«همدلی» در گفت‌وگو با چهار کارشناس فرهنگی، مزایا و معایب برنامه غنی‌سازی اوقات فراغت را بررسی کرد

اوقات فراغت یا اوقات بطالت
شیروان یاری: هرساله با تعطیلی مدارس و پایان یافتن امتحان دانش‌آموزان برنامه‌ای تحت عنوان غنی سازی اوقات فراغت در وزارت آموزش وپرورش تعریف و تبیین می‌شود. سال هاست که این طرح در ادارات موازی با صرف هزینه‌های کلان برگزار می‌شود. به عقیده کارشناسان برگزاری این طرح پرطمطراق دراین چند دهه دستاوردی نداشته است و تنها زمان طلای دانش‌آموزان با تدابیر غیر کارشناسی در ایام تابستان مس می‌شود روزنامه همدلی در این میزگرد در گفت و گو با چهار چهره فرهنگی از جمله خالد عبداللهی کارشناس دینی و عربی، سلیمان عبدی دبیر فنی مکانیک،طاهر قادرزاده لیسانس ریاضیات و احمد قادری کارشناس ارشد جامعه شناسی این مهم را کاویده است که از دید شما مخاطبان می‌گذرد.
هرساله به صورت روتین و کلیشه‌ای قبل از پایان امتحانات دانش‌آموزان، آموزش و پرورش در نشست با رسانه‌ها به تبلیغ برنامه‌های تدوینی جهت غنی سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان می‌پردازد، یکی از مشکلات اجرایی این طرح موازی کاری دستگاه‌های اجرای در اجرای طرح غنی سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان از جمله آموزش و پرورش، فنی حرفه ای، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سازمان تبلیغات اسلامی است، به نظر شما از این شلم شوربای که هر دستگاه اجرایی برای غنی سازی اوقات فراغت پخت می‌کند وهرکس سازخود را می‌زند چه  دستاوردی حاصل می‌شود؟
سلیمان عبدی: روتین و کلیشه‌ای بودن این برنامه‌ها ناشی از نبود برنامه‌ریزی مدون و پشتوانه دار علمی بر اساس نیازسنجی تحقیقاتی است. متاسفانه در تعریف اوقات فراغت و برنامه‌ریزی برای پر کردن آن عدم وجود نهاد متولی متمرکز یک آسیب جدی است و هم‌چنان‌که اشاره کردید، دستگاه‌های مختلف در این زمینه موازی کاری کرده و همین باعث شده وقت فراغت و هزینه‌های صورت گرفته در پر کردن آن به هدر رود. به باور من در این زمینه لازم بود نهادی که متشکل از متخصصین امر است، تشکیل و برپایه داده‌های علمی و امکانات موجود برنامه‌های فراغتی را تعریف کند و دستگاه‌های مختلف را مقید به اجرای این برنامه نماید نه اینکه هر دستگاهی بر پایه تعریف خود و تنها برای اینکه کاری کرده و بودجه مربوط به این امر را هزینه کرده باشد به مسئله ورود کند، امری که ما حالا سال‌هاست شاهد آن هستیم. این نکته را نیز متذکر شوم که وجود نهاد متولی متمرکز بدین معنی نیست که این نهاد جزئیات برنامه‌ها را بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های فرهنگی،قومی و جغرافیایی، تعریف کند، چرا که این خود نیز مشکلات عدیده اجتماعی را بدنبال خواهد داشت. لذا لازم است این نهاد موزاییک فرهنگی، قومی و زبانی ایران را لحاظ وبراساس آن برنامه‌ریزی کند. که متاسفانه ماحتی در برنامه‌ریزی رسمی درسی این تفاوت‌ها را که دراصل سرمایه‌های غنای فرهنگی جامعه ایران است و لازم بود به جای سرپوش گذاشتن بر آنها در جهت تقویت وحدت ملی برجسته شوند، لحاظ نکردیم.اجرای اصل15قانون اساسی می‌توانست خلا آموزشی در موزاییک زبانی ایران را برطرف کند و همگرایی ملی را تقویت کند حال آنکه عدم اجرای آن مسئله را از بُعد آموزشی و زبانی به مسئله‌ای سیاسی بدل کرده است.


طاهر قادرزاده: اینکه با چنین احوالی چه دستاوردی حاصل می‌شود، پاسخش واضح است. اما اینکه چرا چنین وضعیتی درست شده است، نیاز به تحلیل و بحث دارد. من فکر می‌کنم تعدد دستگاه‌های متولی این کار ناشی از دو مسئله است. اول اینکه یک ساختار منسجم که دارای زیرساخت درست و منطقی باشد، بر امورات فرهنگی و تربیتی کشور حاکم و ناظر نیست؛ که به تبع آن یک مجری قابل اتکا و دارای برنامه مدون که بر امورات آن نیز نظارت صحیح صورت پذیرد، قاعدتا وجود نخواهد داشت. مسئله اوقات فراغت مردم در ایران به صورت عام و دانش‌آموزان به طور خاص، باری به هر جهت پیش رانده می‌شود! یعنی آن نیست که بر پایه تحقیقات مدون علمی و شرایط و وضعیت زندگی واقعی مردم برای آن، بستر مناسب و متناسب فراهم شده باشد. بلکه بیشتر اعمال سلیقه‌های من‌درآوردی به پشتوانه بودجه‌های بی حساب و کتابی است که گرچه هرازچند گاهیاعتراض‌هایی از درون دولت یا مجلس به آن می‌شود، اما فی الفور در نطفه خفه اش می‌کنند. اما مسئله دوم که به همان میزان مهم است، یا ناشی از عدم آگاهی دست اندرکاران این نهادها از تعاریف اوقات فراغت است، یا اینکه هر کدام از آنها تعریف خاص خود را دارند. و همین باعث چندگانگی در اجرای این طرح دارد. خلط این تعاریف بدون پشتوانه نظری علمی، بلبشوی فعلی را به همراه دارد. بعد از این همه سال، هنوز تکلیف خود را با شروط اساسی و لازم برای اوقات فراغت روشن نکرده اند که اوقات فراغت نباید اجبار فرهنگی و اجتماعی داشته و باید کاملا از کار اصلی جدا باشد. باید باعث توسعه استعدادها و شخصیت افراد شود و باید با میل و رغبتشان همراه باشد. متاسفانه در برنامه‌هایی که برای گذراندن اوقات فراغت در نظر میگیرند آزادی عمل مشارکت جویان، شرایط جامعه، نیازهای روانی و جسمانی، طبقات مختلف شهری و روستایی و حتی جنسیت نیز در نظر گرفته نمی شود.
