مساله‌ اعتياد زنان

از همان اول معضل اعتياد يك مساله مردانه معرفي شد و خصوصا در فرهنگ و تاريخ كشور ما نيز هيچ وقت در گذشته خبري از اعتياد زنان نبود و اوج رفتار اعتيادگونه يك زن معطوف مي‌شد به دود كردن قليان تنباكو خوانسار درجلوي در منزل به همراه ديگر زنان محله وليكن با رشد روزافزون جوامع و تغيير سنت فرهنگي اجتماع و ورود زنان به اجتماع و اخذ نقش‌هاي پررنگ اجتماعي متاسفانه اين پديده شوم نيز آنان را بي‌نصيب نگذاشت به طوري كه شايد كمتر كسي باور داشت كه روزي در اين كشور 10 درصد جامعه معتادان كشور را زنان تشكيل دهند و ...
تاسفبارتر اينكه اين آمار از سال 90 به بعد حدود 9 درصد افزايش داشته و ما شاهد رشد روزافزون دختران، زنان و مادران معتاد هستيم . در هوشمند بودن چرخه قاچاق هيچ شكي نيست چراكه اين چرخه پويا و به روز براي فروش كالاي خود دست به هر كاري مي‌زند و براي فروش بيشتر و رونق بازار خود نيازسنجي درستي انجام مي‌دهد و زنان كه امروزه نقش‌هاي مهمي را در اجتماع دارا هستند مي‌توانند يكي از مخاطبان آن باشند. ما امروزه در كشور حدود 10 ميليون دختر داريم كه يك ميليون آنها بالاي 35 سال و مجرد هستند، حدود 50 درصد دختران كشور ما با تحصيلات عاليه بيكار هستند و هنوز خيلي از بافت‌هاي جامعه، زنان را به عنوان عنصر كارآمد اجتماعي قبول ندارد و همين امر خصوصا در محيط‌هاي كوچك باعث سرخوردگي و شيوع بيماري‌هاي رواني مثل افسردگي و تمايل به خودكشي در آنان مي‌شود. حال نگاهي بيندازيم به علل اعتياد مثل بيكاري، سرخوردگي، كسب لذت در فضاي خالي از اميد كه متوجه مي‌شويم دليل شيوع اعتياد در زنان خيلي پيچيده نيست اما مساله اعتياد در مردان و زنان كاملا متفاوت است چراكه به ازاي هر 12 مرد معتاد، يك زن به درمان اعتياد تمايل نشان مي‌دهد چراكه انگ‌هاي اجتماعي نسبت به زنان معتاد بسيار بيشتر از مردان است، نسل اول زنان معتاد به واسطه نگرش غلط معتاد شدند و بيشتر حدود 70 درصد به دليل اعتياد همسران‌شان رو به اعتياد آوردند. چيزي حدود 70 درصد زنان معتاد در سال 86 به دليل هم‌پياله شدن با مردان مواد مخدر را تجربه كرده بودند.در نسل دوم اعتياد زنان خودش را به شكل مصرف شيشه به اين دليل كه طبق باور غلط شيشه خماري ندارد، نشان داد و ما با گروه زياد زنان معتاد شيشه روبه‌رو شديم اما در نسل سوم عواطف منفي/ اضطراب اجتماعي/ اعتراض و نداشتن مهارت حل مساله و اجتماعي شدن افراطي و تنهايي عامل مصرف مواد شد و ردپاي الكل، گل و حشيش در اين نسل كه امروز با آن روبه‌رو هستيم بسيار پررنگ است و نكته مهم ديگر استفاده ابزاري از زنان و منكراتي مثل زن خوب لاغر است، چرخه قاچاق بر همين تفكر مانيفست مواد و قرص‌هاي لاغري را معرفي كرد كه همگي از تركيبات آمفتامين يا همان شيشه هستند و آرايشگاه‌ها و باشگاه‌هاي ورزشي شدند بيشترين مكان بازاريابي اين قبيل كالاها. ما نمي‌توانيم بگوييم اعتياد زنان معلول يك علت است بلكه زاييده يكسري از فاكتورهاي اجتماعي، رواني، جسماني و معنوي است. مثلا در بعد جسماني با توجه به تفاوت فاحش جسم زن با مرد، يك زن با مصرف سه بار مداوم شيشه امكان معتاد شدنش دوبرابر يك مرد است و بعد هم مساله درمان كه به ازاي هر 40 مركز درمان اعتياد آقايان، يك مركز اقامت‌درماني بانوان داريم كه آن هم سرشار از تابوهاي فرهنگي است و باور غلط اينكه زن معتاد حتما مشكل اخلاقي دارد هنوز به صورت بسيار غلط در جامعه وجود دارد. بايد توجه داشته باشيم كه زنان و دختراني كه قرار است پرچمدار مادران نسل آينده باشند در شرايطي قرباني قاچاقچيان مواد مخدر مي‌شوند كه هنوز براي پيشگيري از اعتياد آنان هيچ برنامه‌اي نداريم.