تجربه سينما با پول نفت

در لیست خرید مالکیت یا خرید حقوق فیلم هاکه توسط موسسه رسانه های تصویری منتشر شده، نام فیلم های توقیفی چون «گزارش یک جشن»،«خرس»،«آشغال های دوست داشتنی» و ... دیده می شود
از مجموع 76 فیلم اعلام شده توسط «مرکز گسترش سینمای مستندوتجربی» تنها هشت فیلم مربوط به دولت یازدهم است وبقیه همگی در دولت نهم و دهم مورد حمایت قرارگرفته اند
فیلم لاله با رقم دریافت بیشتر از 6 میلیارد تومان ، فیلم ناتمام مانده ای است که هیچ توضیحی دررابطه با وضعیت این فیلم و هزینه پرداخت شده برای آن داده نشده است
ازشگفتی های ديگر اين فهرست، هزينه های چند صد ميليون تومانی این موسسه ها برای خريد مالكيت فيلم‌های توقيفی است


رقم های پرداختی حتی به هم نزدیک هم نیستند وبرخی فیلم ها توانسته‌اند تا مرزمیلیارد پیش بروند و برخی فیلم ها هم با ارقامی بسیار کم حمایت شده اند
جدا ازصدها فیلمی که ازمرکز گسترش پول دریافت کرده‌اند و به اکران رسیده، تعداد قابل توجهی فیلم هم از سوی این سازمان حمایت شده‌اند که هرگزبه مرحله اکران نرسیده اند
صنعت سینما برای بسیاری درآمدزا و برای بسیاری دیگر،یک شکست کامل بوده است.فیلمسازی که با ساخت چند فیلم و اکران آن ها، همچنان نتوانسته مخاطب جذب کند با حمایت های مالی این سازمان ها توانسته همچنان فیلمسازی کند حتی اگر فیلمی که ساخته یک شکست مالی بزرگ باشد
البته نکته مهمی که نباید از نظر دور بماند، این است که درهر دو لیست منتشر شده در روزهای اخیر بیشترین پرداختی ها به دولت های نهم و دهم باز می‌گردد.به نظر می رسد از سال 92 ، آنچنان بودجه و پولی باقی نمانده است که بتوان سینمای نفتی را ادامه داد
به نظر می رسد این دو لیست با همین موارد اعلام شده می‌تواند باب تازه ای باز کند از اینکه چگونه بزل و بخشش‌های بی نظارت دولت های نهم و دهم ، در حوزه سینما وضعیت اسفبار امروز را رقم زده است
درراستای شفاف‌سازی عملکرد و با راه اندازی سامانه دستیابی آزاد به اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اقدامی بی سابقه، لیست فیلم‌های حمایت شده توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وهمچنین موسسه رسانه‌های تصویری را در یک دهه گذشته منتشرکرده است. پیش از این، بنیاد سینمایی فارابی که زیرمجموعه سازمان سینمایی است وماموریت،سرمایه‌گذاری ومشارکت در پروژه‌های سینمایی را بر عهده دارد در آخرین روزهای سال 96، لیست کمک های پرداختی خود به فیلم ها را از سال 90 تا 96 منتشر کرد اما مشخص نیست چه میزان از این پرداخت‌ها در چه بازه زمانی به حساب فارابی بازگشته است؛با انتشار این لیست از سوی بنیاد فارابی، دو نهاد دیگر، یعنی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و همچنین موسسه رسانه‌های تصویری نیز لیست فیلم‌های تحت حمایت خود را منتشر کردند.مبلغ این حمایت ها از سال 85 تا 95 در دو لیست جداگانه منتشر شده که خودبحث وحواشی مختلفی پیرامون صنعت سینما به راه انداخته است.
