حريف تو منم

 
 مرجان زهراني
«هيچ شبي نيست كه ما بخوابيم و به شما فكر نكنيم. ما ملت شهادت و امام حسين(ع) هستيم و حوادث سختي را پشت سر گذاشته‌ايم. اين را بدانيد اگر جنگي اتفاق بيفتد اين نابودي همه امكانات شما و پيروزي ما است كه پايان جنگ را رقم خواهد زد؛ پس شما جنگ را شروع كنيد باقي ماجرا با ما.» اين صداي سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس است كه صبح روز پنجشنبه در يادواره شهداي عمليات رمضان در همدان شنيده‌شد. سخنراني كه تاكيد داشت «ما» شروع‌كننده جنگ نيستيم اما در صورت وقوع پيروز ميدان خواهيم بود.
سردار كه مالك‌اشتر ايراني لقب گرفته ترامپ را قمار‌باز خطاب كرد و شكست‌هاي امريكايي‌ها در منطقه را به آنان يادآوري. سليماني 110 هزار سرباز و هزاران دستگاه تانك و نفربر و صدها فروند هواپيماي جنگي در افغانستان را يادآوري كرد و پرسيد «پس از شكست بارها از طالبان براي صلح و گفت‌وگو التماس كرديد و اكنون براي ما خط و نشان مي‌كشيد؟» فرمانده سپاه قدس از 160 هزار سرباز و چند برابر تجهيزات افغانستان در حمله به عراق صحبت كرد و خطاب به امريكايي‌ها گفت «حمله كرديد و با وحشيانه‌ترين اتفاقات در اين كشور مواجه شديد و حالا ملت ايران را تهديد مي‌كنيد؟» او جنگ 33 روزه با رژيم اسراييل را يادآوري كرد و از ماجراي غزه پرسيد «انواع و اقسام شكست را تجربه كرديد و به ما مي‌گوييد در غزه توانستيد چه غلطي بكنيد؟» از جنگي با پشتوانه 2هزار ميليارد دلار با همكاري امارات و عربستان سعودي در يمن با همه امكانات فني سخن گفت كه تنها دستاورد آن «جنايات و كودك‌كشي» بوده است.


اما تهديد امريكا تمام ماجرا نبود. قاسم سليماني در خلال اين سخنراني نشان داد كه در روزهاي تهديد و تقابل مقام اجرايي و نظامي؛ فرقي نمي‌كند و آنچه مهم است ائتلاف و اتحاد و همصدايي است كه اين روزها ميان رييس‌جمهوري با نظاميان رقم خورده است. سليماني بيانات رييس‌جمهور در مقابل ادبيات رواني دشمن را باعث انسجام، شجاعت و وحدت توصيف كرد كه جامعه را شجاع مي‌كند؛ بيانات شجاعانه و قابل افتخار رييس‌جمهور كه بسيار اثرگذار و حرف دل مردم بوده و هركسي بخواهد اين روش و بيان را تضعيف كند خائن به مملكت است.
«ترامپ در مقابل سخنان رييس‌جمهور ما، مطالب سخيفي را در توييت خود بيان كرد كه پاسخ دادن به آن در شأن رييس‌جمهور كشور ما نبود و من به عنوان سرباز ملت جواب ايشان را مي‌دهم و مي‌گويم آقاي ترامپ تو به چه جراتي ما را تهديد مي‌كني؟» تمام حرف سردار بود كه نشان داد در شرايط «بحران» صدايي كه از داخل مرزهاي كشور شنيده مي‌شود، صداي اتحاد است. حمايت‌هاي مجدانه سردار سليماني از دولت آن هم در شرايط بغرنج بين‌المللي را گرچه مي‌توان به فال نيك گرفت اما اظهارات اخير اين سردار نظامي و البته سير تغيير او از يك چهره نظامي گريزان از رسانه‌ها تا يك نظامي محبوب حتي براي رياست‌جمهوري اين سوال را ايجاد مي‌كند كه آيا قرار است كارويژه «سردار سليماني» در حاكميت تغيير كند و آيا به تبع اين تغيير ممكن است دستگاه ديپلماسي كشور نيز با تغيير كاركردهايي مواجه و تقسيم‌كار داخلي صورت گرفته ‌است؟
 
از روزهاي خارج مرز تا روزهاي انتخابات
