غفلت از نشاط «کرامت»

ایرلندی ها روز «سنت پاتریک» را جشن می گیرند، هفدهم ماه مارس. همه مردم به خیابان های شهر می آیند و خود را در جشن و شادمانی گسترده ای سهیم می بینند که ثمره اش نشاط و شادابی عمومی و نشستن لبخند رضایت بر لب های خانواده هاست. آن سوی جهان، چینی ها هم جشن های ملی و مذهبی با شکوهی دارند، جشن هایی که گاه بهانه های برپایی آن بسیار کوچک است اما برگزاری اش جزئی از فرهنگ مردم این کشور شده و سال هاست دلیلی برای دور هم جمع شدن و شادمانی گروهی شان فراهم کرده است. نمونه این بهانه های شادی در کشورهای مختلف به وفور یافت می شود، بهانه هایی که گاه در عین سادگی، نتایجی به همراه دارد که با صدها طرح و برنامه و هزینه حاصل نمی شود. اثرات آن هم به خوبی قابل مشاهده است و در بررسی های جهانی شادترین مردم دنیا به خوبی خود را نشان می دهد. اگرچه ممکن است نقدهایی به شیوه انجام این بررسی ها وارد باشد، اما میزان رضایتمندی و شادمانی مردم یک کشور تا حدودی در آن قابل استناد است و طبیعتا در این بین کشورهایی که به ارتقای نشاط اجتماعی در جامعه اهمیت بیشتری می دهند، جایگاه مطلوب تری در آن دارند.
در کشور ما اما انگار، در میان مردم و البته مسئولان، رغبت و انگیزه چندانی برای ترویج نشاط و شادمانی عمومی وجود ندارد. با وجود آن که بهانه های ملی و مذهبی بسیاری برای برپایی بزرگ ترین محافل شادمانی فراهم است، اما تلاش چندانی برای استفاده واقعی و اثرگذار از آن دیده نمی شود. بخشی از آن شاید ناشی از ذات درونی ما ایرانی ها باشد که انگار غم را بر شادی ترجیح می دهیم و سوگواری را بیشتر از شادمانی دوست داریم. اما تردیدی نیست که هیچ عقل سلیمی، در کنار اعتقاد به نقش و جایگاه سوگواری دینی در مذاهب مختلف، مطلق بودن آن را تایید نمی کند و همگان بر ضرورت توجه به نشاط و شادی در زندگی تاکید دارند. اما شاید بخش مهم تر این مشکل در کشور ما وجود برخی تعارضات و اختلاف نظرها باشد. اختلاف عقیده هایی که گاه در تعریف ایرانیت و اسلامیت به چشم می خورد و رسیدن به باورهای مشترک در این حوزه را کمی دشوار کرده است.
نکته قابل تامل این که برای این مشکل هم، راهکارها و فرصت هایی وجود دارد اما با وجود این عزمی برای استفاده از آن جزم نمی شود. همه باورمندیم که ایرانیان با هر عقیده و باور و با هر دین و آیین، دلبستگی وصف ناپذیری به امام رضا(ع) دارند. مهربان امامی که حرم مطهرش مامن همه دلدادگان است و درهای بارگاهش به روی همه باز. میلاد با سعادت آن امام و خواهر گرامی شان حضرت معصومه (س) یکی از آن فرصت های کم مانند است که همه مردم و مسئولان با هر نگاه و باوری را همدل می کند تا برای اجرای باشکوه ترین جشن ها و برنامه های نشاط آفرین همگام شوند. اما تلخ است باور این حقیقت که نه تنها برخی از مردم با «دهه کرامت» که از میلاد حضرت معصومه (س) آغاز و به میلاد امام رضا(ع) ختم می شود، آشنا نیستند بلکه برخی مسئولان هم حتی در برنامه زنده تلویزیونی از آن با عنوان «هفته کرامت!» یاد می کنند که مصداقی است بر کمرنگ بودن زیباترین دهه معنوی و فرهنگی مردم ایران اسلامی در باور عمومی. با وجود برنامه ها و جشن های متعددی که در این دهه در نقاط مختلف کشور برگزار می شود، اما آن چه باید مردم را به حضور در یکی از شادمانه ترین دهه های مناسبتی ایران اسلامی باورمند کند، به چشم نمی آید و جای خالی آن به شدت احساس می شود. دهه کرامت امسال نیز رو به پایان است و فرصتی دیگر برای ارتقای نشاط اجتماعی در حال از دست رفتن. باید دل بست به سال های بعد و دهه های کرامت دیگری که از راه می رسد و می تواند با تدبیر و برنامه ریزی، پرنشاط ترین روزهای زندگی هر سال برای ایرانیان باشد.