فیلم های مورد حمایت دولت های نهم و دهم
اما نکته مهم این است که از مجموع 76 فیلم اعلام شده در این لیست تنها هشت فیلم مربوط به سال های 92 تا 95 است و 68 فیلم دیگر بودجه‌های حمایتی رااز سال 85 تا 92 دریافت کرده اند. درحقیقت این 68 فیلم از وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد چنین بودجه‌های کلانی را دریافت کرده‌اند و از فاصله سال 92 و دولت یازدهم در مجموع فقط هشت فیلم که سه تای آنان نیز انیمیشن بوده است، موفق شدند کمک‌هایی دریافت کنند.
سیدعباس صالحی، همان‌طور که در بدو ورود خودصحبت از تبدیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به یک ساختمان شیشه ای کرده بود، اکنون به وعده خود وفا کرده وگام های مثبتی را در این مسیر برداشته است اما انتشار این لیست‌ها، با ارقامی عجیب به فیلم هایی که هرگز ساخته نشده یا به اکران نرسیده اند، خود قصه عجیبی دارد. در ميان ارقام تزريق شده به آثار سينمايی كه از برخی آن‌ها حتی نام و نشانی در ميان نيست و مشخص نيست اكران شده، وارد شبكه نمايش خانگی شده يا ساخته شده‌اند يا خير، ابهامات شگفت ديگری نيز به چشم می‌خورد.
درتمام این سال‌ها،مسائل مالی و صرف بودجه‌های سازمان سینمایی،درهاله ای از ابهام قرارداشته است به‌گونه ای که حتی نمایندگان مجلس هم از این موضوع شکایت کردند و خواستار شفاف‌سازی شدند.اما انتشار این لیست ها تمام آن چیزی نیست که به عنوان دسترسی آزاد به اطلاعات یا شفاف‌سازی می شناسیم؛ چرا که شفافیت زمانی به طورکامل معنا پیدا می‌کند که ریز هزینه‌های بودجه مشخص شود.
ابهام در گردش مالی سازمان سینمایی
کل بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بخش هزینه ای به شرح زیر است:
۱۱/۸۵۳/۸۰۵/۰۰۰/۰۰۰ ریال
در بخش دارایی‌های سرمایه‌ای:
۱/۲۶۵/۷۳۴/۰۰۰/۰۰۰ ریال
کل بودجه سازمان سینمایی:
۲/۲۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال
بودجه ادامه احداث شهرک سینمایی در هشتگرد:
۵۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال
تعمیر و تجهیز ماشین‌آلات:
۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال
کمک‌های فنی و اعتباری به پردیس‌های سینمایی
۲۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال
با انتشار این لیست ها،باز هم ابهامات فراوانی در گردش مالی بنیاد سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد وجود دارد. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربه، از سال 85تا 95، فیلم های زیادی را مورد حمایت قرار داده است اما نوع این حمایت‌ها، بنابر لیست منتشر شده، تا حد زیادی عجیب است.
فیلم هایی که هرگز اکران نشدند
جدا ازصدها فیلمی که ازمرکز گسترش پول دریافت کرده‌اند و به اکران رسیده، تعداد قابل توجهی فیلم هم از سوی این سازمان حمایت شده‌اند که هرگزبه مرحله اکران نرسیده اند؛فیلم های«چراغی در مه» با دریافت 68 میلیون تومان در سال 86،«صندلی خالی» با دریافت 98 میلیون و725 هزارتومان، «آن سوی رودخانه» با دریافت 60 میلیون تومان،«نظام از راست» با دریافت 55 میلیون، «نزدیک ترازآشنا»با دریافت یازده میلیون وهفتصدهزارتومان در سال 87،«سفرمرگ» با دریافت92میلیون تومان درسال 88،«مهتاب روی سکو(کاروان)»بادریافت یک میلیاردوهشتصدوبیست وسه میلیون ، «بی انتها» با دریافت یک میلیارد و چهل و شش میلیون تومان در سال 89، «یهودستیز» با دریافت دو میلیارد و دویست وهشتادوپنج میلیون تومان،«شهابی از جنس نور» با دریافت دو میلیارد و چهارصدوهشتاد میلیون،«رنج سرمستی»بادریافت یک میلیاردوچهارصد میلیون تومان و «هفت سیب سرخ» با دریافت 20 میلیون تومان ازجمله فیلم‌هایی هستند که هرگز به مرحله اکران نرسیده‌اند! این ها اسامی فیلم هایی است که ازحمایت مرکز گسترش سینمای مستندوتجربی پیش از سال 92 برخوردار بوده‌اند وهرگزنیزاکران نشدند.