روزنامه جوان
1397/04/20
شاخها را تيزتر نكنيد
اقدام سيما در نشان دادن شاخهاي اينستاگرام باعث شد زحمت یک فرد كه تلاش ميكرد از مسير «راهزني حيا» خودنمایی کند، كم شود. آنها جلوهفروشي ميكردند تا شاید ديده شوند اما سيما به يك مرتبه آنها را به چهرههاي جهاني تبديل كرد و نه تنها اين كار صورت گرفت كه بدهكاراني كه در چاله اقتصادي كشور بايد پاسخگوي مشكلات باشند با تغيير ميدان، به طلبكار تبديل شدند و فرياد واكرامتا سر دادند. اينكه سيما طراح مسئله است يا فلان قاضي كه فهم دقيقي از زمان و اجتماع ندارد يا با سوار شدن بر يك ماده قانوني، عنصري از جامعهشناسي را دخيل نميكند، مهم نيست. مهم اين است كه آوردهاي در سبد سيما، دستگاه قضا و نهايتاً نظام جمهوري اسلامي نداشت و علت اصلي آن عدم اجتهاد و برآورد در تركيب اقدام قضايي با كنش اجتماعي در يك نظام مردمسالار است. البته اين مقدمه باعث نميشود كه اصل موضوع را توجيه كنيم. راهزنان حيا و ايمان صرفاً به عرصه و عمل خصوصي نميانديشند که اگر اقدام آن خانم امر «خصوصي» است در شبكه «اجتماعي» چه ميكند؟ بدون ترديد بايد با آن فرد برخورد ميشد اما شكل، روش و هزينه و فايده آن كجا و چگونه سنجيده ميشود؟ واقعاً نميشد بعد از تنبه فرد از او خواسته شود اشتباهش را در همان پيج اينستاگرام خود منتشر كند تا مخاطبان خاصش ببينند و جهان را متوجه يك امر حاشيهاي نكنيم؟ اما آنان كه به صدا و سيما خرده گرفتند در جايي مشاهده نشد كه به رفتار و عمل زشت آن فرد اعتراضي كرده باشند يا از پيش تذكري داده باشند. اصلاً برايشان مهم نيست و نهتنها مهم نیست که جلوهفروشی و عریانی را حق فرد در عرصه اجتماع میدانند. فلان اصلاحطلب ساکن بیبیسی میگوید آن شبی که برنامه این خانم از سیما پخش شد روزگارم سیاه شد اما نمیگوید چگونه شبهای دیگر با مشاهده جلوهفروشی این خانم به خواب میرفت؟ و شاید لذت هم میبرد.ملت مسلمان ایران باید بدانند که پرچمداری شهوت و عریانی به نام تمدن و تجدد، امری آگاهانه برای زدن ریشه دین، قداستها و ارزشهاست و مبارزه با جمهوری اسلامی فرع آن است. آن خانمی که با بدن عریان و لیوان شراب روی شعرهای محتشم کاشانی - که در آئین عاشورا استفاده میشود - مینشیند به دنبال قداستزدایی است که البته فاسد بودن خود را در قالب روشنفکری میفروشد. خانمی که در شب شهادت امام صادق (ع) مقابل مسجد ایشان کشف حجاب میکند و میرقصد با جمهوری اسلامی مشکل ندارد که خود را فروخته است و عربده فاحشگی میزند تا یک فاحشه دیگر در غرب او را به عنوان آزادیخواه و روشنفکر بازتاب دهد تا قداست مکان دینی در جامعه شکسته شود و این دختر اگر میل به رقص داشت در منزلشان میرقصید و اصرار بر افزایش فالوئر از طریق بدننمایی نداشت.
اهل فساد برای حمایت یا توجیه فساد، به فساد دیگری استناد میکنند که فلان مفسد اقتصادی را بگیرید. قطعاً پدری که پسری دزد دارد به بهانه آن، فاسد شدن دخترش را بلامانع نمیداند و هر کدام در جای خود. اما کدام فاسد اکنون رها شده است؟ مگر جرم را میشود با فضای اجتماعی قضاوت کرد؟ کدام آقازاده دزد اکنون آزاد است؟ بدون هیچ حجتی هالهای در ذهن ساختهایم تا بقیه ابعاد فساد را تبرئه کنیم. از قضا هیچ موقع قوه قضائیه مانند این سهسال دانهدرشتها را شکار نکرده است. بستگان عالیترین مقامات را به زیر کشیده است. فاسدان بانکی در چرخه عدالتند، مفسدین ارزی گرفتارند و... اما اگر هم مصداقی وجود داشته باشد نمیتوان فساد دیگری را پشت آن مخفی کرد. مطالبه هر کدام در جای خود و بهدور از حب و بغض باید دنبال شود.
اما به نظر میرسد باید دستگاه قضا مرحلهای پیش از مرحله قضایی- امنیتی برای مسائل اجتماعی لحاظ کند و خط حائل بین برخورد قضایی تا تذکر و تعهد و ارشاد را ایجاد نماید تا برای اجتماع برخوردهای قهری بعدی اقناعپذیر شود. پخش اعتراف در اوج واقعیت هم برای طبقه متوسط و جامعه تحصیلکرده ما نتیجهای نخواهد داشت بلکه دشمنان که تحقیر فرزندان ما را در آلوده شدن میپسندند، همینجا به میدان خواهند آمد و فریاد کرامت و حرمت انسان را سر خواهند داد و اصل و فرع مسئله را جابهجا خواهند کرد و عجیب است که تکرار این تجربه ما را به خود نمیآورد. بهتر است اگر شاخها را نمیتوانیم بشکنیم لااقل تیزتر نکنیم و در دل جامعه خود فرو ننشانیم.