شد اما آنچه بیش از هر چیز او را تبدیل به شخصیتی برجسته در فضای علمی آن برهه کرد، نه صرف تسلط بالای او بر مباحث حوزوی مرسوم که پا نهادن در محدوده‌های کمتر مورد بحث قرار گرفته و انزوا‌یافته‌ای بود که به حسب شرایط اجتماعی و سیاسی عراق حادث شده بود. او تحصیلاتش را پیش از 20 ساشلگی به اتمام رساند و از آن سن به تدریس در حوزه علمیه نجف پرداخت و شاگردان بزرگی همچون سیدمحمدباقر حکیم، سیدکاظم حسینی حائری و سیدمحمود هاشمی‌شاهرودی را نیز تربیت کرد. سیدمحمدباقر صدر در دانش‌هایی چون اصول، فقه، فلسفه سیاست و معرفت‌شناسی، نظریه‌های جدیدی ارائه داده است که نظریه حق الطاعه، توالد ذاتی معرفت و منطقه الفراغ از جمله نظریات او محسوب می‌شوند.
از مهم‌ترین تالیفات شهید صدر در زمینه مسائل اجتماعی و اقتصادی می‌توان به «فدک فی التاریخ» اشاره کرد که در آن به چگونگی شکل‌گیری نظام سیاسی و اجتماعی در اسلام پرداخته است. «فلسفتنا» که ترجمه عنوان کامل آن عبارت است از «بررسی‌های بنیادی درباره مکتب‌های مختلف فلسفی» به طرح مسائل فلسفی بین الهیون و مادیون پرداخته است و زیربنای مکتب ماتریالیسم دیالکتیک را مورد نقد و رد قرار داده است. در این میان «اقتصادنا» را با عنوان کامل «یک بررسی تحقیقی مشتمل بر نقد و بحث اصول فکری و شرح و بسط سیستم‌های اقتصادی مارکسیسم، کاپیتالیسم و اسلام» می‌توان مشهورترین اثر او دانست که در 27سالگی به رشته تحریر درآورد و بر اساس آن به دنبال ارائه الگویی برای مکتب و نظام اقتصادی اسلام بوده است. این کتاب که شامل 3 بخش است، پس از نقادی 2 مکتب سوسیالیسم و کاپیتالیسم به ارائه کلیاتی از بنیان‌های اسلامی اقتصاد دست زده و سپس در 3 قسمت به توزیع قبل از تولید، تولید و توزیع پس از تولید و نقش دولت در آنها می‌پردازد. در این کتاب ابتدا 2 مفهوم «مکتب اقتصادی» و «علم اقتصاد» از هم تفکیک می‌شود، به گونه‌ای که علم اقتصاد به دنبال کشف پدیده‌های اقتصادی در جامعه و عوامل و روابط میان آنهاست در حالی که مکتب اقتصادی ارائه‌دهنده روشی عادلانه برای تنظیم زندگی اقتصادی مردم است. به باور صدر در اسلام، مکتب اقتصادی اسلام بیان شده است، نه علم اقتصاد اسلامی و بنابراین اقتصاد اسلامی ارائه‌دهنده روشی عادلانه برای تنظیم زندگی اقتصادی است و هیچ گاه در پی اکتشافات علمی در حوزه اقتصاد نیست. «نظریه منطقه الفراغ» از مهم‌ترین دیدگاه‌های مطرح‌شده در اقتصادناست. طبق این نظریه اسلام در مواردی به دولت اسلامی اجازه می‌دهد با توجه به نیازهای زمان، حکم و قانون وضع کند. شهید صدر این حوزه قانونگذاری را منطقه الفراغ نامیده و برخی قانون‌های وضع‌شده توسط پیامبر(ص) را هم از این باب دانسته است. در این زمینه توضیح این نکته ضروری می‌نماید که معمولا فقها بر این مبنا که همه احکام اسلامی تابع مصالح و مفاسد حقیقی است، ملاک تصمیم‌گیری و انتخاب را «مصلحت» می‌دانند اما شهید صدر با طرح کردن این چالش که مصلحت مفهومی آفاقی و بی‌ابهام نیست که مشکلی را حل کند، بلکه نیازمند تعریف و ضابطه‌ای است که آن را عینیت ببخشد و از آنجا که تعریف مصلحت امری مطلقا عرفی نیست که شریعت در آن جایگاهی نداشته باشد، به تبیین ضمنی اصل «عدالت اجتماعی» به‌عنوان یکی از شاخص‌ها در اسلام می‌پردازد و مدعی می‌شود این اصل در اسلام به شکلی ذهنی پذیرفته نشده است که پذیرای هرگونه تفسیری قرار گیرد. شهید صدر در نهایت 5 شاخصه کلی را برای کشف ملاک در این عرصه برمی‌گزیند که عبارت از «گرایش قانونگذاری»، «هدف تصریح شده در حکم ثابت»، «ارزش‌های اجتماعی مورد تاکید در اسلام»، «جهت‌گیری عناصر پویا توسط معصومان» و«هدف‌های تعیین شده برای ولی امر مسلمین» است. بر این مبنا در کتاب