روزنامه قانون
1397/04/25
كهنترين سنگنگاره ايراني در يك قدمي نابودي
سنگ نگاره ایلامی نامدار به «کورِنگون» در شهرستان رستمِ پارس که از آن با نام کهن ترین سنگ نگاره ایلامی کشور یاد می کنند در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی جای دارد و سالهای سال است به حال خود رها شده و در تیررَس سودجویان جای گرفته و در آستانه حذف از چهره تاریخ است. گذشت زمان و عوامل طبیعی همانند باد، باران، آفتاب و ... و بدتر از همه عوامل بیولوژیکی (گُل سنگ ها)، روزگار اندوهباری را برای یادگار ایلامیان رقم زده است. همچنین این سنگ نگاره بهتازگی از سوی افراد ناشناس و سوداگران نابِخرد به بهانه پوچ یافتن گنج، مورد دست اندازی قرار گرفته و آسیبهای برگشتناپذیری به آن وارد شده که دل هر دوستدار تاریخ و میراث ایرانی را به درد می آورد. قاچاقچیان اَموال تاریخی در اقدامی خرابکارانه و نابِخردانه بر سر و روی ایزد ایلامی در سنگنگاره کورِنگون، مایعی پاشیده و چهره آن را خدشه دار کرده اند. کاری که تاوان بزرگی را به دنبال داشته و پاک کردن و زِدودن آن، افزون بر زمان بر بودن، بیگمان هزینه های هنگفتی را بر دوش سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خواهد گذاشت. تازه اگر به باور کارشناسان اَمر، بتوان این خرابکاری را پاک کرده و مرمت کرد؛ زیرا کار روی سنگ نگاره ها از حساسیت ویژه و بالایی برخوردار است و تجربه اَندکی در این زمینه ها در کشور وجود دارد که کار مرمتگر را سخت تر خواهد کرد. حال بگذریم که با بودجه های موجود در سازمان میراث فرهنگی به گمان فراوان باید بیخیال مرمت و پاکسازی این یادگار نیاکانی شد!کَندوکاو ، بلای جان سنگ نگاره ایلامی
اما به تازگی، اخبار ناسازگاری (ضد و نقیضی) از کَندوکاوهای غیرمجاز سودگران اَموال تاریخی در محوطه کورنگون در خبرگزاریها و روزنامهها پیچیده و شنیده شده است. در این میان، مدیران و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی و نیروهای انتظامی هر کدام جداگانه سخنانی را مطرح کرده که هیچ همخوانیاي با یکدیگر نداشته و ندارد! همچنین روزنامه ها و خبرگزاری ها نیز بر پایه شنیده ها و گفت و گوهایی که با مردم بومی و مدیران انجام داده، هر کدام از زاویه ای به این موضوع پرداختند اما اصل داستان کَندوکاوهای غیرمجاز در محوطه باستانی کورنگون چه بوده است؟ برای رسیدن به پاسخی درخُور نیاز است کمی به عقب و گذشته برگردیم. در مهر سال 1394 و در بازدید میدانی از سنگ نگاره ایلامی کورنگون، نگارنده با جاماندههای کَندوکاوهای غیرمجاز قاچاقچیان اَموال فرهنگی در نزدیکی این اثر ارزشمند رو بهرو شد که نشان از گستردگی کَندوکاوها و بزرگی گودالها و عمق فاجعه بود. همان زمان و پس از بررسی های لازم، نگارنده در گزارشی کامل و جامع، این موضوع را از سوی رسانه ها به گوش مدیران میراث فرهنگی استان و شهرستان رساند و خواستار رسیدگی و توجه بیش از پیش آنان به اَنگیزه ارزشمندی اثر و حساسیت موضوع، شده بود اما دریغ از یک گام ارزنده و دلنگرانی از سوی مدیران میراث فرهنگی! در واقع، این یادگار ملی و تاریخی ارزشمند سال های سال است که در تیررَس خطر بوده و بارها دستخوش کَند و کاوهای غیرمجاز از سوی سوداگران قرار گرفته و این دست اندازیها تازگی نداشته و ندارد. هرچند، این بار موضوع کمی متفاوت بوده و عمق فاجعه غم اَنگیزتر و دردناک تر است. پس کَند و کاوهای غیرمجاز افراد ناشناس و به گمان فراوان بومی در این محوطه، موضوع تازهای نبوده و نیست؛ هرچند در ماه گذشته چند تَن از افراد سودجو و بومی به بهانه پوچ یافتن گنج، راهی محوطه کورنگون شده و در نزدیکی و پشت سر سنگنگاره را از بالای کوه میکَنند. در حال انجام کار، میان این افراد اختلافی روی می دهد و سر و صدا به میان مردم کشیده شده و همه مردم روستاهای پیرامون به این محوطه یورش می برند! نیروهای انتظامی و امنیتی شهرستان بسیار زود از موضوع آگاه شده و به این محوطه باستانی می روند اما قاچاقچیان با بیان آنکه در اینجا گنجی بزرگ نهفته است، از نیروهای امنیتی میخواهند که در حضور خود آنان، کَندوکاوها دنباله پیدا کند!؟ این اقدام تا جایی پیش می رود که به گفته بومیان منطقه، نزدیک 20 متر و به گونه تونلی از زیر زمین را کَنده و پیش میروند. با آگاهی خبرگزاریها و رسانه ها از این رُخداد غمانگیز و شگفت اَنگیز، پای مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی و یگان حفاظت میراث فرهنگی به آنجا باز می شود و با دستور مدیرکل میراث فرهنگی استان از دنباله کَندوکاوها پیشگیری شده و بخشهایی از گودال ها با حضور کارشناسان و باستان شناسان پُر میشود و گویا موضوع در همین جا به پایان میرسداما این همه داستان نیست و گویا پایانی ندارد! زیرا در بازدید میدانی نگارنده و یک ماه پس از این داستان، هنوز افراد بومی در این منطقه پَرسه می زنند و در حال واکاوی محوطه بوده و پِیاپِی با گوشیهای همراه از جای کَند و کاوهای غیرمجاز و سنگ نگاره ایلامی عکس میگرفتند! و این نشان می دهد که هنوز افراد بومی باورمند به گنج پنهانی در این منطقه هستند. هرچند که این پندارها پوچ و خیالی بوده و مبنای علمی ندارد و تا کنون در هیچ جای ایران با این روش گنجی به دست نیامده است اما گناه این رفتارها و کردارها، بیگمان بر دوش سرپرستان فرهنگی کشور بوده که هیچ گونه گام ارزندهای تا کنون در این زمینهها برنداشتهاند. همچنین باید دانست خود این یادمانهای تاریخی، گنجی آشکار بوده که به اَنگیزه نبود شناسایی (معرفی) درست از سوی سرپرستان فرهنگی کشور به ویژه سازمان میراث فرهنگی و غفلت آنان به حال خود رها شده و مردم و حتي دانشگاهیان ما با آن ها بیگانه بوده و هستند.
آسیبي كه جبرانناپذیر است
اما به راستی چه کس یا کسانی به سنگنگاره ایلامی و ارزشمند کورِنگون آسیب رساندهاند؟ و از چه مایع و موادی بهره برده و با چه آرمانی انجام گرفته است. آیا همان افرادی که کَند و کاوهای غیرمجاز را انجام داده اند به این سنگ نگاره آسیب رسانده یا پیشتر این یادمان ملی مورد دست اندازی سودجویان جای گرفته بوده و سازمان میراث فرهنگی نیز همانند همیشه در خواب غفلت به سر می برده است. بهراستی چه کس یا کسانی و در چه زمانی به این یادگار ملی آسیب رساندهاند. پاسخ اَفکار همگانی (عمومی) و دوستداران میراث فرهنگی را چه کسی میدهد. در برابر این آسیب بزرگ که شاید هم برطرف نشود یا با سختی و دشواری و هزینههای هنگفت همراه باشد، چه کسی پاسخگو خواهد بود. آیا سازمان میراث فرهنگی که سرپرستی این یادمانهای تاریخی را بر دوش دارد، گناهکار است یا باید به دنبال فردی که وجود ندارد و خیالی است، گشت. به راستی کدامیک گُناهکارند؟ سرنوشت این یادگار ارزشمند که از آن با نام کهن ترین سنگنگاره ایلامی کشور یاد می شود، چیست و به کجا می انجامد. تا کِی و چه هنگام باید تاوان کمکاری ها و غفلت مدیران ناکارآمد میراث فرهنگی را به بهانههای گوناگون از جمله کمبود بودجه و نیروی کار، مردم ایران پرداخت کنند. چرا دولت و مجلس در اندیشه راه درمانی ریشه ای برای سازمان میراث فرهنگی و یادمان های تاریخی که دستاورد و دسترنج گذشتگان پاک نهاد ماست، نبوده و نیست و چرا دولت با تخصیص بودجه ای مناسب از سازمان میراث فرهنگی پُشتیبانی نمیکند. بیگمان همه ما در برابر آیندگان و تاریخ باید پاسخگو باشیم.