احمد قادری: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید تعریفی از فراغت داشته باشیم. فراغت در لغت به معنی آسودگی است و معمولا در مقابل کار می‌آید. فراغت یعنی وقت آزادی که فرد به فعالیت خاصی مشغول نیست و برای اوقات فراغت همچون زمان کار اهمیتی به آن داده نمی‌شود. اوقات فراغت تربیت غیر رسمی نوجوانان تلقی می‌شود تحقیقات نشان داده است که تربیت غیر رسمی بیش از عوامل تربیت رسمی در تغییر رفتار موثر است، بنابراین اگر تربیت غیر رسمی در زمینه‌هایی صورت گیرد که مورد علاقه فرد باشد تاثیر مثبت بیشتری بر رشد افرادخواهد داشت. چگونگی گذراندن اوقات فراغت تا حدود زیادی می‌تواند نشانگر ویژگی‌های فکری فرد و فرهنگی جامعه‌ای باشد که در آن به سر می‌برد. کودکان تا قبل از ورد به مدرسه اوقات خود را به صورت آزاد می‌گذرانند و فعالیت‌های آنان بر اساس بازی و سرگرمی روزمره است؛ اما با ورود به مدرسه این فعالیت‌ها را باید بر اساس برنامه‌ریزی روزمره وفق دهند. این فعالیت‌ها علایق و سرگرمی آنان محسوب می‌شود که برنامه‌ریزی مناسب برای این فعالیت‌ها سبب شکوفایی فکری آنان می‌شود. چگونگی گذراندن اوقات فراغت در هر جامعه به عوامل متعددی چون فرهنگ و امکانات مالی فردی و اجتماعی بستگی دارد. برنامه‌ریزی صحیح اوقات فراغت باید بر سه محور «نیازها، اولویت‌ها و امکانات موجود» باشد. متاسفانه برنامه‌هایی که آموزش و پرورش برای اوقات فراغت پیش‌بینی و تدوین کرده است کم‌تر بر پایه‌ این سه محور است، همین امر باعث شده که کودکان و نوجوانان علاقه و رغبت کم‌تری به فعالیت‌هایی که از سوی آموزش و پرورش ارائه می‌شود نشان دهند، از طرف دیگر چون آموزش و پرورش از نظر مالی توان برگزاری برنامه‌های مناسب برای اوقات فراغت را ندارد دستگاه‌هایی چون سازمان فنی‌وحرفه‌ای، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان تبلیغات اسلامی و آموزشگاه‌های گوناگون سعی در پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان نموده‌اند و چون هدف این موسسات و آموزشگاه‌ها به‌دست آوردن «سود» است نه شکوفایی استعدادها و توانایی‌های نوجوانان بنابراین چندان موفق نبوده‌اند و به مرکزی رقابتی برای جلب بیشتر فراگیران جهت رسیدن به منافع و سود خودشان تبدیل شده است و نتیجه‌ی آن سردرگمی نوجوانان و عدم تمایل شرکت در فعالیت‌های ارائه شده از سوی این سازمان‌ها و موسسات است.
خالد عبداللهی: اوقات فراغت از جمله مسائلی است که نمی­توان با وجود میلیون­ها دانش­آموز با سادگی آن را نادیده گرفت و وظیفه دولت و نهادهای ذیربط است که بایستی شرایطی فراهم سازند که جوانان و نوجوانان بتوانند از آن استفاده­ی بهینه ببرند، هدفمند کردن این اوقات از دغدغه‌های اصلی خانواده‌ها به شمار می‌آید و در فصل تعطیلی مدارس پررنگ تر می‌شود، بایستی برای پر کردن اوقات فراغت دانش‌آموزان هرچه بیشتر هزینه کرد و برنامه‌ریزی‌های منطقی برای آنها انجام داد تا تاثیرات مثبتی از خود برجای گذارد. اوقات فراغت از جمله زمان‌های باارزش زندگی آنان است، نوجوانان و جوانان می‌توانند در اوقات فراغت به کارهایی بپردازند که به آنها علاقه دارند و به عنوان تجربه‌ای در زندگی آنان به کار آید، گاهی همین کارهایی را که در اوقات فراغت انجام می‌دهند مسیر زندگیشان را عوض می‌کند و نیز مناسب ترین بستر برای رشد و شکوفایی استعداد‌های گوناگون و ابعاد مختلف آنان به شمار می‌آید، از جهتی دیگر هم می‌تواند زمینه‌ساز بسیاری از معضلات و مشکلات اجتماعی شود در این صورت اگر با دانش و آگاهی با آن برخورد نکنیم و از طریق برنامه‌ای منسجم و کارشناسی شده و هدفمند آن را انجام ندهیم صدمات و خسارت‌های جبران‌ناپذیری به بار خواهد آورد. هرساله در سراسر کشور برای برنامه‌ریزی اوقات فراغت تابستانی دانش‌آموزان ستادهایی تشکیل می‌شود و در سطح مدارس جهت ثبت‌نام در کانون‌ها و مراکز فنی و حرفه‌ای تبلیغات شروع می‌شود؛ اما چون کلاس‌هایی که دایرمی شوند بر مبنای کار کارشناسی شده نیستند نمی توانند موفق عمل کنند، کانون‌ها و مراکز کلاس‌های تابستانی بیشتر اوقات کودکان و نوجوانان را صرف آموزش‌هایی کلیشه‌ای می‌کنند که از حوصله­ آنان خارج است. بایستی در این مراکز روشی هدفمند و منظم برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شود که آنهارا به سوی کارهای مورد علاقه‌شان سوق دهد و بر تجربیات آنان بیفزاید. در واقع برگزاری کلاس‌هایی به شیوه ی معمول و مرسوم در مراکز فنی حرفه‌ای و کانون‌ها نه تنها بر دانش‌آموزان تاثیری مثبت ندارد بلکه تا حد زیادی هم باعث ناهنجاری‌هایی شده است.
چنانکه می‌دانید افزون بر نهادهای متولی  و مدعی غنی سازی اوقات فراغت ، خانواده نیز خود در ایام تعطیلات  تابستانی برای نام نویسی فرزندانشان در کلاس‌های تقویتی زبان و غیره اکثرا با ملالت فرزندشان تصمیم می‌گیرند، نظر شما چیست این رفتار مزیت است یا تهدید؟
احمد قادری: بارزترین ویژگی اوقات فراغت «آزادی انتخاب و نوع فعالیت» است. والدین به تصور اینکه باید وقت فرزندشان فارغ شده از درس و مدرسه را لزوماً پر کنند، بدون توجه به علایق و سلیقه آن‌ها کلاس‌های درسی، هنری، اردو و غیره را برای فرزندشان تجویز و ملزم به شرکت در آن می‌کنند که این خود باعث عدم استقبال نوجوانان می‌شود. اگر پر کردن اوقات فراغت زیر سلطه و عقیده افراد دیگر غیر از خود شخص باشد دیگر فراغت محسوب نمی‌شود. اگر انتخاب کلاس و برنامه‌های مورد نظر در اوقات فراغت با انتخاب خود شخص (و نظارت اولیاء) باشد بهتر می‌تواند بیاموزد؛ زیرا در اوقات فراغت انسان در حال یادگیری است. اگر شخص در انتخاب آزاد باشد با این جمله کانت «آدمی در انتخاب فراغت خویش، گاهی بیش از سایر فرصت‌های زندگیش می‌آموزد» مطابقت می‌نماید. متاسفانه برخی والدین فقط به خاطر اینکه نشان دهند به فکر بچه‌هایشان هستند و یا به خاطر «چشم و هم چشمی» و یا اینکه وانمود کنند خانواده‌ای «با کلاس» هستند بدون در نظر گرفتن علاقه و رغبت فرزندانشان با اجبار آنان را به کلاس‌های مورد نظر خودشان می‌فرستند که نتیجه این‌چنین کلاس‌ها سرخوردگی نوجوان و عدم تمایل به شرکت در این‌گونه کلاس‌ها است.