اگرسایر فیلم‌هایی را که از حمایت های کلان برخوردار بوده اند-که دلیلش بر ما معلوم نیست- و دست کم به مرحله اکران رسیده اند ،کنار بگذاریم، با فیلم هایی که هرگز به اکران نرسیده اند، چه باید کنیم؟! مرکز گسترش این پول‌ها را از کدام بودجه و با چه ضمانتی به تهیه کنندگان این فیلم ها پرداخت کرده است؟
تفاوت عجیب در رقم های پرداختی
ازسوی دیگررقم های پرداختی حتی به هم نزدیک هم نیستند وبرخی فیلم ها توانسته‌اند تا مرزمیلیارد پیش بروند و برخی فیلم ها هم با ارقامی بسیار کم حمایت شده اند. برای مثال فیلم«یهودستیز»در سال 90 توانست ازمرکز گسترش رقم دومیلیارد و هشتصدمیلیون تومان دریافت کند و در همان سال فیلم «هفت سیب سرخ» که هردو جزو فیلم‌هایی هستند که هرگزرنگ اکران به خود ندیدند،تنها با مبلغ 200 میلیون تومان تحت حمایت قرارگرفت. سازوکارها به هیچ عنوان مشخص نیست وبهتر آن بود که در راستای شفاف سازی دلایلی هم برای پرداخت این مبالغ به فیلمسازان، ارائه می‌شد.
همه این ها در حالی است که مرکز گسترش سینمای مستندوتجربی،از بودجه مالی کمتری نسبت به فارابی و موسسه رسانه های تصویری برخوردار است وما با لیست کوچک‌تر و محدودتری روبه رو هستیم.
سازوکارهای نامشخص
لیست ارائه شده مربوط به 10سال اخیر است و معلوم نیست پیش از آن وضعیت به چه صورتی بوده است و امیدواریم وزارتخانه ارقام پیشین را نیز منتشر کند.ازسوی دیگر رقم های دریافتی را باید نسبت به سالی که به فیلمسازان تعلق گرفته در نظر گرفت.برای مثال یک فیلم در سال توانسته برای 50 درصد امتیاز فیلمش،300میلیون تومان دریافت کند و فیلمساز دیگری بابت 25درصد امتیاز فیلمش هم 300میلیون تومان دریافت کرده است؛ با این حساب فیلمساز دوم، دریافتی دوبرابری نسبت به فیلمساز اول داشته است.همچنین میان فیلمسازی که در سال 85 سیصدمیلیون تومان دریافت کرده با فیلمسازی که در سال 90همان مبلغ را از مرکز گسترش دریافت کرده، فرق بسیاری است.
همچنان در این گزارش‌ها،مشخص نیست چرا یک ارگان دولتی از چالش درباره مسائل مالی سازمان خود می‌گریزد؛همان‌طور که در این سال ها شاهد بودیم، صنعت سینما برای بسیاری درآمدزا و برای بسیاری دیگر،یک شکست کامل بوده است.فیلمسازی که با ساخت چند فیلم و اکران آن ها، همچنان نتوانسته مخاطب جذب کند با حمایت های مالی این سازمان ها توانسته همچنان فیلمسازی کند حتی اگر فیلمی که ساخته یک شکست مالی بزرگ باشد! در میان فیلم هایی که در لیست مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی وجود دارد، برخی فیلم ها را می بینیم که مبالغ سنگینی از مرکز دریافت کرده و اکران شده اند اما در عمل، جز یک شکست مالی بزرگ چیزی نبوده‌اند و جالب است که نام چنین فیلم هایی در لیست موسسه رسانه های تصویری هم موجود است؛ چرا فیلم یا فیلم هایی که به معنای واقعی کلمه در اکران شکست خورده اند، باید توسط موسسه رسانه های تصویری به مبالغ هنگفتی خریداری شوند؟
فیلم های ناتمام!