نظامي كرماني‌‌زاده هرگز كفش سياست به پا نكرده است. از همان روزهاي پس از انقلاب كه در سازمان آب استان كرمان مشغول به كار شد به عضويت افتخاري سپاه درآمد. همين عضويت افتخاري آغاز مسيري مهم بود كه حالا در آستانه 19‌سالگي قرار دارد. فرمانده 62 ساله با مجموعه‌اي از سوابق جنگ و عضويت در سپاه سال 1379 به عنوان فرمانده سپاه قدس ماموريت يافت تا بيش از توجه به داخل بر بيرون‌ از مرزهاي جغرافيايي كشور تمركز كند، سمتي كه قريب به 18 سال است برعهده او گذاشته‌شده است. پيش از دريافت حكم از رهبري براي حضور برون‌مرزي، سليماني زماني مورد توجه قرار گرفت كه نام و امضايش در كنار ساير فرماندهان سپاه در پايان نامه به سيد محمد خاتمي ديده‌شد. او پس از وقايع 18 تير سال 87 نامه‌اي را امضا كرد كه در بخشي از آن نوشته‌ شده‌بود «جناب آقاي خاتمي، چند شب پيش وقتي گفته شد عده‌اي با شعار عليه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه شهيد مطهري در حركتند، بچه‌هاي كوچك ما در چشم ما نگريستند، انگار از ما سوال مي‌كردند غيرت شما كجا رفته است؟»
با اين حال زماني كه سردار سليماني به عنوان دومين فرمانده سپاه قدس انتخاب شد بيش از گذشته در رسانه‌ها و مجامع عمومي حضور داشت. 10 سال پس از اين انتصاب سليماني از رهبري درجه‌«سرلشكري» دريافت كرد و «شهيد زنده» نام گرفت. او چند سال بعد در جريان حمله امريكا به افغانستان باز زبانزد رسانه‌ها شد. با اين حال سردار سليماني از آن دست نظامياني بود كه در مواقع آشفته‌ شدن كشورهاي هم‌مرز رد و نشاني از خود به جاي مي‌گذاشت اما برخلاف فرماندهان داخلي در مواجهه با سياست داخلي و دولت سكوت پيش مي‌گرفت.
سال 93 زماني كه حضور داعش در عراق جدي‌تر شد باز هم سردار كه حالا از سوي رسانه‌هاي غربي «ژنرال بي‌سايه» لقب گرفته‌بود و عكس جلد مجلات آنها مي‌شد به صدر رسانه‌هاي داخلي هم بازگشت با اين حال موضوع در ارتباط با آنچه بود كه خارج از مرزها رقم مي‌خورد.
سال 95 اما براي سردار سليماني شكل و شمايلي ديگر داشت. نام او آرام‌آرام در سياست داخلي ايران جا باز كرد تا آنجا كه از سليماني كه نظاميان او را «مالك اشتر ايراني» مي‌خواندند به عنوان كانديداي محتمل انتخابات نام برده شد. گمانه‌زني‌ها اينگونه بود كه اصولگرايان مي‌خواهند سردار سليماني را از خارج مرزها به تهران بكشانند، از وجاهت ملي او استفاده كنند و از اين نظامي كه اتفاقا هنوز لباس رزم به تن داشت يك رييس‌جمهوري بسازند.
شهريور 95 مهدي طائب در حاشيه حضور در جشن ميلاد امام علي(ع) در مهديه رشت گفت «بهترين گزينه براي رياست‌جمهوري ٩٦ سردار سليماني است». گرچه طائب اين اظهارنظر را تكذيب كرد اما همان جا بود كه آرام‌آرام زمزمه‌هايي قوت گرفت كه سردار ديپلماسي نظامي را كنار خواهد گذاشت به سياست داخلي ورود پيدا مي‌كند.
اين بازي انتخاباتي به جايي نرسيد اما برنامه دوم جريان راست القاي حمايت ضمني سردار سليماني از كانديداي مورد نظرشان بود. همه اين حرف و حديث‌ها و شائبه‌ها باعث شد كه سليماني با انتشار نامه‌اي تاكيد كند كه راي او كاملا مخفي است و حتي نزديكانش هم از راي او خبر ندارند بنابراين استفاده از عكس و نظر او براي جلب راي مردم «غيراخلاقي» است و هرگز از هيچ كانديدايي حمايت نكرد‌ه و نخواهد كرد. او همچنين يادآوري كرد كه «مخالف حضور نظاميان در سياست» است و ترجيح مي‌دهد همچنان به دفاع و پاسداري از كشور ادامه دهد و «آلوده سياست‌بازي‌ها» نشود.
سليماني البته دو ماه پس از انتخابات به سخنراني‌هاي انتخاباتي روحاني واكنش نشان داد و در مورد موضوعي صحبت كرد كه بخشي از سياست داخلي محسوب مي‌شد. او گفت كه «نبايد كسي سپاه را تضعيف و مورد حمله‌هاي گوناگون قرار دهد، نبايد تداعي حرف‌هاي دوره‌هاي گذشته را كرد زيرا امروز سينه سپاه براي ايثار در راه كشور و مردم سپر است و فرقي بين بالاي شهر و پايين شهر نمي‌كند، ما بايد حساس باشيم و سياسي نگاه نكنيم، اگر ما مجاهديم و عزت ايران را مي‌خواهيم، بايد اين اصول را رعايت كنيم.»
چند ماه بعد از انتخاب روحاني هم گرچه زمزمه حضور او در عرصه سياست داخلي فروكش كرده‌ بود اما سردار ترجيح داد كه در سخنراني از جناح‌بندي‌هاي داخلي گلايه كند و بگويد «چرا دايما از القاب بي‌حجاب، بدحجاب، اصولگرا يا اصلاح‌طلب استفاده مي‌كنيد؟ پس چه كسي مي‌ماند؟ تمام بچه‌ها يكي نيستند، بلكه اين پدر خانواده است كه آنها را گرد هم جمع مي‌كند. امام جماعت بايد بتواند باحجاب، بدحجاب و بي‌حجاب همه را جذب كند.»
 
اصرار بر رياست‌جمهوري سردار
چندي بعد كه بحث رييس‌جمهوري نظامي باز هم از سوي طيفي اصولگرا در فضاي سياسي مطرح شد باز هم نام سردار سليماني در سياست داخلي ايران به چشم مي‌خورد؛ نظامي‌اي كه كارويژه وي حضور برون‌مرزي بود و حالا مدتي است كه هر‌از‌چند‌گاهي نامش براي كارويژه‌اي كاملا داخلي بر سر زبان‌ها مي‌افتد. روزهاي سخت دولت و مواجهه سخت‌تر با امريكايي‌ها كه كم‌كم آغاز شد، حضور سردار هم در رسانه‌ها و سخنراني‌ها پررنگ‌تر به چشم مي‌آمد. او در روزهاي آغازين دولت دوازدهم كه 4 سال نشان داده بود سرلوحه كارش ديپلماسي است در يادواره يكي از شهداي مدافع حرم تاكيد كرد كه ميخ ديپلماسي با هر چكشي به سنگي سخت فرو‌نمي‌رود و گفت «چرا در بُعد حكومتي تصميم گرفتيم در سوريه و عراق وارد شويم، بايستيم و كمك كنيم. چند مساله مهم است و وجود دارد كه اينها حلش از راه ديپلماسي غير‌ممكن است.»
آبان 96 با اعلام پايان داعش و نامه سردار سليماني و البته پاسخ رهبري مسلم شد كه او مي‌تواند يكي از محبوب‌ترين سرداران ايراني شود كه اگر لباس نظامي از تن درآورد، مي‌تواند قباي رياست‌جمهوري را به تن كند. گزينه‌اي كه احتمالا براي اصولگرايان مي‌تواند پيروزي به همراه داشته‌باشد.
چندي پيش شايعاتي مبني بر خداحافظي سردار محمدعلي عزيزجعفري منتشر شد؛ شايعاتي كه از سردار سليماني براي جايگزيني جعفري نام مي‌برد. گرچه اين شايعه از سوي رييس‌دفتر مقام معظم رهبري تكذيب شد اما نشان مي‌داد كه حواشي حوالي سليماني بي‌دليل نيست.
پيش از آن هم نامه سردار سليماني به روحاني گرچه باب ميل برخي اصولگرايان نبود اما نشان از يك ائتلاف قوي ميان نيروهاي نظامي با دولت مستقر داشت كه احتمالا مي‌خواهند با تهديدات خارجي در يك تقسيم كار منطقي مواجه شوند.
از سال 95 تا 97 سردار قاسم سليماني روزهاي رسانه‌اي بيشتري را تجربه كرده است. روزهايي كه به نظر مي‌رسد به اين زودي‌ها تمام نخواهد شد و حتي با تهديدات و بگو مگوهاي تريبوني جدي‌تر هم مي‌شود؛ چه آنكه سردار در آخرين سخنراني خطاب به ترامپ گفته‌ در شأن رييس‌جمهوري ما نيست كه پاسخ او را بدهد و اگر قرار بر پاسخگويي باشد اين سليماني است كه جواب اين تهديدات را خواهد داد.
 
ديپلماسي سياسي يا ديپلماسي نظامي؟
دولت يازدهم به رياست حسن روحاني و با حضور محمدجواد ظريف يكي از ژنرال‌هاي كابينه نشان داد كه رييس‌جمهوري حقوقدان و تيمي كه 4 سال او را همراهي كرد به ديپلماسي باور دارند اما تغيير شرايط ثابت كرد كه اين ديپلماسي و تاكيد بر گفت‌وگو و تعامل تا زماني تداوم خواهد داشت كه همه طرف‌هاي مذاكره رفتار ديپلماتيكي از خود بروز دهند.
تغييرات سياسي در امريكا كه به خروج اين كشور از برجام منتهي شد و اظهارنظرهاي جنگ‌طلبانه پي در پي ترامپ، تمام سران و مديران كشور را به سمت مقابله به مثل سوق داد تا آنجا كه روحاني هم تهديد را با بستن تنگه هرمز آغاز كرد و در سخنراني بعدي گفت اين تنها يكي از تنگه‌هايي است كه براي اعمال فشار به امريكا قابل بسته شدن است.
شايد سخنراني‌هاي انتخاباتي روحاني در خرداد 96 چندان به مذاق نيروهاي نظامي سپاه خوش نيامد و حتي آنان را به واكنش واداشت اما «بحران» خارجي و دور شدن امريكا از فضاي مذاكره و نزديكي اين كشور به فضاي جنگ تريبوني باعث شد كه همه از مديران اجرايي تا نظامي در مواجهه با اين حوادث هم‌آوايي پيشه كنند.
تا آنجا كه سردار نظامي براي اظهارات عالي‌ترين مقام اجرايي نامه بنويسد و بگويد «دست شما را براي ايراد اين سخنان به موقع، حكيمانه و صحيح مي‌بوسم و براي هر سياستي كه مصلحت نظام اسلامي باشد، در خدمت هستيم» و در سخنراني بعدي هم خود را سربازي مي‌داند كه مي‌خواهد به جاي رييس‌جمهوري به اظهارات امريكايي‌ها پاسخ دهد.
سردار در تمام اين سال‌ها كمتر دست به قلم برده و نامه‌اي نوشته است اما نامه او به روحاني را مي‌توان يكي از مهم‌ترين نامه‌نگاري‌هاي فرمانده سپاه قدس دانست؛ نامه‌اي كه پس و پيش از آن با اظهارات محمدعلي جعفري ‌فرمانده سپاه، سردار يحيي رحيم‌صفوي از نظاميان عاليرتبه يا اسماعيل كوثري، جانشين قرارگاه ثارالله و ديگر نظاميان همراه بود.
اين همسويي ميان نيروهاي نظامي و دولت چيزي فراتر از جلسه روحاني با سرداران سپاه آن هم چند ماه پس از انتخابات است كه از آن به عنوان دلجويي و آشتي رييس‌جمهوري و سرداران ياد مي‌شد. به نظر مي‌رسد كه همگرايي ميان دولت و تمام اركان حاكميت اتفاق افتاده تا كار را براي مقابله با امريكا راحت‌تر كند. اما سوال اينجا است كه آيا اين همگرايي به تغييرات اساسي در حوزه نهاد تصميم‌گيري در سياست خارجي خواهد انجاميد يا نه؟ آيا اين همصدايي تنها براي مقابله با امريكا است يا دولت ترجيح مي‌دهد در شرايط فعلي ديپلماسي نظامي را به ديپلماسي سياسي مبدل كند و سرداران نظامي را جايگزين سرداران ديپلماسي؟ آيا گفتمان سردار سليماني قرار است جايگزيني براي گفتمان اعتدالي باشد كه روحاني با اتكا بر آن دو دوره متوالي راي آورد يا اين تنها نشان از همبستگي و همراهي تمامي اركان نظام در مواجهه با بحراني خارجي دارد؟