بطحایی درباره ماموریت هسته‌های گزینش چه گفت؟

سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در گردهمایی مدیران هسته‌های گزینش این وزارتخانه گفت: «مهمترین مأموریت گزینشگران در حوزه منابع انسانی آموزش و پرورش، احراز شایستگی مبتنی بر سه اصل دانش، مهارت و توانایی است.» وی تاکید کرد که تشخیص این سه شایستگی به عهده گزینشگران است و افزود: «کار شما گزینشگران عزیز برای احراز آنها، بسیار خطیر و مسئولیتی بسیار سنگین و البته موثر است.» آقای وزیر که خودش عضو هیات عالی گزینش است، اگر قبل از سخنرانی نگاهی به قانون گزینش و آیین‌نامه اجرایی آن می‌انداخت متوجه می‌شد که کار هسته‌های گزینش و ارگان‌های بالاتر آن، ارتباطی با «دانش و مهارت و توانایی» افراد معرفی شده به هسته‌ها ندارد. تعیین صلاحیت «علمی و مهارتی و توانایی جسمی و روانی» افراد قبل از معرفی به هسته گزینش از طرق دیگر انجام می‌شود. کار هسته‌های گزینش طبق قانون فقط و فقط احراز صلاحیت «اخلاقی، اعتقادی و سیاسی» داوطلب است.هسته‌های گزینش باید «1- اعتقاد داوطلب به دین مبین اسلام یا یکی از ادیان رسمی مصرح در قانون اساسی، 2- التزام عملی به احکام اسلام، 3- اعتقاد و التزام به ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی و قانونی اساسی،4- عدم اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق، 5- عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی، هواداری از احزاب و سازمان‌ها و گروه‌هایی که غیرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده یا‌ می‌شود(مگر آنکه توبه‌ایشان احراز شود)، 6- عدم سابقه محکومیت کیفری مؤثر، 7- عدم اعتیاد به مواد مخدر را احراز کنند. اینها چه ربطی به احراز «دانش، مهارت و توانایی» داوطلبان دارد؟ نقد عملکرد گزینش، موضوع این یادداشت نیست، اما چگونه می‌توان سخنرانی پَرت وزیر را در جمع مدیران هسته‌های گزینش توضیح داد؟ اگر کسی درجمع به حرف‌های بطحایی اعتراض و آن را تصحیح نکرده فاجعه دوبرابر می‌شود. در گزارش سایت رسمی وزارتخانه از این گردهمایی، بی‌اعتنایی به سخنان افراد حاضر آزار دهنده است. بعد از تحولات اخیر روابط عمومی و حذف برخی مدیران، حالا از وزیر به عنوان «مقام‌عالی وزارت» یادشده است عنوانی که نشانه ترویج کیش شخصیت است. پیش از سخنان وزیر، حجت‌الاسلام نقویان دبیر هیات عالی گزینش کشور، در این همایش سخنرانی کرده است، این سوال در ذهن خواننده شکل می‌گیرد که آقای نقویان چه گفت؟ اظهارات او در حد یک سطر خبری در گزارش مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش بازتاب ندارد. در گزارش مرکز اطلاعات وزارتخانه گفته شده که مدیران هسته گزینش نکاتی را مطرح کردند، اما نشانه‌ای از این نکات در گزارش نیست. تریبون‌های یک طرفه، حرف‌های تکراری، سکوت کارشناسان و به‌به و چهچه متملقان، برخی مسئولان را از جایگاه اجرایی خارج و در نقش مرشد و نظریه‌پرداز و اپوزیسیون دستگاه تحت مدیریت قرار می‌دهد. این مشکل در آموزش و پرورش سابقه‌دار است. یک وزیر اسبق آموزش و پرورش در مدت 44ماه وزارت خود 562 سخنرانی انجام داد. یعنی تقریبا ماهانه 13سخنرانی و اگر روزهای جمعه و تعطیل را کسر کنیم، به طور متوسط هر دو روز یک سخنرانی! او 212 بار به سفر استانی رفت. هرجا هم که رفت معلم‌ها را توی یک تالار جمع کردند و او دوساعتی برای آنها سخنرانی کرد. حاضران هم برایش دست زدند. از آن سخنرانی‌ها و سفرها و دست زدن‌ها چه باقی ماند؟ تقریبا هیچ! سخنرانی و توئیت‌های قشنگ و مُد روز وزیر فعلی نوعی فرار از وظایف اجرایی در وزارتخانه‌ای اسیر مشکلات بی‌شمار و ابتدایی است. این سوال مطرح است که وزیری که در تبیین مسائل حوزه تحت مدیریت خود این اندازه از واقعیت‌ها دور است، چگونه در مورد مسائل خارج از حوزه وظایف خود با بی‌پروایی اظهارنظر می‌کند؟ علاوه بر ژست‌های توئیتری و تبلیغاتی که مخاطب سیاسی دارد، ظاهرا مهم‌ترین ماموریت نانوشته وزیر توزیع و بازتوزیع پست‌های مدیریتی آموزش و پرورش بین مراکز قدرت سیاسی و گروه‌های فشار داخل و خارج دولت و احزاب سیاسی و برگزاری جلسات ویژه با نهادهای ویژه و نمایندگان احزاب است.
* کارشناس مسائل آموزش و پرورش