نکته جالب توجه دیگر در لیست مرکز گسترش،وضعیت قرارداد است که برای برخی از فیلم ها وضعیت «ناتمام» است.
از این میان فیلم «نظام از راست» به تهیه کنندگی حبیب ا... کاسه ساز با دریافت 550میلیون تومان در سال 87 هرگزبه مرحله اکران نرسیده و دارای وضعیت ناتمام است. فیلم «فریاد بی صدا» به تهیه کنندگی رضا اعظمیان جزی با دریافت 15 میلیون تومان در سال 87 نیز از دیگر فیلم هایی است که وضعیت قرارداد آن‌ها ناتمام است.همچنین فیلم «لاله» که توانسته در سال 91مبلغ شش میلیون و پانصدهزار تومان ازمرکزدریافت کند نیز دارای وضعیت قرارداد ناتمام است.این فیلم هرگز به مرحله اکران نرسید و به نظر می رسد ساخته هم نشده باشد!فیلم دیگری که دارای وضعیت قرارداد ناتمام است«چشمان فرشته»به تهیه کنندگی ذبیح ا... رحمانی است که در سال 91موفق به دریافت چهارمیلیون وهشتصدوبیست و پنج هزارتومان شده اما به مرحله اکران نرسیده است. در میان همین فیلم ها دیدیم که تنها مرکز گسترش که عضو کوچکی از وزارت فرهنگ است و چندان اختیارات مالیِ گسترده ندارد برای فیلم هایی که هرگز ساخته نشده اند چه هزینه ای کرده است! بر این موضوع جز فساد مالی، نام دیگری نمی توان نهاد؛ فسادی که سال هاست هنرمندان و سینماگران از آن می گویند اما همواره از جانب دولت تکذیب می شده است.
کدام سینمای مستقل؟
دراین میان اما لیست مربوط به موسسه های رسانه‌های تصویری شاید جالب تر باشد از این جهت که به هر حال این موسسه مالکیت یا حقوق پخش فیلم‌ها را برای پخش این فیلم ها در شبکه نمایش خانگی می‌خرد و پرداخت پول عجیب نیست. البته این پرداخت پول وقتی عجیب نیست که اول ازیک قاعده‌مندی برخوردار باشد و دوم برای فیلم های توقیف شده رقم میلیون تومانی پرداخت نشده باشد. هر دو این موارد اما در لیست موسسه رسانه های تصویری نقض شده است. برای فیلم در گیشه به تمام شکست خورده «پایان نامه» در حالی 250میلیون تومان پرداخت شده است که نمی توان دریافت با چه نظر کارشناسی این فیلم موفق شده است به این رقم واگذار شود و از آن جالب تر خرید فیلم های توقیف شده توسط این موسسه در دولت های نهم و دهم است. خرید فیلم های توقیفی که به نظر می رسد به دستور معاونت سینمایی وقت دولت احمدی نژاد گاهي انجام می شده است. از سينماگران به زعم خود،راست سنتی كه با افتخارو گردن افراشته ازوابستگی و دريافت تسهيلات ارگانی خود دم می زنند گرفته تابسياری ديگر كه مدام داعيه سينمای مستقل و استقلال از بودجه های دولتی را داشته اند وحال نام آن ها در فهرست منتشر شده اين ادعاها را به شدت زير سوال برده است! بودجه بگيران مستقل كه سال‌ها دايه مهربان‌تر از مادر برای اين بخش از سينما بودند، ارگان‌های مختلف را متهم به فيلم سوزی كردندوابهامی بزرگ تر از آن فهرست منتشر شده حداقل برای رسانه هايی كه از رسالت يك فيلمساز مستقل در سينمای امروز دفاع می كردند به وجود آوردند؛ اينكه سينمای مستقل چيست و فيلمساز مستقل كيست؟
ازشگفتی های ديگر اين فهرست، هزينه های چند صد ميليون تومانی این موسسه ها برای خريد مالكيت فيلم‌های توقيفی است.
