بزرگترین مسأله ایران را فساد می‌دانم

 انقلاب اسلامی ایران در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی خود قرار دارد. درباره علت وقوع انقلاب اسلامی تا کنون روایت‌های زیادی بیان شده است. 
در میان این روایت‌ها، روایت اقتصادی از علت وقوع انقلاب اسلامی خیلی پررنگ نیست. البته برخی رسانه‌های فارسی در خارج از کشور بارها درباره وضعیت اقتصادی کشور تولید محتوا کرده‌اند. این رسانه‌ها می‌گویند ایران پیش از انقلاب اسلامی در ریل توسعه قرا گرفته بود. بالا رفتن قیمت نفت در سالهای آخر حکومت رژیم پهلوی یکی از محورهای تبلیغاتی این رسانه‌ها را تشکیل می‌دهد.
سعید لیلاز اقتصاددان، استاد تاریخ و فعال سیاسی در گفتگو با جماران در خصوص اقتصاد داخلی صحبت کرده است. بخشی از این گفت و گو را در ادامه می‌خوانید: 
ما در این 40 سال آیا بر روی یک نظریه توسعه اجماع داشته‌ایم؟


طبیعتا اجماع نداشته ایم. چون حتی مواردی بوده که دولتی آمده و برنامه موجود را کامل کنار گذاشته است. اما من اینطور فکر نمی‌کنم که بود و نبود اجماع بتواند به جایی برسد. ما باید مسائل مان را در قعر مناسبات اجتماعی حل کنیم. این اتفاق در ایران در حال رخ دادن است. موتور محرکه منازعات و تلاطم‌ها در ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران رشد جمعیت آن بوده است. ما دو اتفاق همزمان داشته ایم؛ یکی انتقال از روستا به شهر  و دیگری رشد شدید جمعیت. فقط و فقط میزان تولدها در دهه 1360، 18 و نیم میلیون نفر بوده است. این عدد وحشتناک بزرگ است. این مثل کارتن‌هاست که یک قلمبه از لوله آب جلو می‌آید و سر راهش هرچه هست را داغان می‌کند و جلو می‌رود. این رشد جمعیت در دهه 60 تا سال 1420 و 30 تا زمانی که به سن مرگ نرسد ایران را رها نمی‌کند.  به همین خاطر فکر میکنم بین 1420 تا 1430 چالش اصلی جامعه ایران مرگ و میر است. چون تعداد مرگ و میرها قطعا از تعداد تولدها جلو می‌زند. این نکته رهبری بسیار درست است که می‌گویند رشد جمعیت ما به نحو خطرناکی در حال کم شدن است. از طریق تولد هم راه حل رشد ندارد. بلکه باید به آن راه حل مهاجرتی داد. می‌خواهم بگویم اگر آن منازعات حل شود در بالا اجماع پدید می‌آید.
 مشکل ما، بود یا نبود اجماع نیست. ما چالش‌های بسیار بزرگی داریم که این به خاطر  ساختارهای اجتماعی و سیاسی ماست. من بزرگترین مسأله ایران را فساد می‌دانم. ما باید بتوانیم این مساله را در داخل حل کنیم. علت اصلی بروز این فساد این است که درآمدهای نفتی ایران یکباره می‌تواند دو برابر شود. یعنی درآمد نفتی ایران که در سال 93 به  33 میلیارد دلار رسیده بود در سال 96 به 65 میلیارد دلار رسید. این وسط دزدی گرگی هم زیاد می‌شود. این درآمد بادآورده را به هر سیستمی ببرید این وضعیت اتفاق می‌افتدد. چیزی نیست که به خاطرش ایران را سرزنش کرد.
 ما اقتصاددان‌های زیادی داریم که در مقایسه ایران و نروژ می‌گویند پس چرا ما مثل نروژ نشدیم؟ در حالی که این‌ها نرفته اند بخوانند. اگر الان به منابع ادبیات اقتصاد نگاه کنید یک ادبیات درباره چالش‌های کاهش شدید درآمدهای نفتی نروژ وجود دارد.  این در حالی است که نروژ سالهای سال توسعه پیدا کرده بودند و بعد نفت پیدا کردند. از این جنبه ایران، روسیه، عربستان، کویت، عراق و همه کشورهای نفتی یکسان هستند. چالش فساد ما با همه کشورهای نفتی یکسان است. به روسیه نگاه کنید. آنجا هم فساد ساختاری است. اصلا تفکیکی بین فساد و حاکمیت نمی‌توان قائل شد.
فکر می‌کنید این وضعیت حل شدنی است؟
بله. اگر درآمدهای نقتی پایین بیاید حل می‌شود. الان کارآمدی دوباره مطرح می‌شود. مثلا در عربستان فساد یعنی حاکم. حکومت و فساد دو روی یک سکه اند. چون کشور را مال خود می‌دانند. کویت و امارات متحده عربی هم همینطور است. این‌ها چالش‌هایی است که مبانی عینی، مادی و علمی دارد و باید همه را بررسی کرد. با رگ گردن قوی کردن و اتهام زدن به این اتفاق بزرگ(انقلاب) که خارج از کنترل همه بوده است نمی‌توانیم دل 
خنک کنیم.