بدتر از قانون جنگل!

ماجراجوئی‌های ترامپ در ونزوئلا به یک بحران منطقه‌ای تبدیل شده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که «مایک پنس» معاون رئیس‌جمهور آمریکا طی توئیتی به رهبر مخالفان مادورو دستور داد به عنوان رئیس‌جمهور موقت سوگند یاد کند. وی نیز ساعتی بعد اعلام کرد که رئیس‌جمهور جدید ونزوئلا است! بلافاصله ترامپ ریاست جمهوری رهبر مخالفان و رئیس مجلس ملی ونزوئلا را به رسمیت شناخت. سپس برخی کشورهای آمریکای لاتین که از آمریکا دستور و پول توجیبی می‌گیرند، نیز رهبر مخالفان ونزوئلا را به عنوان رئیس‌جمهور موقت به رسمیت شناختند.
استناد ترامپ و کشورهای دنباله روی واشنگتن به تظاهرات مخالفین مادورو است که می‌گویند براساس این تظاهرات مخالفین در ونزوئلا دیگر ریاست جمهوری مادورو مشروعیت ندارد درحالی که مادرو براساس یک انتخابات و از طریق صندوق رای به قدرت رسید و در هفته‌های گذشته مراسم سوگند ریاست جمهوری را به جا آورد. روشن است که تظاهرات مخالفین در ونزوئلا با تحریک مستقیم ترامپ و دستیارانش رنگ و بوی خشونت گرفته و تشدید گردیده ولی مخالفتهای جدی و پردامنه علیه ترامپ، مکرون، ترزامی و خانم آنگلا مرکل ریشه داخلی دارد هنوز کسی ادعا نکرده که تحریک خارجی در کار بوده است.
برای لحظه‌ای تصور کنیم که این شیوه از رفتار سیاسی این کشورها بدعتی شود که در سایر کشورها نیز با همین الگوی رفتاری، مخالفین بخواهند قدرت سیاسی را به دست بگیرند. طبعاً به جای ترامپ باید «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به قدرت برسد، به جای امانوئل مکرون هم رهبر جنبش جلیقه زردها باید وارد کاخ الیزه شود، به جای ترزامی، جرمی کوربین رهبر حزب کارگر نخست‌وزیر انگلیس شود و به جای خانم آنگلامرکل نیز رهبر راستگراهای افراطی مخالف مهاجرتهای خارجی زمام امور آلمان را در دست بگیرد.
آنچه ترامپ و مایک پنس در ونزوئلا دنبال می‌کنند، یک اقدام کودتائی آشکار است که تمامی قوانین بین‌المللی را به وضوح زیر پا می‌گذارد و از قانون جنگل هم بدتر است.


با این شیوه دخالت بیگانه می‌توان در هر کشوری با هر بهانه‌ای کودتا کرد و با توسل به لفاظی‌های سیاسی – تبلیغاتی همه چیز را توجیه نمود ولی اگر قرار باشد با تکیه به همین روشها با ترامپ، مرکل، ترزامی و مکرون هم برخورد شود، آنها زودتر از مادورو باید قدرت را برای همیشه ترک نمایند. تکلیف کشورهای جیره خوار واشنگتن در آمریکای لاتین هم که از پیش روشن است و با کمی دلار با چاشنی تهدید و تطمیع می‌توان رای و نظر آنها را خرید.
واقعیت این است که آمریکا هرگز به کشورهای مستقل در چهار گوشه جهان که حاضر نیستند از سیاستهای واشنگتن پیروی کنند، روی خوش نشان نداده و چندان مایل به بقای آنها نیست ولی رفتار ترامپ نسبت به این قبیل کشورها به شدت وقیحانه است. آمریکا برای چندین دهه علیه کشورها و دولت‌های مستقل به دشمنی و کودتا متوسل شده و دولتهائی را از مصدق گرفته تا سالوادور آلنده را در شیلی سرنگون کرده و کودتاچیان وابسته به خود را سر کار آورده ولی توسل به کودتا از طریق توئیت کردن و آشکارسازی روابط با کودتاچیان از ابتکارات گستاخانه ترامپ است. اگر قرار باشد اعتراض و نارضایتی را ملاک قرار دهیم، خیل عظیم گرسنگان پشقاب دردست در خیابانهای آمریکا بیشتر حق اعتراض دارند که علیه یکدنگی‌های ترامپ معترض باشند که 800 هزار کارمند دولتش را خانه نشین کرده و به خاطر بی‌پولی و گرسنگی آنها را به خیابانها کشانده و صفوف طولانی برای دریافت یک وعده غذای گرم تشکیل شده است. این چهره سیاهی است که ترامپ از آمریکای ابرقدرت به نمایش گذاشته ولی در عین حال می‌خواهد برای دنیا تعیین تکلیف کند. اگر مخالفتهای خارجی را هم بخواهیم ملاک قرار دهیم، امروزه هیچ کشوری در جهان و حتی در طیف متحدین آمریکا پیدا نخواهیم کرد که با میل و رغبت با آمریکای ترامپ همراهی کند. فراموش نکنیم 27 وزیر خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا طی نامه سرگشاده‌ای در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به مردم و دولت وقت آمریکا درباره عواقب روی کار آمدن ترامپ با چنان دیدگاه و مواضعی هشدار دادندکه وی قطعاً جامعه جهانی را دچار بحران خواهد کرد و مشکلات فراوانی را به بار می‌آورد.
