حراج کده مذاکره!

امید پورعزیز - در اینکه امر مذاکره فی‌مابین صرفا یک ابزار برای کشورها در جهت اتخاذ سیاست‌های استراتژیک‌شان است، تردیدی نیست، اما اینکه این امر عرفی و تاکتیک‌پذیر آنقدر چوب حراج بخورد که کمتر سیاستمداری دست یافتن به آن برایش فراهم باشد غیرعادی و البته تامل‌برانگیز است. وقتی اندکی در تاریخ سیاست خارجی ایران به عقب برمی‌گردیم و فضای سیاسی سال‌های ۹۰ و ۹۱ را بازنگری می‌کنیم، می‌بینیم که هزینه یک مذاکره ساده و دیپلماتیک با ایالات متحده در آن سال‌ها آنقدر بالا رفته بود که با تنگ‌نظری‌های بسیار و البته پنهانکاری‌های پیچیده، عملا این امر با سرعت بسیار اندک و هزینه فراوان در حال پیشرفت بود و عملا نتیجه آن تعلل چند ساله نیز چیزی جز آسیب‌های جدی مادی و معنوی به جامعه و کشور نبود؛ آسیب‌هایی همچون کمبود دارو و تجهیزات پزشکی، ریسک‌پذیری بالای کسب‌و‌کارهای آزاد و البته تاثیرات عمیق آسیب‌های اجتماعی که شاید تا ابد در زندگی برخی خانوارهای ایرانی ماندگار شد.
اما با وارد شدن به سال ۹۲ و تغییرات مشهود در سیاست خارجی ایران عملا به مرور بسیاری از آن تبعات جبران‌ناپذیر کاهش یافت و کشور وارد مرحله جدیدی از ثبات و امیدآفرینی شد. هرچند باز هم حجم زیادی از تعلل‌ها و کاستی‌ها باعث کندی این روند می‌شد ولی به هر حال جامعه در مسیر امیدآفرینی بیشتر و رشد قرار داشت‌ که با به بار نشستن برجام این روند به اوج خود رسید. ولی آنچه در آن زمان مورد غفلت واقع شد این بود که برجام به مثابه یک غایت استراتژیک و سیاسی قلمداد شده و متولیان آن در خوش‌باوری و شور و شعف خویش غرق شدند‌ درصورتی که برجام صرفا یک استراحتگاه بین‌راهی برای تجدید قوا برای ادامه مسیر بود. البته اگر شرایط جهانی و درونی ایالات متحده تغییر ماهوی نداشت شاید با اندکی خوش‌شانسی می‌شد هنوز با تخته برجام در عرصه سیاست خارجی موج‌سواری کرد‌ ولی متاسفانه به یکباره کل معادلات داخلی آمریکا عوض شد، کلیه قواعد بازی متحول شد و طرف‌های معامله این بار خیلی غریبه‌تر و البته سوداگرتر شدند.
با همه این اوصاف‌ اما قواعد تعامل و ابزار تعالی بشر برای نیل به صلح و تفاهم کماکان همان ابزار همیشگی مذاکره و چانه‌زنی است در حالی که این بار متولیان سرخورده برجام راضی نشدند به عوض شدن جهت امواج تن داده و بر ساحل سکون و بدبینی گام نهادند.
لذا متاسفانه با القائات غیرواقع‌بینانه و عمدتا شعارگونه داخلی و تحریکات خصمانه خارجی، عملا ورق در سیاست خارجی ایران در حال بازگشت به سال‌های ۸۹ و ۹۰ است‌ در صورتی که هیچ فرمول اثبات‌شده‌ای‌ در جهان ارائه نشده است که حتی در خونین‌ترین جنگ‌ها بین دولت‌ها نیز ‌باید مسیر مذاکره و معامله را بست و صرفا سیاست تهاجمی را در پیش گرفت. اتفاقا وقتی با تاکیدات فراوان بر طبل نفی مذاکره کوبیده می‌شود، باید در منطق و استدلال‌های چنین افرادی تردید کرد. از طرفی وقتی عمدا هزینه گشوده شدن باب مذاکره به شدت بالا رفته و مسیر دستیابی به میز مذاکره بسیار پیچیده و دشوار می‌شود باید لحظه‌ای تامل کرد که شاید دستیابی به صلح و ثبات برای برخی یک غایت استراتژیک نباشد و چه بسا بستر تنش و تعارض برایشان در اولویت باشد.


این روزها شاید سخنی که بارها از سوی بسیاری از دولتمردان ایران می‌شنویم این است که مذاکره صرفا برای مذاکره مطلوب‌شان نیست و به آن تن نمی‌دهند. این نگرانی از چنین ورطه‌ای چندان هم قابل توجیه نیست‌ چرا که حتی در بدترین شرایط و با محقق شدن امر مذاکره برای مذاکره، به هر حال شرایط بدتری از شرایط فعلی تعلیق و بلاتکلیفی ایجاد نخواهد شد. از طرفی معادلات جهانی نیز به این سادگی و البته به این زودی تغییر نخواهد یافت. پس می‌بینیم که عملا جز رودررویی و جنگ خانمانسوز عملا هیچ راهکار عملیاتی دیگری پیش روی دولتمردان جمهوری اسلامی برای تعامل با آمریکا در صورت نفی مذاکره و چانه‌زنی وجود ندارد.