خالد عبداللهی: متاسفانه در جامعه ما چنان رایج شده که والدین برای ثبت نام فرزندشان در کلاس‌های تابستانی با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و بدون اینکه ازعلایق فرزندشان سوال کنند خودشان برایش تصمیم می‌گیرند در واقع چشم هم چشمی هم به کلاس‌های تابستانی راه یافته به نحوی که بلافاصله بعد از تعطیلی مدارس آموزشگاه‌ها شلوغ می‌شوند به عنوان مثال دانش‌آموز کلاس اول یا دوم ابتدایی را در کلاس‌های زبان خارجه ثبت نام می‌کنند و کودک بینوا بایستی تمام تابستان دغدغه­ یادگیری زبان خارجه را داشته باشد یا دانش‌آموز مقطع متوسطه­ی اول را در انواع کلاس‌های تقویتی ریاضی، علوم، عربی و غیره ثبت نام می‌کنند و تمام اوقات فراغتش را صرف محفوظات اضافی می‌کنند، والدین برای اثبات این ادعا براین باورند که بایستی فرزندانشان در تعطیلات تابستانی در کلاس‌های تقویتی و کمک درسی و آزمون‌ها شرکت کنند، مبادا دروسی را که فراگرفته اند فراموش کنند و به باور خودشان آنهارا برای تحصیل موفق در سال تحصیلی آینده آماده می‌سازند فارغ از اینکه با این کار روحیه فرزندانشان را ویران می‌کنند. آموزشگاه‌ها و بانیان تالیف کتاب‌های کمک درسی جهت سود بیشتر آنها را بر این کار تشویق می‌کنند، به گمان بنده این امر بیشتر تهدید است و روحیه­ی دانش‌آموزان را تخریب می‌سازد و در آینده نیز باعث ناهنجاری اجتماعی خواهد شد.
سلیمان عبدی: ببینید نقش خانواده نیز در این مسئله چندان جدا از نقش دستگاه‌های موازی کار نیست، خانواده‌ها نیز در این زمینه بر اساس الگوی ساختاری تعریف شده مبتنی بر نیاز سنجی روحی فرزند خود عمل نمی کنند. بیشتر برآنند نقایص طول سال تحصیل فرزند خود را را در پروسه آموزش رسمی برطرف سازند و این یعنی خستگی مفرط، درس گریزی تدریجی و در کل از بین فردن اوقات فراغت. ما شاهد این بودیم اوقات فراغت سه یا چهار سال از بهترین سال‌های عمر فرزندان ما در زیر سایه دلهره آور کنکور صرف رفتن به کلاس‌های مرتبط با این قضیه می‌شود. قضیه‌ای که حالا تبدیل به یک غول و مافیای اقتصادی شده و با در میان بودن بودجه‌ای 8هزار میلیاردی به معضلی برای دولت‌های مختلف در حذف یا اصلاح ساختار آن شده است.
اگر برنامه‌ریزی مدون و ساختاری بر اساس اهداف از پیش تعین شده برای اوقات فراغت وجود داشت خانواده نیز جزئی از بازوی اجرایی این ساختار می‌شد حال آنکه خانواده خود نیز در این زمینه موازی کارانه یا در راستای اهداف و برنامه یکی از دستگاه‌های موازی‌کار عمل می‌کند.
طاهر قادرزاده: یقینا این دیگر نامش اوقات فراغت نیست. چنین تصمیماتی در راستای کار اصلی دانش‌آموز که همانا آموزش مواد درسی است، صورت می‌پذیرد. در حالیکه بزرگترین ویژگی فراغت، باید فاصله گرفتن از اجبارهای فرهنگی و اجتماعی باشد. در بستری که بیشتر با اجبار و بر اساس علایق والدین شکل گرفته، خلاقیت‌ها و استعدادها زمینه بروز و رشد پیدا می‌کنند. وقتی خود دانش‌آموز در انتخاب کلاس‌های ثبت نام شده اش، هیچ حق انتخابی نداشته باشد، صرف ثبت نام در یک کلاس زبان یا حتی کلاس‌های هنری و ورزشی، نمی تواند دلیل بر اوقات فراغت مناسب باشد. تمایل و توان فرد در این تصمیمات اولیا معمولا مغفول می‌مانند. همین ناآگاهی‌ها افزون بر اینکه ناهنجاری‌های روحی روانی به دنبال دارد، باعث می‌شود میزان بهره‌‌وری و کارآیی شخص برای ادامه کار بعد از فراغت نیز پایین آمده و نوعی دلزدگی در وی ایجاد شود. لازمست خانواده‌ها در برنامه‌ریزی برای اوقات فراعت فرزندانشان حتما به دو بعد فراغت یعنی فعال و غیرفعال توجه ویژه داشته باشند و به خاطر چشم و هم‌چشمی‌ باعث مرگ استعدادهای فرزندانشان نشوند.