مذکور پس از شناسایی تضاد موجود میان منافع شخصی و اجتماعی که علت شکل‌گیری 2 مکتب کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جهان شده است، با طرح کردن این گزاره که در عین محترم بودن مالکیت فردی اصالت با «کار» در مقابل زمین و ابزار تولید است، به نظریاتی در باب توزیع پس از تولید می‌پردازد. از همین رو به نظر شهید صدر اسلام برخلاف سرمایه‌داری که عوامل تولید را در یک سطح قرار می‌دهد، آنها را لزوما هم‌ردیف نمی‌داند و متقابلا توزیع را نیز طبق قانون عرضه و تقاضا قبول نمی‌کند. بر این اساس علاوه بر اصل توزیع عادلانه در برابر منطق سرمایه‌داری آنچه به اصل اساسی تبدیل شود، فراتر از «مولد اقتصادی» بودن، کار انسانی و در عین حال محترم شمرده شدن «مالکیت فردی» بر زمین و ابزار‌آلات است.


«البنک اللاربوی فی‌الاسلام» دیگر اثر اقتصادی مشهور شهید صدر است که بنا به درخواست هیات ناظر بر طرح تامین مالی کویت به انجام رسید و در آن به ارائه راهکارهایی در جهت شیوه بانکداری بدون ربا می‌پردازد. در نهایت «الاسلام یقود الحیاه» یا اسلام راهنمای زندگی از آخرین آثار تالیف شده توسط وی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رشته تحریر درآمد و هدف کلی آن ارائه چارچوبی کلی برای نظام سیاسی و اقتصادی مبتنی بر مسائل اسلامی بوده است. اما فراتر از نظریات بدیع و مبتکرانه شهید صدر در زمینه مسائل سیاسی و اقتصادی، می‌توان یکی از مهم‌ترین نظریات وی را «توالد ذاتی معرفت و حل مشکل استقرا» دانست که بر مبنای آن افزون بر دو راه عقل (به شیوه توالد موضوعی) و حس، روشی جدید را برای کسب معرفت معرفی کرده و آن را توالد یا زایش ذاتی معرفت نام نهاده است. وی معتقد است با طرح این نظریه جدید، مشکل تاریخی ظنی‌بودن استقرا را نیز حل کرده است. نظریه توالد ذاتی معرفت، عبارت است از زاییدن معرفتی از معرفت دیگر بدون اینکه میان آنها ملازمه وجود داشته باشد. طبق این نظریه، توالد موضوعی، یعنی زایش معرفت جدید از طریق ملازمه میان معرفت‌ها، تنها راه کسب معرفت عقلی نیست؛ بر خلاف منطق ارسطویی، عمده علوم و معارف، با روش ذاتی پدید آمده است. مجموعا به‌رغم آنکه سرنوشت مبارزات سیاسی شهید صدر باعث ناتمام ماندن بخش عمده‌ای از پروژه علمی وی شد اما از آثار او می‌توان به‌عنوان شاهد مثالی از پیشروی فقه پویا در جهت نهادینه کردن اسلام سیاسی در میان گروه‌های مبارز عراقی یاد کرد. مباحث مطرح شده در «اقتصادنا» در عین آنکه از سطح پیش‌فرض‌هایی اولیه فراتر نرفته و در شکل دادن به یک الگوی نسبتا کامل و منسجم اقتصادی به موفقیتی تام نرسیده اما زمینه‌ساز ورود مباحث جدید اقتصادی و اجتماعی حادث شده بر جوامع دینی در میان آثار حوزوی شد.   بررسی حیات سیاسی شهید صدر در مبارزه با حزب بعث
گامی در مسیر عمل عالمانه
بیراه نیست اگر نیمه «عملی» زندگی شهید صدر را که بشدت متاثر از نیمه «علمی» آن بوده است بخشی پررنگ‌‌‌‌‌‌تر از عمر وی بدانیم؛ غلظتی که بیش از هر چیز ناشی از فتح بابی بود که او و جریان پیشرو شیعیان عراق در جهت نهادینه‌‌سازی «اسلام سیاسی» بنا نهادند و خود را بیش از هرچیز در تاسیس حزب «الدعوه الاسلامیه» نمایان کرد. هرچند که بارها در بررسی نتایج سیاسی اقدامات این حزب در جریان مبارزه علیه رژیم بعث سخن‌ها به میان آمده اما کمتر موردی بوده است که فراتر از نقش شهید صدر در شکل دادن به این حزب به عینیت رسیدن اندیشه آن عالم و فضای حاکم بر روند سیاسی و اجتماعی عراق را تبیین کند، به همین علت هرچند که از نام آن شهید به‌عنوان موسس این حزب و پدر معنوی آن یاد می‌شود اما چندان اعتنایی به روند تغییرات ناشی از تاسیس این حزب در معادلات معاصر عراق نمی‌شود.