کَندوکاوهای غیرمجاز قاچاقچیان
اما پرسشی که در این میان ذهن ها را همواره درگیر کرده، این است که چرا نیروهای امنیتی و انتظامی به درخواست قاچاقچیان مبنی بر دنبالهیافتن کَندوکاوهای غیرمجاز گوش فرا داده و خود نظاره گر چنین اِقدام خرابکارانه ای از سوی سودجویان شده اند!؟ و مهم تر از همه، چرا نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی، سازمان میراث فرهنگی را که سرپرستی پاسداری و نگهداری از یادمانهای تاریخی را بر دوش دارند و در قانون این خویشکاری (وظیفه) به گونه کامل و با روشنی و آشکاری (صراحت) آمده است و همه نهادها و اُرگانهای دولتی نیز از آن آگاهی کامل دارند، خبردار نکرده و پس از جنجال رسانه ای بود که تازه مدیران میراث فرهنگی از این موضوع بسیار مهم آگاه شده بودند. مگر نه اینکه کاوش های باستان شناسی با پروانه پژوهشکده میراث فرهنگی و باستان شناسی و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی انجام می گیرد و جز اینگونه کاوش ها، همه اقدامات دیگر در محوطههای تاریخی ممنوع بوده و تخلف به شمار میآید. پس چگونه و بر چه اساس و قانونی به قاچاقچیان بدون حضور مدیران میراث فرهنگی اجازه کَندوکاو آن هم غیرمجاز و آسیب رسان داده شده است!؟ چرا باید یک موضوع ساده و تکراری کَند و کاو غیرمجاز سودجویان را اَمنیتی کنیم تا آنجایی که هیچ کدام از مدیران و سرپرستان میراث فرهنگی به درستی و کامل حاضر به پاسخگویی نبوده و نباشند. به راستی چه دستهای پنهانی پشت پرده این داستان است و چرا نمیخواهند مردم از راز و سرنوشت این اقدام خرابکارانه آگاه شوند. برخی از افراد بومی در گفتوگو با نگارنده و در همان زمان بازدید میدانی، بیان میکردند که آن افراد دارای نفوذ در میان دستگاه های امنیتی بوده که توانسته اند دست به چنین کاری بزنند. آیا باید این سخنان مردم را باور کرد یا به راستی داستان چیز دیگری است و چرا نباید در رسانه ها این موضوع به گونه کامل شفاف سازی شود. مگر نه اینکه رسانهها چشم و گوش مردم به شمار می آیند. به هر روی، پرسش های فراوانی وجود دارد که در اینجا و مکان نمیگنجد.
سودجویان به جان محوطه تاریخی افتادند!
داستان پر درد و رنجی دارد میراث تاریخی گذشتگان ما! روزی نیست که در کشور خبر کَندوکاوهای غیرمجاز را در خبرگزاری ها و بهتازگی شبکه های اجتماعی نبینیم و نشنویم. نیاکان پاکسرشت ما برای آیندگان و مردم امروز، گنجی بزرگ و آشکار به یادگار گذاشتند تا ما بتوانیم با بهرهوَری درست و حفظ و پاسداشت آن، افزون بر بالندگی و غرور ملی و بهدست آوردن هویت خویش و بازشناسی آن، با دستانی پُر در برابر علم و تکنولوژی جهانی سَر بَرآوریم. همچنین با نگهداری و پاسداری از میراث گذشتگان، میتوانیم فرهنگ و تمدن نژاده ایرانی را به جهانیان شناساند و سخنی برای گفتن داشت. از سویی، در پیشه (صنعت) پُرسود و پاک گردشگری نیز به وسیله همین یادمان های تاریخی میتوان عرض اندام کرد و مشکل بیکاری و اقتصادی جوانان را برطرف کرده و از مهاجرت بیرَویه آنان پیشگیری کرد اما مدیران میراث فرهنگی و سرپرستان فرهنگی کشور هنوز به ارزش این یادگارهای ملی پِی نبرده و آن ها را به حال خود رها کرده اند تا سودجویان و قاچاقچیان نیز به سادگی و آسودگی با مَته و پیکور برقی به جان محوطه تاریخی کورنگون افتاده و آن را نابود کنند. محوطه ای که به باور باستان شناسان، نشانه هایی از استقرار از دوره ایلامی تا روزگار اسلامی را بر پایه شواهد سطحی و انواع سفالها، میتوان در آن منطقه یافت که از سوی همین سودجویان نابود شده و برای همیشه از چهره تاریخ پاک شده است. از سویی، وضعیت سنگنگاره ایلامی کورنگون از روز کشف تا کنون هیچ گاه مناسب نبوده و بیشترِ نقش و نگارهای نگارکَند (نقش برجسته) از بستر اصلی و قاب اثر جدا شده و هر کدام با خطری جدی رو به رو بوده است. در چند دهه گذشته نیز نه تنها هیچ گونه مرمتی روی این یادمان ارزشمند تاریخی انجام نشده است، بلکه در همه این سال ها به درستی محافظت و نگهداری نشده و در گوشه ای به حال خود رها شده بوده تا سرنوشت برایش روزهای تلخی همانند همین داستان دردناک را رقم زند.