شماری از دانش‌آموزان هستند که به دلیل فقر اقتصادی بعد از تعطیلی مدرسه همراه باخانواده به کوره پزخانه ویاناگزیربه دستفروشی، شاگرد مکانیکی، صافکاری، آرایشگری یا قالیبافی می‌پردازند؛ آیا آموزش و پرورش برای این کودکان که عمدتا هم در حاشیه شهرها سکنی دارند برنامه‌ای دارد؟
خالد عبداللهی: همانطور که در سوال اول اشاره شد اساساً آموزش و پرورش و نهادهای بانی اوقات فراغت برنامه‌ای منسجم، هدفمند و کارشناسی شده برای اوقات فراغت ندارند تا بتوانند همه دانش‌آموزان را پوشش دهند. آموزش و پرورش در ایران در مسیر خصوصی سازی گام می‌نهد و فکر نمی کنم با این سیاست آموزشی که در پیش گرفته بتواند فرزندان محروم را پوشش دهد، آموزش و پرورش با الک کردن فرزندان این مرز و بوم و جداسازی آنان به شیوه‌های گوناگون اعم از مدارس انتفاعی، نمونه، تیزهوشان و هیئت امنایی و ... گام در حذف قشر وسیعی از فرزندان خانواده‌های کم درآمد و بی درآمد در امر آموزش نهاده است و با ادامه این روند دانش‌آموزان بی بضاعت نه تنها از آموزشی عادلانه برخوردار نخواهند بود؛ بلکه به هیچ وجه جهت پر کردن اوقات فراغت آنها هم تصمیمی اتخاذ نخواهد شد چون هرگاه آموزش و پرورش با تفکر سود دهی و درآمدزایی سیاست‌های آموزشی خود را به پیش ببرد دیگر آموزش و لایه‌های وابسته به آموزش صرفاً در خدمت کسانی خواهد بود که مرفه باشند و توان مالی داشته باشند و در این صورت فرزندان اقشار کم درآمد و حاشیه نشین بیشتر به حاشیه رانده خواهند شد و هیچ امکاناتی برای این قشر فرودست از امکانات تفریحی گرفته تا آموزشی وجود نخواهد داشت.
احمد قادری: برای پرکردن اوقات فراغت نوجوانان به صورتی که نتیجه‌ ایده‌آلی از آن منتج گردد همکاری و همراهی بخش‌های دولتی و خصوصی را می‌طلبد. آموزش پرورش به عنوان بخش دولتی و به عنوان نهادی که وظیفه آن آموزش و تعلیم کودکان است موظف است برنامه‌های منظم و مدونی را بر اساس « نیازها، اولویت‌ها و علایق کودکان و جوانان» تهیه و ارائه نماید و در این مسیر همراهی و همکاری اولیاء هم لازم است؛ اما نکته قابل توجه این است که آیا آموزش و پرورش قادر است برنامه‌هایی را که پیش‌بینی و تهیه کرده است به مرحله اجرا درآورد؟ پاسخ به این پرسش تا حدودی واضح است که آموزش و پرورش می‌تواند برنامه‌ها را تهیه نماید؛ اما برای اجرای آن به راحتی نمی‌تواند اقدام نماید؛ زیرا اجرای هر برنامه‌ای به امکانات و منابع مالی نیاز دارد که متاسفانه آموزش و پرورش با کمبود منابع مالی مواجه است و حتی برای اجرای اصلی‌ترین وظیفه خود که همانا آموزش در مدارس است با مشکل روبرو است. بنابراین آموزش و پرورش نتوانسته است برنامه‌های اوقات فراغت را به شیوه‌ای اصولی و صحیح اجرا نماید. بیشتر کودکان و نوجوانانی می‌توانند به نحو احسن از برنامه‌های ارائه شده برای اوقات فراغت بهره‌مند شوند که توان مالی دارند و دانش‌آموزانی که از خانواده‌هایی با بنیه‌ی مالی ضعیف هستند، متاسفانه از این موهبت محروم می‌شوند. آموزش و پرورش و در کل دولت برای این قشر ضعیف و آسیب‌پذیر برنامه‌ و راهکار مناسبی ارائه نداده است.
طاهر قادرزاده: تا جایی که بنده اطلاع دارم، در این زمینه هیچ برنامه‌ای وجود خارجی ندارد. از متغیرهای موثر در اوقات فراغت یکی همین متغیر اقتصادی است. شغل و درآمد خانواده‌ دانش‌آموزان مورد اشاره و محیط زندگی اشان متاسفانه اغلب اجازه هر نوع فعالیت فرح بخش و نشاط آور را از آنان رفته است. در زمانی که کودک یا نوجوان باید به فعالیت‌های دلخواهش بپردازد، بالاجبار شانه زیر بار سنگین نان‌آوری می‌نهد و به محیط سنگین کار هُل داده می‌شود و کودک کار پدید می‌آید. آسیب‌های جدی ناشی از محیط کار بر روح و روان دانش‌آموز اثر می‌گذارد. فضای خشن آنجا خشونت را به وی می‌آموزد و وضعیتی فراهم می‌کند که امروزه همه شاهدش هستیم. عصبانیت، پرخاشگری، ضعف یادگیری و تربیتی، اعتیاد، نداشتن مهارت‌های زندگی، امید کم به زندگی و سایر ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگی که در حاشیه شهرها بیشتر وجود دارد، هر کدام به نوعی محصول عدم برنامه‌ریزی آموزش و پرورش و دستگاهای متولی است. بعضی از صاحب نظران فراغت را دو نوع می‌دانند: مردم محور و مکان محور. در نوع دوم که وظیفه دولت‌هاست بستر لازم را فراهم کند، همیشه مناطق محروم و حاشیه شهرها مظلوم واقع شده اند. بطوریکه هیچ وجدان بیداری نمی تواند منکر بی عدالتی در توزیع امکانات فرهنگی، ورزشی و تفریحی برای این مناطق باشد.
سلیمان عبدی: نوع جواب من برگرفته از واقعیت محیط زندگی خود و شناخت نسبی از واقعیت‌های دیگر مناطق است که می‌توانم بگویم آموزش و پرورش برنامه‌ای جدا از برنامه‌های روتین و رایج سالیانه که ممکن است زمان آن با زمان کاری این کودکان کمترین همخوانی داشته‌باشد ندارد. همین جا لازم است که به این نکته توجه داشته باشیم، اگر در زمان کودکی من نوعی والدین به جهت حرفه آموزی فرزندانشان را به مراکز سنتی کار یا همان شاگردی حِرف، می‌فرستادند تنها از بُعد نیاز مالی نبود؛ بلکه به واسطه نبود یا کمبود مراکز مختص این امر و ارگان‌های پر کننده اوقات فراغت کودکان در فصل تعطیلات بود؛ اما حالا با وجود بودن مراکز مختلف حرفه آموزی و مراکز آموزشی در سطوح مختلف دانشگاهی، والدین از حصول نتیجه مورد انتظار خود که در درجه اول رسیدن به اشتغال فرزندانشان در آینده است ناامید شدند و متاسفانه حالا با توجه به شرایط بد اقتصادی نیاز مالی خانواده مزید بر علت شده و باعث افزایش شمار کودکان کار به صورت خطرناکی شده است، کودکانی که برابر تمام منشور حقوق کودکان لازم است در این شرایط سنی از کودکی خود لذت ببرند و با توزیع عادلانه امکانات آموزشی و تفریحی از عدالت آموزشی و تفریحی برخوردار باشند، امری که با وجود حق بودن برای خیلی از کودکان سیستان و بلوچستان، کردستان و.... به رویا تبدیل شده است.