«خانه پدری»عنوان فيلم توقيف شده كيانوش عياري و محصول سال 89 است. فيلمی كه عياری در دولت يازدهم آن را تا مرحله اكران برد اما جز چند اكران خصوصی چيزی عايد فيلم نشد.هرچند عياری با تعديل‌سازی و حذف چند سكانس می توانست پروانه نمايش فيلمش را دريافت كند اما تاكيد او و شماری از منتقدان كه با او هم رای هستند، بر اين است كه حذف به ويژه سكانس ابتدايی فيلم چيزی از آن باقی نمی‌گذارد. بنابراين عیاری به عنوان مالك مادی و معنوی «خانه پدری» تا به امروز در مقابل اين فشارها مقاومت كرده است. در ليست منتشر شده توسط موسسه رسانه های تصويری نام كيانوش عياری نيز به چشم می خورد.
گزارش یک خرید عجیب
از خانه پدري كه بگذريم به نام ديگری بر مي خوريم كه البته نمی توان آن را ابهام به شمار آورد.وقتي در جای جای اين فهرست نام فيلمسازان مستقل به چشم می خورد،ديدن نام ابراهيم حاتمی كيا چندان دورازذهن نيست.«به رنگ ارغوان» اولین فیلم توقیف‌شده ابراهیم حاتمی‌کیاست که بعد از چند سال با دخالت شمقدری به اکران رسید اما در همان دوران «گزارش یک جشن»ساخته دیگر حاتمی کیا رنگ پرده را ندید وشمقدری هم گفت به نفع خود حاتمی‌کیاست که این فیلم اکران نشود؛ فیلمی که در جشنواره فجر به نمایش درآمد به موضوع یک مرکز ازدواج می‌پرداخت و البته به اتفاقات بعد از انتخابات 88 نيزمرتبط می‌شد که همین مساله باعث شد تندروها با حملات اساسی جلوی اکران آن را بگیرند. حاتمی کیا با حذف بخش هایی از فیلمش موافقت نکردودرنتیجه فیلم همچنان در توقیف است.حال اما دیده می شود که طبق فهرست منتشرشده توسط موسسه رسانه هاي تصويري، گزارش یک جشن در سال 91 بامبلغ 835 ميليون تومان مالكيت خود را به اين رسانه واگذار كرده است.
پس آخرين اظهارات كارگردان در تاريخ 7 بهمن 1396 در رابطه با فيلمي كه ديگر مالك آن نيست، كمي عجيب به نظر مي رسدو البته عجیب تر، چرا باید مالکیت فیلمی که توقیف است توسط موسسه رسانه‌های تصویری خریداری شود؟
توقیف دیگری که مالک آن را واگذار کرده است
«آشغال های دوست داشتنی»، فيلم ديگری است که باوجود اصرار کارگردانش به اتصال به جریان مستقل سینما، نامش در هر دو فهرست مرکز گسترش و موسسه رسانه های تصویری به چشم مي خورد.اين فيلم محصول سال 91 است و علت اصلی توقيف آن پرداختن به رويدادهای دهه60 و پرداخت طعنه آميز به مسائل سال 88عنوان شده است. محمدحسن اميريوسفی تهيه‌كننده وكارگردان اين فيلم،طی فهرست منتشر شده در سال91با وامی نزديک به 700 میلیون در فهرست حمایتی فارابی قرار داشت وحال دوباره نام او در فهرست منتشر شده توسط موسسه رسانه های تصويری به چشم می خورد. این موسسه 550 ميليون تومان برای خريد حقوقی فیلم به امیریوسفی پرداخت کرده است؛ اثری كه كماكان توقيف است!