امر مذاکره مستقیم و دیپلماتیک این روزها در عالم سیاست به قدری جاافتاده و انکارناپذیر است که تمام قدرت‌های جهانی و بین‌المللی با وجود توانایی‌های متعددشان در مقابل سمن مذاکره مقاومت دگم و سرسختانه‌ای نمی‌کنند. کمااینکه روسیه و‌ چین نیز بارها با آمریکا مذاکره کرده و می‌کنند. حتی کره‌شمالی نیز به عنوان خاص‌ترین و غیرعرفی‌ترین حکومت جهان نیز تن به مذاکره به آمریکا می‌دهد‌ چون حتی قبله عالم کره‌شمالی یعنی کیم جونگ اون هم می‌داند که اراده او نیز فراتر از کارآمدترین ابزار بشری یعنی مذاکره نیست.
البته در این بین تنها یک مساله حساس و البته استراتژیک می‌ماند که موجب تقدم و تاخر کلیدخوردن مذاکره می‌شود‌ و آن، تلاش برای کسب امتیازات برای دست بالا داشتن در جریان مذاکرات است. در واقع عمده‌ترین بحث‌ها و تفسیرها نیز در این مرحله آغازین مذاکرات شکل می‌گیرد. هرچه ارزیابی امکانات و توانایی‌ها و هزینه- فایده تعلل در مذاکرات درست و دقیق محاسبه شود آنگاه می‌توان امتیازات بیشتری را در جریان مذاکرات کسب کرد. ولی تجربه نشان می‌دهد تعللی که به زور ایدئولوژی کش داده می‌شود، عملا بعدها در جریان مذاکره نیز به پرداخت هزینه‌های هنگفتی ناچار می‌‌شود. کما‌اینکه ایران در جریان ماقبل مذاکرات برجامی هزینه‌های کلان تحریم‌های سازمان ملل و انزوای جهانی را پرداخت کرد و تقریبا به تنهاترین کشور در عرصه جهانی بدل شد و اتفاقا بعد از برجام نیز کماکان تا دو سال و حتی قبل از خروج آمریکا از برجام نیز نتوانست آن‌گونه که باید اعتماد جهانیان را به خود جلب و در فضای عمومی جهانی از خویش حساسیت‌زدایی کند. البته در این بین همواره اتفاقاتی نیز در سطح جهان می‌افتاد که بسیاری از معادلات و رویاپردازی‌های جهانی را غیرقابل پیش‌بینی می‌کرد. لذا کشورهایی که امکانات مضاعفی نداشته و همواره از نظر اقتصادی، مقبولیت عمومی و شرکای بین‌المللی در لبه مرز حرکت می‌کنند نباید در زمینه عوض کردن شرایط مذاکره برای دستیابی به حداکثر منافع چندان سوداگری کنند چرا که براساس تحلیل ریسک استراتژیک واقع‌بینانه در عرصه سیاست خارجی، از دست دادن زمان و انزوای طولانی‌مدت عملا کلیه شانس‌ها برای دست بالا داشتن را از بین می‌برد. به عنوان نمونه جمهوری اسلامی گمان می‌برد که به واسطه بدعهدی ترامپ در تن دادن به توافق اوبامامحور برجام در عرصه بین‌المللی دست بالا را دارد و تا مدت‌ها می‌تواند روند جدید مذاکره با آمریکا را به تاخیر بیندازد در صورتی که علاوه بر اینکه هزینه گزاف این تعلل را مردم عادی ایران می‌پردازند بلکه با گذر زمان و حادث شدن اتفاقات جدید در عرصه بین‌المللی عملا اروپا و چین نیز به مرور بدعهدی ترامپ را نیز از یاد برده و به صورت طبیعی کشور ضعیف‌تر و منزوی‌تر را محکوم‌تر خواهند دانست‌ چرا که عرصه سیاست بین‌الملل هیات منصفه دادگاه نیست که ارزش‌های عدالت‌محور بر آن حکمفرما باشد بلکه منافع کشورها و معادلات به روز جهانی همیشه در این بین تعیین‌کننده است و کشوری که بیشتر از سایرین در عرصه بین‌الملل ساز ناکوک بزند و دل در گرو مظلومیت خویش داشته باشد، بیشتر فراموش شده و مغفول می‌ماند.
لذا در شرایط کنونی دولتمردان ایران باید بدون فوت وقت حتی با علم به بی‌نتیجه بودن هرچه سریع‌تر قطار مذاکرات را راه بیندازند تا لااقل در هیجان دیدن مناظر پیش روی این قطار در حال حرکت، جامعه اندکی از این تعلیق و بلاتکلیفی خارج شده و‌ با شوک حاصل از این مذاکرات مسیر درست دموکراسی‌خواهی و تعالی خویش را جست‌و‌جو و تجربه کند.
omid.pouraziz@gmail.com