مشکل این است که چرا برجام به ثمر رسید!

از زمانی که مذاکرات در دولت روحانی مطرح و برجام محقق شد، جریانی در کشور شکل گرفت که همیشه‌ ساز مخالفت زده است. این ‌ساز مخالفت همچنان ادامه پیدا کرد تا دونالد ترامپ از برجام خارج شد و شروع به جشن و پایکوبی کرد. جریانی که هیچ منطقی پشت کارش وجود ندارد ضمن اینکه زندگی مردم و توسعه کشور برایش بی‌اهمیت است لذا هر قدمی که دولت در این مسیر برمی‌دارد با مخالفت این جریان روبه‌رو می‌شود. معتقدم حتی با خارج شدن ترامپ از برجام نیز، برجام یکی از پیروزی‌های مهم ایران درعرصه حقوقی و بین‌المللی بود که شاید به این سادگی‌ها این کار محقق نمی‌شد و هنوز هم مواهبی برای کشور دارد که از آن بهره مندیم. همین که کشوری مثل آمریکا با این همه متحد در دنیا، با خارج شدن از این توافقنامه تقریبا که نه بلکه تحقیقا منزوی می‌شود، این خود یک موفقیت بزرگی است که برخی دوست ندارند این کار را از چشم دولت روحانی ببینند. اگر یک دهم این کار در زمان احمدی‌نژاد به‌وجود می‌آمد، امروز آسمان و ریسمان را به هم می‌بافتند. اشکال اینجاست که این کار به دست روحانی و ظریف انجام شده نه به دست آنها. متاسفانه برای این جریان منافع ملی و زندگی مردم اهمیتی ندارد درحالی که اگر منافع ملی را مدنظر داشتند باید بدانند آنچه تابه‌حال اتفاق افتاده، کشور ضرر که نکرده هیچ، استفاده هم کرده است. به هر صورت با رقبایی روبه‌رو هستیم که در دنیا از نظر توان علمی و نظامی نسبت به ما تفوق‌هایی دارند، ما هم ظرفیت‌هایی داریم که باید سعی کنیم از آن به نفع مردم و توسعه کشورمان استفاده کنیم. به نظر می‌رسد همان اتفاقی که طی این چند روز با رونمایی از اینستکس افتاده، خودش یک موفقیت بزرگ است. فراموش نکنیم که اروپایی‌ها هم مراودات مالی گسترده‌ای با محذورات خودشان دارند و نباید فکر کنیم هرچه ما می‌گوییم را باید عملیاتی کنند. کشورهایی با سازوکار مشخص و روشن که دارای مراودات بین‌المللی گسترده‌ای هستند و توقع اتفاق افتادن یکباره رویدادی از طرف آنها، غیرممکن است. همین که بعد از این گفت‌وگوها هنوز و همچنان مقاومت کرده‌اند و سازوکاری را به‌وجود آوردند که به مرور بتوانند منافعی که برای ایران در برجام بوده را به همان مقدار که از دستشان برمی‌آ‌مده محقق کنند، موفقیت ایران است. این را نباید ساده بگیریم که همه کشورهای اروپایی در برابر نقض عهد آمریکا عملا ایستاده است. توجه کنیم که آنها هم منافع ملی دارند و باید طوری این سازوکار را پیش ببرند که مشکلات عدیده دیگری برای کشورشان به‌وجود نیاورد. حال آنها که در داخل ‌ساز مخالف می‌زنند، چه تضمینی برای کشور دارند که برگشت ما به غنی‌سازی، معیشت و زندگی مردم را تامین کند. افرادی که در عین غر زدن، معیشت مردم را از روحانی مطالبه می‌کنند. از آن طرف هم با همه سیاست‌هایی که دولت دنبال می‌کند و با نظر بزرگان نظام است، مخالفت گویی دارند. درحالی که برجام و این سازوکار رونمایی شده از طرف اروپا روزنه‌هایی است که نشان دهنده توانمندی‌های ایران است و باید تا جایی که مقدور است از آن استقبال کرد تا به حداکثر ممکنی که می‌توان رسید، برسیم. این کار هنر می‌خواهد اما آقایان جز بد و بیراه گفتن هنر دیگری نشان نداده‌اند. پرونده مدتی که دستشان در کار باز بود همچنان جلوی چشم مردم و کسی آن روزها را فراموش نکرده است. همه مشکلاتی که امروز در کشور به‌وجود آمده حاصل و نتیجه همان سیاست‌هایی است که همه مخالفت‌گوها در آن زمان دنبال می‌کردند و نشان دادند که چقدر در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی توان و بینش دارند. الان که فقط فحاشی و انتقادهای بی‌ربط می‌کنند. وزارت خارجه گزارشی از چگونگی سازوکار اعلامی ارائه دهد. در این صورت یقینا بخشی از خواسته‌های ما را ممکن است تامین کند و مهم‌تر اینکه جایگزین کنار گذاشتن این سازوکار از نظر این آقایان چیست و چه اتفاقی باید بیفتد که بگوییم وضع بهتر از قبل خواهد شد. آنچه از سابقه این مخالفین داریم، گره را کور و کورتر کرده‌اند. حالا هم که دولت دنبال باز کردن گره‌هاست، انتقادهای غیرکارشناسی می‌کنند و بد و بیراه می‌گویند. درحقیقت هنر دیگری از اینها در عرصه سیاسی جز کوچک نمایی یا بزرگ نمایی کردن دیده نشده است. سوال اینجاست که وقتی تصمیمی در مملکت گرفته شده که خاصیت آن شفاف بودن روند مالی کشور است، چه افرادی با چه اغراضی هستند که با منافع ملی بازی می‌کنند و به شکل‌های متعدد اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و قبل از آن مجلسی‌ها را تحت فشار قرار دادند تا لوایح چهارگانه تصویب نشود؟ اینها همان سنگ‌اندازی‌هایی است که در مسیر خواسته‌های ترامپ در کشور دنبال می‌کنند. هیچ منطقی پشت این قضیه وجود ندارد. کدام استدلال منطقی در تمام صحبت‌هایی که در مخالفت با لوایح چهارگانه مطرح شده، وجود دارد که با منافع ملی ما هماهنگی داشته باشد؟ استدلالی جز حرف‌های شعاری بی‌ربط زدن وجود ندارد که نشان دهنده این است که برخی در این مملکت فقط در سایه می‌توانند زندگی خود را ادامه دهند و اگر یک مقدار روشن شود و آفتاب بتابد، ممکن است خیلی از منافعشان دچار مشکل شود. طبیعی است که سنگ اندازی‌ها مسیر کار دولت را دچار مشکل می‌کند و نمی‌گذارد آنچنان که باید و شاید منافع کشور را دنبال کند تا به زندگی مردم برسد. هیچ‌کس نپرسید افرادی که اعضای مجمع یا نمایندگان مجلس را تهدید می‌کنند چه کسانی هستند و این کار از کجا نشأت می‌گیرد؟ به چه حقی می‌توانند یک نماینده مجلس یا یک عضو مجمع تشخیص را تحت فشار بگذارند و پیامک‌های تند تهدیدآمیز بفرستند که اگر چنین کنید، چنان می‌کنیم؟ جریانی که پشت شان گرم است و نمی‌خواهند اجازه دهند مسیر صحیحی که عقلانیت پشت آن باشد و منافع کشور را تامین کند، در این کشور موفق شود. مشکل کار همین است که نه مسئولیت آن را می‌پذیرند و نه می‌گذارند دولت کاری که مصلحت کشور است را پیش ببرد.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب