رضا دهکی از جیک جیک مستون تا خودکرده بی‌تدبیر!

به هنگام وقوع مشکلات و بلایای گوناگون، وجه غالب اخبار و اطلاعات به سوی جنبه‌های ایجابی ماجرا می‌رود. اگر خشکسالی رخ داده به کاهش بارندگی مربوط می‌شود و اگر هوا گرم است، دلیلش گرمایش جهانی است.
اگر فسادی اتفاق می‌افتد، دلیلش راهکارها و روابط مفسد است، اگر بازار به کوچکترین نوسان بی‌دلیل و با‌دلیلی واکنش شدید منفی نشان می‌دهد، به رفتار «جمشید بسم‌الله»ها و «سلطان سکه»ها و سوءاستفاده‌کنندگان مربوط می‌شود. در این میان اغلب فراموش می‌شود که با علم به گرم و خشک بودن جغرافیای ایران و سوابق تاریخی، خشکسالی رویداد دور از انتظار و غیر قابل پیش‌بینی نبوده و نیست و چرا آن زمان که فرصت بود، برای مدیریت بهینه مصرف آب اقدام مناسبی انجام نگرفت که امروز بحران بیخ گوش ما باشد. به ندرت این نکته مطرح می‌شود که سهم سیستم‌های فرسوده و تکنولوژی‌های قدیمی و رفتارهای اشتباه در حوزه انرژی چقدر بر موضوع گرمایش جهانی تاثیر دارد و سهم ما از این گرمایش چقدر است. در حوزه بازار و اقتصاد و فرآیندهای اداری و مالی، ضعف‌های سیستماتیک و نظارتی در حاشیه قرار می‌گیرند و انگار نه انگار باید زمینه استفاده‌ای باشد که فردی بتواند از آن سوءاستفاده کند. چندی پیش بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، به این نکته اشاره کرد که اگر در مسیر قراردادهای نفتی سنگ انداخته نمی‌شد و تعداد و میزان سرمایه‌گذاری‌ها فراتر از این بود، تحریم نفتی ایران غیر ممکن می‌شد. علاوه بر این با تجربه‌های شرایط کشورهای زیر تیغ تحریم همچون کوبا می‌توان درس‌های فراوانی برای عبور نرم و کم حاشیه از کنار تحریم‌ها آموخت. به عنوان مثال ایران با داشتن ظرفیت گردشگری مناسب در جنبه‌های مختلف باستانی و تاریخی، طبیعی، هیجان، غذا و بهداشت و درمان، این پتانسیل را داشته و دارد که از این حوزه درآمدی فراتر از درآمدهای نفتی داشته باشد. حضور گردشگر در کشور می‌تواند بدون نیاز به دردسرهای بانکی و مالی، به کشور پول وارد کند و بدون چالش‌های صادرات، خرید محصولات و کالاهای ایرانی از سوی گردشگران را رقم بزند. این فارغ از ظرفیت‌های مراوده‌های فرهنگی و به تبع آن بهره‌برداری‌های دیپلماتیک و نیز پتانسیل‌های توسعه کارآفرینی و تاثیر بر نرخ‌هایی همچون بیکاری و رشد است. در واقع در این شرایط خاص و بحرانی است که ارزش فرصت‌های از دست رفته برای ایجاد و توسعه زیرساخت‌های گردشگری و معرفی ایران به عنوان یکی از مقاصد جدی توریسم و اختصاص سهم درخور از این صنعت پرسود دانسته شده و برایش افسوس خورده می‌شود. با این همه به نظر می‌رسد که یکی از جنبه‌های اصلی ایجاد و وجود بحران‌ها در ایران از دست دادن فرصت‌ها باشد.
ماجرا به کارهای انجام نداده یا لااقل درست انجام داده نشده خلاصه نمی‌شود. سوی دیگر ماجرا تهدیدهای خودساخته است. در واقع بسیار پیش می‌آید که کاری خلق الساعه، برای حل دفع الساعه یک مساله، به دلایل واهی و یا حتی گاه بدون هیچ دلیل موجه و مشخصی و در نهایت در زمان نامناسب انجام می‌شود و خود از هیچ یک بحران می‌آفریند. این موضوع در ابعاد خرد و کلان دیده می‌شود؛ هم جایی که با نام توسعه صنعتی، اشتغال و خودکفایی در هر چیزی!! صنایع نیازمند به آب فراوان در مناطق کم آب تاسیس می‌شوند، هم آن جا که کاشت محصولات کشاورزی نیازمند آب فراوان و صادرات آن به پدیده صادرات آب مجازی گره می‌خورد و هم آن زمان که با پخش اعتراف‌های یک دختر 16 ساله در تلویزیون، چالش‌های فراوان پدیدار می‌شوند. بسیار پیش می‌آید که برخوردی، انجام کاری، خبری، اظهارنظری و ... اصلا و ابدا ضروری نیست یا حداقل دلایلش با هزینه‌هایش همخوانی ندارد یا زمانش مناسب نیست و ... اما معلوم نیست چه اصرار عجیبی بر بحران‌سازی از هیچ در کشور وجود دارد که در شرایط احساس بحران‌های جدی‌تر و اساسی‌تر، مسائل ثانویه و یا مسائلی که اصلا محلی از اعراب مساله بودن ندارند به دست خود مسئولان ساخته می‌شوند و حتی گاه گره کار چنان کور می‌شود که هیچ دندانی هم قادر به باز کردن آن نیست و باید بند را از بیخ برید.
ایرانی‌ها در گنجینه فرهنگ غنی خود دو ضرب‌المثل معروف «جیک جیک مستونت بود، یاد زمستونت بود؟» و «خود کرده را تدبیر نیست» را دارند. با این حال به نظر می‌رسد که تجربه‌ها و حکمت‌های گذشته، حرف‌هایی هستند که یا به گوش مسئولان نرسیده‌اند و یا اگر رسیده‌اند، از یک گوش داخل و از گوش دیگر خارج شده‌اند. گذشته قطعا قابل برگشت نیست؛ اما شاید مسئولان باید به این فکر کنند که حسرت از دست دادن فرصت‌ها در آینده نیز تکرار نشود. این موضوع نیاز به ایجاد کانون‌های آینده‌نگری و برنامه‌ریزی قوی دارد که در کشور ما تنها غالبا در حد طرح‌های روی کاغذ و پروژه‌های ضعیف اجرایی شده‌اند. در عین حال افزودن بحران‌های بی‌دلیل جدید به بحران‌های پیشین، قرار دادن قوز بالای قوزی است که در شرایط فعلی ایران، اجحاف و حتی گاه خیانتی بزرگ به حساب می‌آید. شاید وجود مشاوران قوی، پرهیز از هیجان‌زدگی و رفتار احساسی در تصمیم‌گیری، شناخت اولویت‌ها و زمان مناسب انجام کارها و مواردی از این دست، راهکار مناسبی برای جلوگیری از ایجاد بحران‌های خودساخته مسئولان به حساب آید.