آرزوهایی که جان گرفت

دو سه هفته قبل بود که ماجرای آتش‌سوزی یکی از خانه‌های حاشیه شهر مشهد، خبرساز شد و صفحه‌حرف‌مردم، از طریق پیام‌ها و تماس‌های مخاطبان، مطلع شد و گزارشی از شرایط تلخ این خانواده منتشر کرد. در این گزارش که در تاریخ 23 دی ماه در همین صفحه و با عنوان «آرزوهایی که در آتش سوخت» چاپ شد، در گفت‌وگو با مادر خانواده که 45 سال دارد و سرپرست 10 کودک است (پنج فرزند خودش و پنج فرزند خواهر و برادرش) خواندیــم که: «من سال‌ها به تنهایی، پنج فرزند خودم و پنج فرزند برادر و خواهرم را، آن هم با انجام کار خدماتی در منازل مردم بزرگ کردم و برای کار به هر گوشه شهر رفتم تا با تلاش، یک زندگی ساده برای خودم و بچه‌ها بسازم اما این آتش لعنتی، درست شبی که من برای معاینه و درمان به بیمارستان رفته بودم، همه چیز را نابود کرد. شب حادثه و زمانی که هیچ بزرگ تری در خانه حضور نداشت، آبگرمکن قدیمی طبقه پایین دچار مشکل شد و آتش از پایین به تمام اتاق‌ها سرایت کرد و در مدت کوتاهی، همه چیز را بلعید. زمانی همسایه‌ها از آتش‌سوزی خبردار شدند که دیگر کار از کار گذشته بود. آتش، پنجره‌های چوبی را به زغال تبدیل کرده بود و پرده‌ها، فرش‌ها، کمدها و حتی کتاب‌های درسی تمام بچه‌های قد و نیم قد خانواده را سوزانده بود. حالا نمی‌دانم باید چه کار کنم. گیج و سردرگم شده‌ام. روزهای اول به شدت احساس بی‌پناهی می‌کردم تا این که تعدادی از خیران مرکز خیریه گلستان علی(ع)، به سراغم آمدند و کمک‌هایی به ما کردند و با حضور آن‌ها، آرام‌تــر شدم.» وقتی از این زن که خودش سال‌ها در بهزیستی زندگی کرده و بزرگ شده بود، درباره تصمیم اش برای آینده خانواده سوال کردیم، پاسخ داد که: ««نمی‌دانم. شاید باز هم مجبور شوم مثل گذشته، گوشه خیابان چادر بزنم. دیگر توان کار کردن ندارم، خرج و مخارج زندگی با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها بیشتر شده و مسئولیت نگهداری‌شان سنگین است. آرزویم یک زندگی آبرومند است و کاری که بتوانم هزینه بچه‌ها را بدهم. راســتش به واســطه نگرانی برای نامعلوم بودن آینده بچه‌ها، حاضر نیســتم آن‌ها را تحویل بهزیســتی بدهم. با این حال به آن ها گفته‌ام هر زمــان احســاس کردنــد فشــار زندگی زیاد شــده، بگویند تا به بهزیستی بســپارم‌شان و وضعیت زندگی‌شان کمی بهتر شــود؛ فعلا خودشان دوست ندارند.»
به همت خیران، خانه و مغازه و وسایل، تامین شد
این، خلاصه گزارشی بود که پس از چاپ، با مهربانی زیادی از سوی شما مخاطبان صفحه حرف‌مردم روبه‌رو شد. دست‌هایی به مهر و برای کمک، در قالب پیام و تماس‌ به سمت‌مان دراز شد و امثال آقایی که پیام دادند: «برای خانمی که منزلشان آتش گرفته بود، این جانب می‌توانم ماهانه 100 هزار تومان بابت کمک‌خرجی، واریز کنـــم» کم نبودند که کمک‌هایشان را از مسیرهای تعیین شده به دست این خانواده رسانده و می‌رسانند. موسسه گلستان علی(ع) که مدت زیادی است در شهر مشهد به انجام فعالیت‌های خیرخواهانه مشغول است، از همان روزهای اول و به محض شنیدن ماجرا، به سراغ این خانواده رفت و با اطلاع‌رسانی موضوع در میان گروهی از خیران، به جمع آوری کمک مشغول شد. گلستانی‌ها برای این خانواده 11 نفره از همان روز حادثه، روزانه 24 پرس غذای گرم و همچنین پتو و پوشاک گرم فراهم کردند. خیران نیز با کمک‌های مردمی، منزلی مناسب برای این خانواده به مدت سه سال اجاره کردند که دارای یک مغازه در طبقه پایین است تا مادر خانواده برای تامین مخارج زندگی، در آن به فعالیت بپردازد و از این طریق کسب‌درآمد کند. اما کمک‌های خیراندیشان به این اقدامات خلاصه نشد و باخبر شدیم سه سری کتاب درسی و تعدادی نوشت افزار هم برای فرزندان تهیه شده است و تمامی وسایل ضروری خانه از جمله: فرش، موکت، کمد، پتو، تخت، تشک، اجاق گاز، یخچال فریزر، تلویزیون، ظروف آشپزخانه و بخاری هم تامین و تهیه و در منزل، چیده شده است.
خدا را شکر که انسانیت، هنوز زنده است


یک‌هفته بعد از چاپ این گزارش، دوباره با مادر خانواده تماس می‌گیریم تا حالی بپرسیم و از روند کمک‌رسانی‌ها مطلع شویم که می‌گوید: «خدا را شکر می‌کنم که انسانیت هنوز نمرده و انسان‌های بزرگی وجود دارند که با شنیدن دردهای دیگران، احساس مسئولیت می‌کنند و به یاری همنوع‌شان می‌شتابند. روزهای اول و بعد از این حادثه تلخ، به شدت احساس تنهایی و ناامیدی می کردم اما حالا بهترم و خدا را شکر می‌کنم که کم‌کم زندگی من و بچه‌ها در حال سر و سامان گرفتن است و دوباره می‌توانیم به زندگی امیدوار باشیم. به دلیل پیگیری‌های انجام شده توسط موسسه گلستان علی(ع) و روزنامه خراسان‌رضوی، انسان های خوب زیادی به سراغمان آمدند و کمک مان کردند دوباره به زندگی برگردیم. کمیته‌امداد امام‌خمینی(ره) و بهزیستی هم در رسیدگی به مشکلات پای‌کار آمدند و شرایط بهتر شد و امیدوارم من و بچه‌ها بتوانیم روزی این کمک‌ها را جبران کنیم.» این زن، در حالی از کمک‌های انسان‌دوستانه روزنامه و خیران تشکر می‌کند که چند سالی است با بیماری کلیوی و ریوی هم دست و پنجه نرم می‌کند و شاید وقتش باشد خیران حوزه پزشکی و درمان هم برای برطرف کردن بخش دیگری از مشکلاتش، وارد عمل شوند.