یکی دیگر از مشکلات جامعه ما به ویژه‌های شهرهای کردستان  نبود امکانات رفاهی- ورزشی و تفریحی برای نشاط اجتماعی کودکان، نوجوانان و جوانان است دوهفته گذشته یک نوجوان 15 ساله سنندجی در پارک کودک مسیر آبیدر سنندج مرکز استان کردستان خود را آویزان یک چرخ و فلک فرسوده زنگ‌زده کرد که در اثر سقوط کابین آن فوت شد و از طرفی هم توسعه شهرنشینی که پیامد آن رشد آپارتمان‌سازی و آپارتمان‌نشینی است و محله‌ها و کوچه‌ها به مثابه دو دهه  گذشته وجود ندارد که کودکی هیجانات خود را در بازی با همسالان همسنخ در محله تخلیه کند در این شرایط باید چکار کرد؟
طاهر قادرزاده: واقعا جای سئوال است که چرا در استان‌هایی مانند کردستان نباید چنین امکاناتی متناسب با جمعیت آن، موجود باشد؟! آیا در کشوری با درآمدهای کلان نفتی و غیر نفتی، باید شاهد چنین اتفاق‌های ناگواری باشیم؟ مسئولین استانی ونمایندگان مجلس سالهاست شاهد این وضعیت هستند، اما بجز آمارسازی و تبلیغات سیاسی، در عالم واقع اتفاق قابل قبولی رخ نداده است. اگر بطور اتفاقی یک سرمایه‌گذار بخش خصوصی هم بخواهد در این زمینه اقدامی انجام دهد، موانعی از قبیل سهم‌خواهی و کاغذبازی‌های غیرضروری اداری باعث فرارش می‌شوند. شهرداری‌ها در این شهرستان‌ها صرفا به دنبال منافع خودشان در فروش تراکم هستند و برای توسعه فضای سبز، اماکن تفریحی، فرهنگسراها و کتابخانه‌های عمومی، پارک‌ها و مکان‌های ورزشی نه برنامه‌ای دارند و نه اراده ای. شما نگاهی به آپارتمان‌های بهاران سنندج یا مجتمع‌های مسکن مهر در سایر شهرها بیندازید! در همین بهاران حتی پارکینگ‌ها را فروختند و محل بازی بچه‌ها جای پارک ماشین‌ها شد. اما اینکه چکار باید کرد؟ ادامه روند فعلی بیش از همه به خانواده‌ها و فرزندانشان لطمه می‌زند. پس لازم است خود مردم قدم بردارند. در این راه می‌توان با ایجاد نهادهای مردمی و افزایش مطالبه گری و فشار به مسئولان، بر احقاق حقوق شهروندی خود پای بفشارند و مطابق نص صریح قانون خواهان بسترسازی مناسب برای ایجاد امنیت روحی و روانی و رشد و شکوفایی استعدادهای فرزندانشان باشند. کودک به بازی و تفریح و نشاط نیاز دارد. وقتی دولت‌ها این حق را از او می‌گیرند، نباید دست روی دست گذاشت و منتظر معجزه ماند. مردم توان این را دارند که از آنان طلب حق و اجرای قانون کنند و تا زمانی که خود وارد عرصه نشوند و این امر تحقق نیابد، آش همان آش است و کاسه همان کاسه!
سلیمان عبدی: بهترین جواب برای این سوال این است که بایست به شیوهای مدنی در برابر این بی عدالتی ناشی از توزیع ناعادلانه امکانات از هر لحاظ، مقابله کرد. بایست همگان بر در احساس مسئولیت و وجدان کاری مسئولان مربوطه بکوبیم و آنان را از خطرها و معضلات اجتماعی ناشی از این توزیع ناعادلانه آگاه سازیم. چرا که فردای این مملکتی که همگان در آن زندگی می‌کنیم از آن کودکان امروز است پس هر چه در جهت بهتر کردن شرایط آموزش و تامین امکانات رفاهی آنان به شیوه‌ای عادلانه تلاش کنیم بستر امنیت اجتماعی را برای زندگی بهترهمگان مهیا کرده ایم؛ خصوصا در مناطقی همچون کردستان که بواسطه برخی دیدگاه‌های موجود حق کودکان آن مورد اجحاف بیشتر قرار گرفته و کودکی آنها در لابه لای کوره پزخانه‌ها و گذرگاه‌های کولبری قربانی شد.
خالد عبداللهی: سوال شما بسیار به جاست، در شهر‌های کردستان واقعاً امکانات رفاهی، فرهنگی برای کودکان ونوجوانان، در شهر‌های استان کردستان چندین محله پرجمعیت را اگر در نظر بگیرید حتی یک پارک کوچک با امکانات ابتدایی وجود ندارد که بچه‌ها ها در آن سرگرم بازی شوند، در کلیه محله‌های حاشیه شهرهای کردستان یک مورد کتابخانه یا مرکزی آموزشی نمی توان یافت که بچه‌ها به راحتی بتوانند در آنجا حضور یابند، کتاب بگیرند و بخوانند، در بیشتر حاشیه‌های شهر‌های کردستان یک سالن ورزشی در خور و شایسته را نمی توان یافت که کودکان و نوجوانان بتوانند قسمتی از اوقات فراغت خود را در آنجا سپری کنند. حال آپارتمان نشینی هم مزید بر علت شده که جمعیت زیادی از کودکان و نوجوانان را در خود جای داده و محدودیت‌های بیشتری بر آنها اعمال کرده است. رفع این مشکلات و ایجاد امکانات جهت بهینه سازی در فراهم کردن امکانات برای جوانان و نوجوانان در سطح محلات و حاشیه‌ها تنها از جانب دولت میسر است و حاکمیت است که باید بودجه کافی جهت احداث مراکز آموزشی و فرهنگی در خور در نظر بگیرد.