از منظر زمانی منابع مختلف تاریخ تأسیس حزب الدعوه الاسلامیه را بین سال‌های ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ م تا ۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹م، در نشستی در کربلا یا نجف دانسته‌اند اما حزب تاریخ رسمی تأسیس خود را ۲۰ مهر ۱۳۳۶/ ۱۲ اکتبر ۱۹۵۷ اعلام کرده است. در این نشست سیدمحمدباقر صدر، سیدمحمدباقر حکیم، محمدصادق قاموسی و 4 تن دیگر شرکت داشتند. در تابستان ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸ به توصیه سیدمحمدباقر صدر، سیدمرتضی عسکری (متوفی ۱۳۸۶ش) از بغداد نیز به حزب الدعوه پیوست. نشست بعدی مؤسسان حزب الدعوه چند ماه پس از کودتای ۲۳ تیر ۱۳۳۷ / ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸، در کربلا برگزار شد که در آن سیدمحمدباقر صدر، سیدمرتضی عسکری، سیدمحمدمهدی حکیم و محمدصادق قاموسی به شورای رهبری برگزیده شدند. درک کردن تحولات ناشی از تاسیس این حزب بدون داشتن نگاهی کلان نسبت به تحولات آن برهه عراق قطعا باعث فهم ناقص از شکل یافتن جریانی ریشه‌دار در فضای سیاسی عراق که منطبق با خوانش‌‌های شیعی بوده است می‌شود. برای مثال حزب «الدعوه» را می‌توان نخستین حزب مهم سیاسی شیعیان دانست که در پازلی فراتر از نحوه کسب قدرت با به چالش کشیدن عنصر «مشروعیت» قدرت به دنبال نهادینه کردن انگاره‌ها و الزامات دینی در جریان حکمرانی بر آمد و با عبور کردن از جریان محافظه‌کار سنتی نه‌تنها کنشگری با نیت دست یافتن به قدرت را تابو ندانست که آن را در جریان یک نگرش کلی تبدیل به ارزشی جامع کرد. بر این اساس تولید و تکثیر جنبش‌‌های متعدد ناسیونالیستی و کمونیستی در میان جمعیت جوان عراق در حالی که بخشی از جریان روحانیت را به سمت انزوایی بیشتر فرا می‌خواند، باعث شد شهید صدر با جلوداری کردن از انگاره‌‌های شیعی و تاکید بر عنصر «اجتهاد» به‌عنوان عاملی در جهت بازتعریف روند اصلاح‌گری، بخش عمده‌ای از جوانان معترض را به سمت حزب تازه‌تاسیس رهنمون کرد. در این میان نکته‌ای که نباید ناگفته بماند آن است که مواردی از قبیل تجربه اخوان‌المسلمین در مصر و موضع‌گیری آیت‌الله بروجردی علیه اصلاحات ارضی هرچند به ظاهر در موضوعاتی متفاوت از فضای سیاسی عراق شکل گرفته بود اما در تحریک کردن بدنه حوزوی به سمت ایده‌‌های کنشگرانه شهید صدر نقشی عمده ایفا کرد، به گونه‌ای که پس از موضع آیت‌الله بروجردی در ایران، به یکباره آیت‌الله حکیم در عراق نیز با ورودی کم‌سابقه به عرصه سیاسی ارتباط با حزب کمونیست را غیرقانونی و به معنای کفر و الحاد تفسیر کرد.