امير يوسفي درمصاحبه ای بيان كرده است كه اززمان تقاضای پروانه ساخت تا حال، 6 سال ازعمرش صرف اين فيلم شده ودراین مدت کار دیگری انجام نداده وهمواره در سکوت خبری پیگیردریافت پروانه نمایش بوده است.
پرداخت پول به فیلم های توقیفی ادامه دارد
ازديگرشگفتی های اين فهرست نام پرويزپرستويی است که اين اواخربه خاطر تحريم افطاری روحانی درکانون توجه قرار گرفته است و حال هم جايگاه ويژه‌ای درفهرست مالی موسسه رسانه‌های تصويری دارد.پرستويی به خاطر شراکت درتوليد فيلم توقيفی«خرس»به همراه جواد نوروزبيگي نزديك به 700ميليون دريافت کرده است؛ بماند که کارگردانی به نام عليرضاعزيزی هم به خاطر مستندهايی با محوريت پرويز پرستويی 100ميليون دريافت کرده است.
نام «خرس»درحالی درفهرست منتشرشده است كه چندی قبل تهيه كننده و كارگردان اين فيلم صحبت های جداگانه ای درارتباط با توقيف آن مطرح كرده وحسابی از خجالت هم در آمده اند.معصومی در صحبت‌هایش به این نکته اشاره كردکه جوادنوروزبیگی در ازای دریافت هزینه‌ای چندصدمیلیونی،سهم خود از«خرس»را به رسانه‌های تصویری ‌واگذار کرده و خود را از پروژه کنار کشیده و به همین دلیل فیلم بلاتکلیف مانده است.او معتقد است انگیزه نوروزبیگی از تهیه این فیلم تنها تامین اهداف ملی خودش بوده اما نوروز بیگی این انتقادمعصومی را چنین پاسخ داده است:«به خواسته جواد شمقدری(معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دردولت قبل)فیلم رابه رسانه‌های تصویری دادیم تا بتوانیم سرمایه‌‌ای را که من وپرویزپرستویی دراین فیلم هزینه کرده بوديم به او پرداخت کنیم ومن هم بخشی ازسهم خودم را دریافت کردم.این کاررا انجام دادم تا شاید این فیلم اکران شود.به هر حال من ۷۵۰میلیون هزینه کرده بودم و باید برای ادامه کار در سینما به بازگشت سرمایه هم فکر می‌کردم».
نکته مهم درمیان سخنان نوروزبیگی شایداین موضوع باشدکه جوادشمقدری،به عنوان معاونت امورسینمایی دردولت احمدی نژادچرا باید به سرمایه گذار یا تهیه‌کننده فیلمی که توقیف شده است، پیشنهاد کند فیلم را به موسسه رسانه های تصویری واگذارکند؟ مگر این فیلم بنا به صلاحدید همان ارشاد توقیف نشده بوده، پس چگونه است که سعی می شده با پرداخت پول به تهیه‌کننده،تلاش وی برای اکران متوقف شود؟مساله این است که این بودجه از کجا تامین می شده است؟ درحالی که در این سال ها بسیاری از کارگردانان به عنوان مالک معنوی اثر فریاد سر می دادند که فیلم های‌شان اکران نمی‌شود ، تهیه کنندگان همان فیلم ها به عنوان مالکان مادی اثر که باید برای اکران فیلم تلاش می‌کردندهزینه‌ها را دریافت کرده بودند و این خود به خود باعث می شد که انگیزه ای برای اکران فیلم و بازگشت هزینه های فیلم نباشد. در حقیقت در دولت نهم و دهم در حالی فیلم‌ها توقیف می شد و مردم از دیدن آثار محروم می شدند که هزینه همان توقیف‌ها نیز از جیب مردم پرداخت می‌شده است.
وزارت فرهنگ نیازمند شفاف سازیِ بیشتر است
همچنان صحبت درباره اسامی اعلام شده درهر دو لیست، به خصوص مرکز گسترش سینمای مستندوتجربه باقی است وباید درگزارش های مختلف به آن پرداخته شود.
اما در این بین سینماگران چندان علاقه ای به صحبت درباره این لیست ندارندوهمچنان سکوت کرده‌اند.همچنین کانون تهیه کنندگان وکارگردانان نیز تاکنون بیانیه ای در این باب منتشر نکرده‌اند. درواقع می توان گفت انتشار این لیست ها نوعی شوک درجامعه سینمایی پدید آورده است و باید منتظر بود و دید که سینماگران، نمایندگان مجلس و به خصوص هنرمندانی که داعیه جریان مستقل دارندوادعا می کنند که به هیچ وجه وابسته به دولت نیستند، نظرات‌شان رامنتشرکنند.
اما در این بین بحث درباره یک نکته الزامی است و آن اینکه چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،مجموع اختیارات و منابع مالی خود را در راه سینما هزینه می کند؟
مگرهنروفرهنگ این مرز و بوم تنها سینماست؟جایگاه ادبیات، تئاتر،موسیقی وهنرهای تجسمی در تخصیص بودجه این وزارتخانه کجاست؟ بهتر است وزارت ارشاد در راستای شفاف سازی حمایت هایی راکه از سایر حوزه‌های فرهنگی کرده است نیز منتشر کند تا مقایسه ای بین تمام آن ها و سینما صورت بگیرد. در میان نویسندگان و مترجمان، همیشه این بحث وجود داشته است که باید یک تیم ترجمه حرفه ای، داستان های خوب ایرانی را ترجمه کرده و در سایر کشورها توزیع کنند اما این اتفاق هرگز به وقوع نپیوسته جز در حوزه هنری که آن هم کتاب های خاص خود را در این لیست می گنجاند. چرا وزارت فرهنگ هرگزعزم اجرایی کردن چنین برنامه ای را نداشته است؟
ازسوی دیگر،وضعیت تئاتروحمایت دولتی از آن نیز برای خود ماجرایی است؛ هرچند که هنرمندان این حوزه همچنان از کمبود مخاطب و حمایت نکردن دولت گله می‌کننداما شاید با انتشار لیست تئاترهایی که تحت حمایت مرکز هنرهای نمایشی روی صحنه رفته‌اند، ورق بازگردد.بهتر است وزارت فرهنگ و ارشاد هرچه زودتر به انتشار لیست حمایت‌هایش از سایر حوزه های هنری نیز پرده‌برداری کند.
البته نکته مهمی که نباید از نظر دور بماند، این است که درهر دو لیست منتشر شده در روزهای اخیر بیشترین پرداختی ها به دولت های نهم و دهم باز می‌گردد.به نظر می رسد از سال 92 ، آنچنان بودجه و پولی باقی نمانده است که بتوان سینمای نفتی را ادامه داد. نتیجه اینکه بخش زیادی از ریخت و پاش‌های مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی جمع شده است و در چهار سال تنها هشت فیلم که سه‌تای آن انیمیشن هستند، توانسته اند مبالغی را برای کمک دريافت کنند و این در حالی است که به طور میانگین هرچهارسال قبل از سال 92، حدود 40 فیلم از کمک های عجیب و غریب بهره مند شده اند. البته نباید از یاد برد که در هر دو این لیست ها موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که نباید به آن بی توجه بود. از جمله این موارد پرداخت مبلغ 15 میلیون تومان در سال 87به فیلم «فریاد بی صدا»به کارگردانی رضااعظمیان منجزی و تهیه‌کنندگی وی است که این فیلم هرگزبه نتیجه نرسید،کامل نشدودرکمال ناباوری هیچ اثری نیز از این فیلم در هیچگونه اطلاعات بندی در حوزه سینما نمی توان یافت. به نظر می رسد این دو لیست با همین موارد اعلام شده می‌تواند باب تازه ای باز کند از اینکه چگونه بزل و بخشش‌های بی نظارت دولت های نهم و دهم ، در حوزه سینما وضعیت اسفبار امروز را رقم زده است.