احمد قادری: یکی از مشکلات اساسی در پر کردن اوقات فراغت شکل و نحوه‌ی آن نیست؛ بلکه مدیریت اوقات فراغت است. طی سال‌های گذشته سازمان‌ها و نهادهای مربوطه به جای تربیت مدیر برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری برای اوقات فراغت و تربیت کارشناسان مرتبط فقط برنامه‌های اوقات فراغت را تدوین و اجرا نموده‌اند. به همین دلیل در حال حاضر با فقدان مدیر و کارشناس در این زمینه روبرو هستیم. مشکل اساسی دیگری که باید به اشاره کرد این است که متاسفانه بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه‌های رفاهی و تفریحی در شهرهای بزرگی چون تهران، اصفهان، مشهد و تبریز صورت گرفته و شهرهای دور افتاده و مرزی و کوچک از این حق محروم گردیده‌اند. باید به مسئولین یادآور شویم که ایران تنها تهران و چند شهر بزرگ نیست، شهرهای دور افتاده و مرزی و کوچک را هم ببینید و در آن سرمایه‌گذاری کنید. نبود توزیع عادلانه و کارآمد منابع و امکانات باعث شده که این امکانات به صورت مساوی در اختیار همه‌ی جوانان قرار نگیرد و حتی نیازهای برخی از آنان بی پاسخ مانده است، این مساله باعث سرخوردگی و ناکامی در آن‌ها شده و این ناکامی ممکن است به خشم منجر شود. جوانان و نوجوانان بسیاری از شهرهای محروم کشور برای گذراندن اوقات فراغت خود از هرگونه امکانات ورزشی و تفریحی محروم و یا از حداقل برخوردار هستند. جوانان در بسیاری از شهرهای محروم برای یک تفریح ساده و دوست‌داشتنی مثل شنا و آبتنی مجبورند به جوی‌های گل‌آلود، رودخانه‌ها و حتی سدها روی آورند که متاسفانه به دلیل نبود چنین امکانات ساده و ابتدایی هر ساله تعداد زیادی از جوانان مناطق محروم و دور افتاده در رودخانه‌ها و سدها غرق شده و جانشان را از دست می‌دهند.
یکی از تفریحات امروزه بچه‌ها نه تنها در ایام تعطیلات مدارس بلکه در ایام سال گیم نت است و جدیدا هم متاسفانه اپلیکیشنی به نام روبیکا با تبلیغ استفاده رایگان بدون اینترنت در رسانه ملی تبلغ می‌شود که اکثر نوجوانان و جوانان را مشغول خود کرده است و دانلود فیلم و انواع بازی‌های نامتناسب با رنج سنی ازپتانسیل‌های این روبیکاست که من با توجه به عضو انجمن اولیا و مربیان یکی از مدارس در استان کردستان این نگرانی را از والدین بارها شنیده ام، برنامه را حذف می‌کنند دوباره فرزند اصرار به نصب آن دارد به نظر شما به جای هزینه کردن برای طرح پر طمطراق غنی سازی اوقات فراغت بهتر نیست، وزیر آموزش و پرورش برای این  آسیب چاره اندیشی کند؟ 
خالد عبداللهی: روی آوردن دانش‌آموزان به بازی‌های اینترنتی و سیر کردن در این فضا معضلی است که همه معلمان و اولیا را درگیر کرده است، انگیزه درس خواندن در دانش‌آموزان روز به روز کم تر می‌شود و معلمان نا امید تر، به نظر من آموزش و پرورش ناکارآمد و ضعیف باعث شده است که دانش‌آموزان بیشتر به این مسیر سوق داده شوند. وقتی آموزش و پرورش فعالیت‌های سرگرم کننده و جذاب تری از روبیکا و بازی‌های رایانه‌ای نداشته باشد دور از انتظار نیست که انگیزه درس خواندن در دانش‌آموز کم شود و جای خود را به همان چیزهایی بدهد که شما بیان فرمودید. تا زمانی که دانش‌آموز در مدرسه احساس امنیت و آرامش ندارد و از مدرسه فراری است عوامل زیادی دخیل هستند که با شعار نمی شود آنها را حل کرد، آموزش و پرورش در ایران در مسیر بطلان گام بر می‌دارد، علاوه بر بازی‌های کامپیوتری مشکلات و معضلات حاد تری در مدارس در حال وقوع است که ادارات آموزش و پرورش و مدارس فقط روی آنها سرپوش می‌گذارند و در حل این معضلات و چاره اندیشی برای آنها ناتوان هستند و بدون شک عوارض خطرناک آن را در سال‌های آتی در جامعه خواهیم دید.
احمد قادری: امروزه بازی‌های کامپیوتری در حال پیشرفت هستند و طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند. گیم‌نت و بازی‌های کامپیوتری در واقع همان به روز شده‌ی کلوپ‌ها در دهه‌های شصت و هفتاد هستند. در دهه‌های گذشته پینگ‌پنگ، فوتبال‌دستی و سگا مورد توجه بود ولی امروزه بازی‌های کامپیوتری جایگزین آن شده و طرفداران زیادی پیدا کرده است. امروزه کم‌تر کسی از جوانان و نسل جدید پیدا می‌شود که با واژه‌ی گیم‌نت بیگانه باشد. نرم افزار روبیکا هم به دلیل اینکه از طریق آن می‌توان فیلم‌های خشن را نمایش داد حالتی شبیه گیم‌نت دارد. و این نرم هم باعث بی نظمی در روح و روان نوجوان می‌شود. ورود بازی‌های رایانه‌ای و ناشناخته با روح و روان نوجوانان این روزها مرز پرخاشگری و بی هویتی را به وضوح تعریف و تفسیر می‌نماید. بازی‌های کامپیوتری همان مرز ناشناخته شده‌ای است که برای مخدوش کردن آرامش جامعه در قالب بازی‌های خشن سعی در بر آشفته شدن نهاد خانواده و جامعه را دارد. بازی‌های آمیخته با خشونت هویت و احساسات جوانان، و به طور کلی اخلاقیات را مورد تهاجم قرار داده است. بررسی این نوع بازی‌ها نشان می‌دهد که بروز رفتارهای ضد اجتماعی، ناسازگاری و اضطراب در جامعه روزبه‌روز در حال افزایش است. در چنین وضع آشفته‌ای وظیفه‌ مسئولان آموزش و پرورش است که از طریق برگزاری کلاس‌هایی در این رابطه برای دانش‌آموزان و اولیای آن‌ها، آنان را با عواقب و خطر این‌گونه بازی‌ها آشنا نموده و با آموزش‌های اصولی و صحیح سعی نمایند کودکان از گرایش به این بازی‌ها بپرهیزند. وزارت آموزش و پرورش می‌تواند با برنامه‌ریزی درست جایگزینی برای این بازی‌ها پیدا نماید تا دانش‌آموزان اوقات فراغت خود را از طریق استفاده از این وسیله‌های جایگزینی بگذرانند و از طرفی مطالب مفیدی را یاد بگیرند و همچنین از رفتارهای خشونت‌آمیز پرهیز نموده و اضطراب تا حدودی کاهش یابد.
طاهر قادرزاده: ورود بازی‌های رایانه‌ای و اینترنتی به زندگی مردم واقعیتی است غیر قابل انکار و غیر قابل حذف. در کنار جنبه‌های منفی، ابعاد مثبتی نیز قاعدتا دارند که با برجسته کردن آنها و آگاهی دادن به والدین و خود دانش‌آموزان، می‌توان از بار منفی و اثرات مخرب آن کاست. اما اعتیاد به آنها آثار سوئی دارد که روان و جسم را از حالت نرمال خارج می‌نماید. زیاده رویی در هر کاری اصولا خوب نیست، چه برسد به بازی‌های رایانه‌ای و گیم نت و ... که اگر فیلم‌ها و بازی‌های خشن و وحشتناک نیز مورد استفاده بچه‌ها باشند که دیگر قوز بالا قوز است! سوای آسیب جسمانی از قبیل چشم و چاقی و کم تحرکی و یا افت تحصیلی، روانپریشی و انزوا و توهم نیز از دستاوردهای این اعتیاد خطرناک است. برای پیشگیری از این آسیب، نه فقط آموزش و پرورش که وزارت بهداشت و درمان، مراکز تحقیقاتی آموزش عالی، وزارت ورزش و جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد و تمامی رسانه‌های مختلف دیداری و شنیداری و نوشتاری، لازمست ورود کنند و ابتدا با آموزش و سپس با آلترناتیویی مناسب، سعی در حل این پدیده‌ی آسیب زا کنند. در سوالتان اشاره به تبلیغ اپلیکیشنی از رسانه ملی کردید. حقیقتا من صدا و سیما را نه رسانه‌ ملی که بیشتر یک رسانه‌ی حزبی و حتی محفلی میدانم که به شدت درگیر تجارت تبلیغاتی و منافع باندی خود است. از چنین رسانه‌ای انتظاری بیش از این هم نباید داشت.
سلیمان عبدی: چاره اندیشی در برنامه‌ریزی بر اساس دانش روز و بهره‌گیری از متد علمی در مواجهه با این بازی‌ها و نرم افزارهای مختلف است. شخصیت دادن به دانش‌آموز و پرسشگر بار آوردن او در پروسه تحصیل یکی از مطمئن ترین راهکارها در مواجهه او با چالش‌های مختلف زندگی است. آن اندازه هزینه و نیرو صرف پاک کردن صورت مسئله‌ها می‌شود، اگر صرف آموزش خصوصا در مناطق محروم بشود، بدون شک نتایج بهتری را خواهیم داشت. ما احتیاج به بازبینی نوع آموزش خصوصا در مواجهه با ابزارهای نوین ارتباطی هستیم تا بتوانیم خطرهای استفاده نادرست آنها را به حداقل برسانیم. ببینید معضل سوءاستفاده جنسی در مدارس که این روزها تیتر محافل خبری شده ریشه در عدم آموزش کودکان ما برای مواجهه با حالت‌های مختلف سواستفاده از کودکان دارد. ورود ما به این مسائل از نوع فیلتر کردن یا سانسور کردن تا زمان عادی شدن ورود ابزار نو است و آنگاه که عمومی و عادی شد دیگر این تهدیدات هم کارکرد خود را از دست می‌دهد و ما برنامه‌ی آموزشی صحیحی برای استفاده درست از آن ابزارها ارائه ندادیم و زمان را از دست داده و در مقابل امر واقع شده قرار گرفتیم، نمونه واضح نوع ورود این ابزارهای نسبتا نو ورود ویدئو و ماهواره و جدیدا تلگرام و بازی‌های کامپیوتری به جامعه ماست.
به نظر شما آیا دانش‌آموزان این چند دهه اخیر تا سن 18 سالگی کودکی می‌کنند؟چرا اضطراب ، استرس و پرخاشگری علیرغم توسعه امکانات زندگی در چهره و رفتار آنان موج می‌زند؟
احمد قادری: امروزه به دلیل گسترش شهرنشینی و همراه با آن رشد روز افزون ماشینی شدن، به تدریج باعث شده که انسان‌ها اوقات فراغت بیشتری نسبت به گذشته داشته باشند. بیشتر این اوقات فراغت در اختیار قشری است که «جوان» هستند و از ویژگی‌های جوان «رشد در دوره بلوغ» است که تغییرات مختلف جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی مختص این بوده که هر کدام به نوبه خود در بروز اضطراب، استرس و پرخاشگری موثر هستند. باید در این دوره طوری برنامه‌ریزی نمود که بیشتر اوقات فراغت جوان صرف فعالیت‌های مفید و سازنده شود و از فعالیت‌هایی که باعث پرخاشگری وی می‌گردد پرهیز نماید. ویل دورانت گفته: «تمدن، محصول اوقات فراغت ملت‌هاست، مردمانی که خور و خواب و شکار همه‌ی شب و روز آنان را پر کرده هیچ تمدنی نیافریدند، جامعه مقاوم‌تر، پیشرفته‌تر، دارای ارتباطات قوی‌تر، اختراعات بیشتر و همه‌ی وسایل رفاهی بیشتر، زاییده‌ی اوقات فراغت هستند». پس باید سعی نماییم جوانان ما در مسیری حرکت نمایند و اوقات فراغت خود را سپری کنند که به گفته ویل دورانت باعث پیشرفت جامعه گردند؛ اما چون متاسفانه برنامه‌ریزی مناسبی برای پر کردن اوقات فراغت این قشر صورت نگرفته جوانان ما نسبت به گذشته که اوقات فراغت کم‌تری داشتند، اضطراب، استرس بیشتری دارند و پرخاشگرتر هستند.
طاهر قادرزاده: به نظرم عوامل متعددی در این قضیه دخیل هستند. وضعیت روانی مردم و به ویژه جوانان ناشی از وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جامعه است. کاش مسئله فقط کودکی نکردن دانش‌آموزان بود! اقتصاد ناسالم و رانتی، آموزش و پرورش ناکارآمد، سیاست‌های بعضا ایدئولوژیک، فرهنگ چند متولیِ بی متولی، بیکاری جوانان و تحصیلکردگان، بحران‌های اجتماعی؛ همه و همه با این قضیه ارتباط معناداری دارند. در جاییکه گاهی مطالبه گری و نقد و پرسشگری با خشونت جواب داده می‌شود، آستانه تحمل هم پایین می‌آید و طبیعتا افراد، عبوس و پراضطراب و پرخاشگر خواهند شد. و ریشه‌ی تمام اینها به نظرم عدم وجود آموزش مناسب و به موقع است.
سلیمان عبدی: نه! کودکی نمی کنند. بگذارید اینجا از منظر کودکی در سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان و کرمانشاه به جواب این سوال ورود کنیم، اینجا کودکان به هزار و یک دلیل که برجسته ترین آن شرایط بد اقتصادی و کمبود شدید امکانات آموزشی و تفریحی است، بستر لازم برای بهره‌گیری صحیح از کودکی خود چون کودکان مناطق برخوردار از آن امکانات را ندارند. فضای آموزشی در مدارس ما به شدت ناشاد است و دانش‌آموزان فقط در مناسبت‌های انگشت شماری مجال بروز شادی دارند، حال آنکه شادی بایست به سان یکی از ارکان زندگی خصوصا در دوران تحصیل مستمر و تدوین شده باشد. به عنوان یک شهروند احساس می‌کنم بستر اجتماعی زندگی من و فرزندانم به واسطه اضطراب، استرس و عصبانیت مورد تهدید است.
