ژوبین صفاری تغییر، ترمیم، اعتماد

ولی‌الله سیف روز گذشته در حالی ردای ریاست 5 ساله‌اش بر بانک مرکزی را تحویل عبدالناصر همتی داد که خیلی کوتاه از برداشتن گام‌های اساسی در نظام بانکی سخن گفت و البته اشاره‌ای نیز به ساماندهی موسسات مالی و جلوگیری از رشد آن در دوران مدیریت خود داشت.
سیف هرچند وارث یک نظام بانکی معیوب در ساختار بود اما آنچه که مردم در دوران حضور او در بانک مرکزی به طور عینی مشاهده کردند به بن‌بست خوردن سپرده‌های‌شان در این موسسات و نوسانات شدید در بازار ارز و سکه بود. طبیعتا در این شرایط مردم چندان نمی‌توانند با رئیس سابق بانک مرکزی کشورشان برای ساختارهایی که به زعم او نتیجه‌اش را در سال‌های بعد خواهند دید، ابراز همدردی کنند. باید گفت که اکثریت مردم امروز در شرایط کنونی نهایت بی‌اعتمادی را به هر کنش دولتمردان خود دارند، چنانچه در مقاطع دیگر از جمله انصراف از یارانه‌های‌شان نیز چندان روی خوشی به خواسته دولت نداشتند. این در حالی است که مردم کشوری مانند مالزی در کوران بحران اقتصادی به یاری ماهتیر محمد 92 ساله، نخست‌وزیر خود آمدند و به دولت برای عبور از این وضعیت پول دادند. این مقایسه نشان می‌دهد که شرایط اقتصادی ایران با چالش بزرگی به نام بحران بی‌اعتمادی اجتماعی روبه‌رو است که واکاوی دلایل آن البته وسیع و مفصل است. باید گفت مشکل اقتصاد ایران در خم و پیچ ساختار معیوبی قرار دارد که مُسَکن‌های مقطعی داروی بلندمدتی برای آن به حساب نمی‌آید. حفظ وضع موجود با ورود افراد کاربلد درون تیم اقتصادی دولت هیچ امیدی را به چشم‌انداز بلندمدت اقتصاد کشور تزریق نمی‌کند، بلکه در نبود حمایت‌های حقوقی و حاکمیتی برای تغییر بنیادین در سپهر اقتصادی کشور، تنها این افراد را آماج حملات رسانه‌ها و مردم قرار می‌دهد. واضح است که تغییرات احتمالی دولت در سایر سطوح مدیریت اقتصادی نیز به همین شکل تنها شاید اثری کوتاه‌مدت آن‌هم برای حفظ وضع موجود داشته باشد. از منظر دیگر باید گفت برون‌رفت از بحران فعلی نیازمند حمایت همه‌جانبه حاکمیت است ولو اینکه در این رهگذر افرادی نیز قربانی شوند، می‌توان امیدوار بود که مردم حس همدلی بیشتری با مجموعه مسئولان خود داشته باشند. نظام حقوقی ساختار اقتصادی کشور بدون تردید نیاز به تغییرات اساسی دارد که در این بین ایجاد شفافیت و مقابله با دانه‌درشت‌های فساد در کشور از جمله این تحولات است. تغییر ولی‌الله سیف و در ادامه سایر اعضای تیم اقتصادی در نقطه‌ای می‌تواند اثربخش باشد که مسئولان کشور در یک اقدام هماهنگ و صراحتا برای مردم از تحولات بزرگ در اقتصاد پرده بردارند. اعتبار عملکرد هر کدام از مسئولان حتی اگر در جای درست خود قرار داشته باشند به دلیل باورناپذیری مردم و عدم اعتمادشان به آن‌ها نه به چشم می‌آید و نه اثرگذار خواهد بود. شاید بهتر باشد حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهوری که همین سال گذشته با پشتوانه رای 24 میلیونی بر مسند ریاست نشست یک‌بار برای همیشه شمشیر تغییر خود در ساختار اقتصادی و حتی سیاسی کشور را از غلاف بیرون کشیده و صراحتا با مردم در مورد وضع موجود سخن بگوید در این حالت است که هر تغییری در کابینه به لحاظ روانی می‌تواند شرایط التهاب را به سوی آرامش سوق دهد.