آنچنان که اشاره شد شهید صدر با جلوداری در حزب «الدعوه» و احیای مفهوم پرچالش «مشروعیت» در مقابله با حکومت مستقر، پا به عرصه‌ای جدید در روند رقابت‌‌های سیاسی گذاشت اما این ورود تنها به یک جدل سلبی در جهت غیرمشروع دانستن حکومت محدود نشد و با ایده «حکومت مرجع» مسیری ایجابی را نیز طی کرد و باعث شد خیلی‌ها این ایده را مساله‌ای مشابه تئوری «ولایت‌فقیه» نیز تفسیر کنند. بر این اساس حزب الدعوه در اساسنامه‌‌‌‌‌اش، خط‌مشی خود را انقلابی اعلام کرد و تحقق اهداف حزب را در 4 مرحله متصور شد؛ در مرحله اول (بنا) اعضای حزب با تغییر در اندیشه و سلوک خود تعالی می‌یابند تا بتوانند به هدایت و ارتقای سطح آگاهی مردم بپردازند. عمده فرآیند عضوگیری در این مرحله رخ داده و باعث شکل یافتن جریانی بالقوه برای مبارزه سیاسی می‌شود. در مرحله دوم (سیاسی) که شامل فعالیت‌‌های مستقیم می‌شود حزب عمده تلاش خود را مصروف شکل دادن به یک موج اعتراضی که امکان حرکت به سمت نظامی‌گری را نیز دارد می‌کند. در مرحله سوم (انقلاب) حزب جهت‌گیری خود را به سمت اسقاط قدرت مرکزی می‌برد. و در مرحله چهارم (حکومت) به تلاش در جهت  تاسیس یک نظام سیاسی ذیل مبانی شریعت مبادرت می‌ورزد. هرچند که نمی‌توان عمل سیاسی شهید صدر را تنها به تاسیس و روند فعالیت سیاسی حزب «الدعوه» محدود و وی را در آن به‌طور کامل تعریف کرد اما اشاره به چنین مسائل بنیادی در آن حزب تا حد زیادی می‌تواند مبنای نظری فعالیت سیاسی شهید صدر و افق در پیش گرفته شده از سمت وی را روشن کند. قائل بودن به اندیشه حکومتی در دوره غیبت و آن هم در زمانه‌ای که مرجع مشهور وقت آیت‌الله خویی از هرگونه ورود به محدوده ممنوعه سیاست دوری می‌کرد، باعث شد شهید صدر همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) با صراحت تمام از این حرکت استقبال کرده و از عبارت مشهور «در امام(ره) ذوب شوید، چنان که او در اسلام ذوب شده است». استفاده کند؛ بر همین اساس می‌توان دستگیری وی در رجب 1979 توسط رژیم بعث و سپس محاصره نظامی خانه او تا یک ماه پیش از شهادتش را مورد بررسی قرار داد. اما محاصره آیت‌الله پایان کار نبود و او با صدور فتوایی حکم به مبارزه شیعیان علیه حزب بعث عراق داد و همین فتوا باعث ریزش در میان شیعیانی شد که تا پیش از آن با حزب بعث نیز همکاری داشتند. بیرون آمدن نوار کاستی که در آن شهید صدر بر لزوم انقلاب به‌جای اکتفا به اصلاحات تاکید کرده بود و از جمیع مسلمانان درخواست کرده بود تا به اقدام نظامی علیه حزب بعث رو آورند، مقدمه دستگیری او در آوریل 1980 شد. تلاش‌ها در دوره دستگیری او برای وادار ساختنش به 4 شرط برگشتن از فتوای حرمت عضویت در حزب بعث، تحریم عضویت در حزب الدعوه، تایید رژیم عراق و تبری از جمهوری اسلامی ایران و رهبر آن ناکام ماند و آنها از وی درخواست انجام یکی از 4 شرط فوق را در برابر آزادی کردند اما مخالفت مجدد شهید صدر با این شروط و شکست تبدیل کردن او به قطبی از روحانیت عراق در برابر رهبر انقلاب ایران باعث شد سرانجام در روز بعد او را به همراه خواهرش به شهادت برسانند. هرچند که پس از شهادت او حزب الدعوه و جریان شیعی مبارز در عراق هیچ‌گاه رهبری در جایگاه و قامت وی نیافتند اما محور مبارزاتی که از طریق این شهید پایه‌‌گذاری شد، تبدیل به الگویی تثبیت شده در فضای آن کشور شد و هرچند نه به شکلی کمال یافته اما تلاش برای حاکمیت سیاسی دینی فراتر از یک تئوری و پیشفرض ایده‌آل در میدان عمل پیگیری شد.