شاید خنده آور باشد، اما بوق زودهنگام راننده پشت سری، پشت چراغ قرمز، دعواهای بعد از هر تصادف از نمودهای بارز رخت بر بستن شادی و تحمل و سعه صدر در جامعه ماست.
خالد عبداللهی: با توجه به اینکه مدارس ما از کمبود امکانات رنج می‌برد و فضای آموزشی با علابق و احساسات دانش‌آموز سازگار نیست، تعداد دانش‌آموز در کلاس‌های درس زیاد است و فضای ورزشی و تفریحی در مدرسه‌ها موجود نیست کادر اجرایی مدرسه و معلمان ناچارند به خاطر کنترل دانش‌آموزان قوانین خشک و پادگانی را اجرا کند . معلم در یک کلاس 38 نفری قادر به شناخت تفاوت‌های فردی و توانایی رسیدگی به مشکلات و مسائل آنها را نخواهد داشت ، بایستی بگویم در حال حاضر تنها هنر مدارس نگهداری دانش‌آموزان در محیط مدرسه است و عملاً هیچ آموزشی به معنای امروزی آن روی نمی دهد و بیشتر معلمان از برون رفت از این وضعیت دچار یاس و نا امیدی شده اند در نهایت تصور دانش‌آموز از مدرسه و از آموزش به این شیوه شکل می‌گیرد که واقعیت مدرسه و آموزش همین است که با آن رو به رو است و کودکی کردن یعنی ناهنجاری . در نتیجه اکثر دانش‌آموزان از آن محیط سرخورده می‌شوند برخی دچار اضطراب و استرس و برخی هم پرخاشگر می‌شوند.
با تجزیه و تحلیل آسیب‌ها و مزیت‌های طرح غنی سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان، راهکار شما برای برون رفت از این وضعیت نابسامان چیست ؟
سلیمان عبدی: فکر کنم در دل جواب سوالات بالا این سوال رو پاسخ دادم اما باز عنوان می‌کنم، غنی سازی اوقات فراغت بانی یا متولی مشخص با برنامه جامع و کارشناسی شده و بودجه مناسب و امکانات لازم؛ البته با توزیع عادلانه در سطح کشور و بررسی دقیق موفق یا ناموفق عمل کردن آن برنامه‌ها در پایان اجرای آنها را لازم دارد و کلیه ارگان‌ها و نهادهای دیگر با پیروی از خط مشی تعریف شده از سوی آن متولی به جای موازی کاری، مجری برنامه‌های او باشند. کم کردن از حجم محفوظات درسی و افزودن برنامه‌های شادی‌آور ، ورزشی و مهارتی به پروسه تحصیل از دیگر کارهای لازم است. در یک جمله ما بایست مهارت‌های زندگی سالم را به کلاس‌های درس بازگردانیم و در اوقات فراغت آن مهارتها را تمرین کنیم.
خالد عبداللهی: با توجه به تحقیقات سازمان ملی جوانان میانگین ساعت فراغت جهانی پنج ساعت (بیست و دو درصد) و این رقم در ایران به دلیل زیادی تعطیلات شش ساعت ( بیست و پنج درصد ) است که هم آموزش و پرورش و هم والدین کم تر به آن توجه کرده اند ستاد‌های اوقات فراغت نتوانسته اند بر اساس تغییرات نسل‌ها در ایده و برنامه‌های خودشان جهت غنی سازی اوقات فراغت تغییر به وجود بیاورند. برای برون رفت از این وضعیت بایستی بودجه بیشتری به طرح‌های اوقات فراغت اختصاص داده شود ، از کارشناسان و صاحب نظرانی که در این زمینه تخصص دارند استفاده شود، برنامه‌ریزی مدون و طولانی مدت و کارشناسی علمی برای اوقات فراغت انجام گیرد، اوقات فراغت بایستی در کانون توجه دولت قرار گیرد، برای نشاط و توسعه­ی کشور باید به اوقات فراغت توجه بیشتری شود در واقع توسعه­ی فرهنگی و اجتماعی در گرو توجه جدی به اوقات فراغت و فعال کردن آن است.
طاهر قادرزاده: اوقات فراغت، فرصتی مناسب برای آموزش های مفید و مفرح است. توجه به علایق، نیازها و توانایی‌های دانش‌آموزان در غنی سازی این اوقات بسیار اساسی است. افزایش مراکز تفریحی، هنری و ورزشی در مکان‌های مختلف شهری مخصوصا در حاشیه شهرها، و همچنین در روستاها باید جزو اولویت‌های فرهنگی قرار گیرند. آموزش و پرورش به دلیل وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه باید به جای فراغت مردم-محور در فکر توسعه‌ی فراغت مکان-محور باشد تا زمینه مناسب برای پرورش استعدادها، تقویت حس مسئولیت پذیری، بهبود رفتار و روابط اجتماعی و تربیت شهروند خوب و مفید ایجاد شود. استفاده از نیروهای خبره و دلسوز و کارآمد به جای نورچشمی‌ها، قطعا بازده کار را بسیار بالا خواهد برد. در برنامه‌های اوقات فراغت لازمست با دید بازتری، طبقات مختلف اجتماعی دیده شوند. جنسیت در نظر گرفته شود و به دختران اهمیت بیشتری داده شود. چرا که طبق تحقیقات انجام شده، آنان خواسته یا ناخواسته وقت کمتری را برای اوقات فراغت در اختیار دارند. همچنین در تمهید ساز و کار مناسب برای غنی تر کردن این اوقات، انواع اوقات فراغت از نظر فعالیت جسمی و ذهنی در نظر گرفته شوند. مخلص کلام اینکه هرچه اوقات فراغت غنی تر شود، به همان نسبت میزان جرم و بزه کاری و آسیب‌های اجتماعی پایین می‌آید.
احمد قادری: با توجه به این‌که یکی از مشکلات اساسی جوانان امروز «چگونگی پر کردن اوقات فراغت» آنان است لذا برای برون رفت از این وضعیت نابسامان به نظر بنده بهتر است موارد زیر را مد نظر داشته باشیم:
- تهیه‌ کتاب‌های مناسب با علایق آنان جهت مطالعه در ایام فراغت.
- برای پر کردن اوقات فراغت اولیاء از فرزندانشان نظرخواهی کنند و آنان را با اجبار به کلاس‌های گوناگون نفرستند.
- بهتر است اوقات فراغت (فعالیت‌های تابستانی) همراه با اردو و مسافرت باشد تا جذابیت بیشتری برای فراگیر داشته باشد.
- امکان معاشرت فرزندانشان را با دوستان قابل اعتماد فراهم نمایند.
- برگزاری مجامع و نشست‌های جذاب توسط معلمان و انجمن‌ها برای جوانان متناسب با مشکلات خاص دوره آنان.