بازشناسی سنگنگاره ایلامی کورنگون
سنگ نگاره کورانگون یا کورِنگون نخستین بار در سال 1300 خورشیدی به وسیله «بارون افنهم» پیدا شد و در سال 1303 پروفسور «اِرنست هِرتسفِلد» آلمانی، کاوش های باستان شناسی را روی آن انجام داد. او دیرینگی این سنگ نگاره را 4000 سال برآورد کرد. همچنین هِرتسفلد بر این باور بود که دو اتاق سنگی و گچی و پایه پلکانی از روزگار ساسانیان در این محوطه وجود داشته که هم اینک از میان رفته است. برخی از پژوهشگران و باستان شناسان بر این باورند که ما هیچ نمونه ای از این یادمان را در میانرودان (بین النهرین) و جهان باستان نداشتهایم و تنها نمونهای که از این نگارکَند وجود داشته در نقشرستم مَرودشت بوده که در زمان ساسانیان از میان رفته است. کارشناسان نیز از این یادمان با نام کهن ترین سنگ نگاره دینی ایلامی ایران یاد میکنند که دیرینگی بیشتری نسبت به سنگ نگاره های ایذه در خوزستان دارد. سنگ نگاره کورنگون در باختر (غرب) استان پارس در گذر راه باستانی شوش به پارسه (تختجمشید) و در روستایی به نام «سهتلان» در منطقه رستم یکي از بخشهای نورآباد مَمَسنی جای گرفته است. این یادمان در برآمدگی کوهی بر فراز یک دره که مشرِف به رودخانه است، تراشیده شده و به وسیله پلکانی می توان به آن دست یافت. دیرینگی این یادمان نیز به 2400 پیش از میلاد میرسد. در این سنگ نگاره، ایزد اینشوشیناک بر روی تختی نشسته و آتشدانی رو به روی پای این ایزد (خدا) بوده که شوربختانه دیگر دیده نمی شود و از میان رفته است. همچنین زیر پای این ایزد ایلامی، حوض آبی بوده که کاملا ناپدید شده و همه زیباییها و ریزه کاری این سنگ نگاره با ارزش و بی مانند از میان رفته است و در آینده دانشجویان برای پروژه های خود به سختی می توانند بر روی این نگارکَند، کارهای پژوهشی انجام دهند. در رو به روی این ایزد، صفی از نیایشگران یا پیشکش آورندگان به گونه ایستاده و فروتنانه (احترام) دیده می شوند که شمار آن ها 27تَن است و با کسانی که پشت سر آنان جای گرفته و هم اینک درحال محو شدن هستند، به 35 تن می رسند و به گمان فراوان آب را با خود به همراه دارند که نشان برکت و فراوانی و سِپَندینگی آن، نزد ایرانیان است. این ایزد مرد بر تختی از یک مار چَنبره زده، نشسته و با دست چپ خود سر ماری را گرفته و در دست راستش فواره ای از آب جای داشته که به گمان زیاد برای بخشش و تقدیس نزد او است که در نگاره های چند سال پیش پیدا بوده، ولی شوربختانه هم اینک دیگر دیده نمی شود. سنگ نگاره کورنگون در خرداد 1315با شماره 254 به ثبت ملی رسیده است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
با متخلفان در هر سطحي برخورد شود
افسارگسیختگی رانتهاي اقتصادی
افزايش درآمد نامحسوس
فرانسه قهرمان ۲۰۱۸
كهنترين سنگنگاره ايراني در يك قدمي نابودي
متهم پرونده ثامن الحجج از ابتدای تشکیل پرونده متواری بوده است
جدی نگرفتن تحریم باعث شد آماده مواجهه با مشكلات نباشيم
نحوه حمایت از صنایع داخلی در سال حمایت از محصول داخلی
شمارگان کتاب به نسبت جمعیت ما شرم آور است
وزارت صنعت مرجع شد!
برای رفع مشکلات مردم کشور با تمام توان تلاش میکنیم