شاید با نگاهی به کارنامه سیاه ترامپ در 2 سال اخیر پس از ورودش به کاخ سفید به این جمع بندی برسیم که ترامپ از همان ابتدا بنای مقابله با هنجارها و قوانین بین‌المللی را گذاشته و از این دیدگاه، عملکرد جدیدش هم چندان دور از انتظار نبوده است. خروج یکجانبه از توافقات و پیمانها و تلاش برای تحمیل تصمیمات و قوانین فرامرزی به سایر کشورها جزو اصلی‌ترین سرفصل‌های عملکرد آمریکای ترامپ است.
لغو پیمان نفتا، لغو یکجانبه پیمان ترانس پاسیفیک، خروج یکجانبه از پیمان آب و هوائی پاریس، خروج از دادگاه بین‌المللی کیفری، خروج از یونسکو، تهدید به خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل، تهدید به خروج از ناتو، استقبال از برگزیت و تحریک و تشویق سایر ملتها و کشورهای اروپائی برای خروج از اتحادیه اروپا، تلاش برای فروپاشی اتحادیه اروپا و متزلزل کردن یورو به عنوان پول واحد اروپائی، بخشی از فهرست عملکرد سیاه ترامپ است. با این حال، جای تعجب است که فرانسه و آلمان با چه انگیزه و توجیهی با آمریکای ترامپ در ماجرای ونزوئلا همراهی می‌کنند؟ و این همراهی غیرقابل توجیه چه نفعی برای آنها و اروپا ممکن است داشته باشد؟ ترامپ با شعار «اول آمریکا» آغاز کرد و امروزه به شعار «فقط آمریکا» رسیده و حاضر است همه را حتی متحدانش را هم در این راه قربانی کند یا آنها را بدوشد. ولی آیا آلمان و فرانسه حاضرند روزی به سرنوشت ملک سلمان و فرزندش دچار شوند؟ آیا حاضرند فقط ابزار سیاستهای کاخ سفید باشند و کمترین اراده‌ای در تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌ها نداشته باشند؟ کاملاً آشکار است که دنباله روی از آمریکای ترامپ کوچکترین علامت و نشانی از اراده و استقبال را هم ندارد ولی سوال این است که چنین ننگی چگونه قابل درک و توجیه است؟
سایر اخبار این روزنامه
مهلت قانونی ثبت سفارش‌ کالا 2 برابر شد شبکه بلومبرگ به نقل از دیپلمات‌های اروپایی اعلام کرد ساز و کار مالی ویژه اروپا با ایران این هفته راه‌اندازی می‌شود نتانیاهو: ائتلاف‌های سری و آشکاری در جهان عرب داریم! به بهانه چهلمین سال پیروزی انقلاب نگاهی به دست آوردهای چهاردهه انقلاب اسلامی دراستان سمنان این ره که تو میروی... قاسمی: ایران از دولت ونزوئلا حمایت می‌کند امیر پوردستان: 7 هزار نیروی داعش با کمک عربستان و امارات درحال یارگیری در افغانستان است بازداشت مشاور جنجالی ترامپ توسط پلیس آمریکا بدتر از قانون جنگل! عقب نشینی آمریکا و تغییر محور ضد ایرانی کنفرانس لهستان واشنگتن‌پُست از تولید موشک‌های بالستیک توسط عربستان پرده برداشت نوری شاهرودی، سفیر ایران در عمان مطرح کرد: آمادگی سفارت ایران برای حمایت و کمک به بخش خصوصی در عمان مادورو: تسلیم نخواهم شد! تلاش آمریکا برای سرنگونی دولت قانونی ونزوئلا نمایش قدرت دفاعی ارتش با تجهیزات جدید بومی آغاز رزمایش اقتدار97 نیروی زمینی ارتش در اصفهان؛ معاون اول رئیس جمهور: کالا‌های اساسی و‌گوشت مورد نیاز شب عید تامین می‌شود