کنترل بازار؛ دست پنهان، دست چلاق!

«دست پنهان»، یک نظریه معتبر است که همچنان می‌توان به کمک آن به تحلیل نوسان‌های بازار مالی، تحلیل هر نوع از بازار و همچنین برخی از تئوری‌های سیاسی- آماری مثل پیش‌بینی میزان آرای نامزدهای سیاسی پرداخت.
دست نامرئی، واژه‌ای است که آدام اسمیت برای توصیف مزایای اجتماعی ناخواسته ناشی از اقدامات فردی استفاده کرد. این عبارت توسط اسمیت با توجه به توزیع درآمد (۱۷۵۹) و تولید (۱۷۷۶) به‌کار گرفته شد. خود این عبارت فقط سه بار در نوشته‌های اسمیت استفاده شده است اما این مفهوم را به خود اختصاص داد که تلاش افراد برای حداکثر کردن منافع خود اغلب ممکن است بیشتر به جامعه نفع برساند تا زمانی که مستقیما تلاش می‌کنند به جامعه نفعی برسانند.در حقیقت دست نامرئی، همان موازنه‌ای است که اجازه نمی‌دهد قیمت یا عرضه یک کالا از حد معینی بالاتر رود. میزان مطلوبیت نهایی یک کالا برای مصرف‌کننده، آخرین حد قیمتی است که وی حاضر می‌شود برای خرید یا اجاره آن بپردازد و بیش از آن رقم، پرداخت نخواهد کرد.اسمیت بر این باور بود که بازار با وجود آنکه برمبنای میل کنترل‌ناپذیر فروشندگان به ایجاد درآمد و رسیدن به سودی هر چه بالاتر قرار دارد اما در نهایت حواسش به قدرت خرید خریدار هم هست. همچنین مطابق این تئوری، طبقه سودمند همواره به صورت خواسته یا ناخواسته، طبقات دیگر جامعه را در سودهای خود سهیم می‌کند و در نتیجه ثروت به نوعی عادلانه یا همراه با نوعی از عدالت در جامعه تقسیم می‌شود.در نظر بگیرید رییس یک شرکت در معاملات خود به سود کلان برسد. حقوق‌ها را سروقت پرداخت کند، مازاد سود را به صورت نوعی از وام یا پاداش در اختیار کارمندان و کارگران قرار دهد تا آنها نیز بتوانند بدهی‌های خود را پرداخت کنند یا برای خود و خانواده‌شان رفاهی بیشتر را فراهم کنند.دست نامرئی، هنگامی در یک جامعه رخ می‌دهد که صاحبان سرمایه، کارآفرین‌ها، کارخانه‌دار‌ها، ادارات دولتی و... به حدی از سودآوری برسند که بتوانند کارمندان و حقوق‌بگیران خود را از منافعی بیشتر برخوردار کنند. در حقیقت تئوری دست نامرئی، تنها به مبادله کالا با پول در مرزی از یک قیمت نمی‌پردازد. این تئوری در توجیه سرمایه‌داری خوب است که باعث می‌شود مردم جامعه از رفاه بیشتری برخوردار باشند.آنچه در بازار امروز مالی و تجاری ایران شاهدش هستیم نه‌تنها کوچک‌ترین شباهتی به یک بازار سالم ندارد بلکه نظریه دست نامرئی نیز در این بازار ناسالم احتمالا باید با نظریه‌ای مانند «دست چلاق» تعویض شود! این یک حقیقت اثبات‌شده است که آن دستی که قرار بوده بازار ایران، نظام پرداختی حقوق‌ها، میزان افزایش قیمت در بازار، نحوه عرضه کالاها، توزیع رفاه در سطح جامعه و موارد مشابه را کنترل کند، دست چلاقی است که توان کنترل کردن قیمت سیب سرخ را هم ندارد چه برسد به موارد دیگر! در حقیقت سال‌هاست در بازار ایران چیزی به نام کنترل قیمت معنایی ندارد و اگر هم برخی جنس‌ها زیادی گران نمی‌شوند به خاطر خودداری تولیدکننده از بالا بردن قیمت است چراکه می‌دانند خریدار توان پرداخت ندارد. دست نامرئی حتی توان کنترل قیمت سیب‌زمینی را هم ندارد. دست نامرئی از کنترل قیمت پرتقال عاجز است! دست نامرئی عرضه پایین نگه داشتن قیمت تخم‌مرغ را هم ندارد. دست نامرئی کاری کرده که برنج ایرانی از کیلویی هشت هزار تومان به کیلویی 15 هزار تومان برسد. من اقتصاددان یا پزشک نیستم اما فکر می‌کنم یکی باید این دست نامرئی را به مطب یک فیزیوتراپ ببرد! شاید کمی بهبود یابد!