روزنامه جهان صنعت
1397/04/19
رویایی به نام آموزش رایگان
شیدا ملکی- «ببینم... دوتا خیابون بالاتر هم یک مدرسه دیگه هست. قبل از اینجا اون مدرسه هم رفتی یا نه؟ آخه اونا یه خورده بدجنسی میکنن و هر کی پول نداره میفرستن مدرسه ما...حالا باباش چی کاره هست دخترت؟» این جملهها را مدیر یکی از دبستانهای دخترانه منطقه 6 تهران به مادر دختری هفت ساله میگفت که برای ثبتنام فرزندش در کلاس اول دبستان برای چندمین بار به نزدیکترین مدرسه محل سکونتش مراجعه میکرد. دفتر مدیر دبستان شلوغتر از حد تصور بود. اولیا به ترتیب و یک به یک وارد دفتر مدیریت میشدند و درباره شرایط فرزند خود توضیحاتی ارائه میدادند. اصل اولیه اما در رایزنی بین والدین و مدیر، مسایل مالی بود که البته با ادبیات گوناگون و با توجه به موقعیت شغلی والدین بیان میشد.«گفتی پدرش دست به آچاره، ما یکسری مشکلات فنی تو مدرسه داریم که میتونید همکاری کنید و برای بهتر شدن وضعیت آموزش بچتون این مشکلات رو حل کنید. بالاخره این چیزا همش برای بچههاست و ما هم که بودجه کافی نداریم و منطقیتر اینه که والدین خودشون برای بهتر شدن شرایط همکاری کنند. رفاه حال بچهها که بیشتر باشه طبیعتا آموزش بهتری هم دارن...» مدیر مدرسه این جملهها را با لحنی آمرانه بیان میکرد و زن جوان بعد از پایان جملههای مدیر گفت: «همسرم دست به آچار هست، اتفاقا خودش سه تا کارگر هم داره. اما مساله اینه که با این شرایط اقتصادی این روزها حتی مجبور شده کارگرها رو کم کنه و ابزار کارگاهش رو بفروشه واقعا نمیتونم بگم بیاد و کارهای فنی مدرسه رو انجام بده...»
جمله زن جوان هنوز تمام نشده بود که مدیر ادامه داد: «عزیزم شما که وضعیت مالیت خوبه باید خرج بچت کنی...حالا برو هفته دیگه بیا من الان سرم خیلی شلوغه و نمیتونم به کار بچه تو رسیدگی کنم. حواست هم باشه دخترت از نظر شناسنامهای دو روز با تاریخ قانونی ثبتنام مدرسه مغایرت داره. ببینم این یک هفته تبصرهای چیزی برای ثبتنام این بچهها میاد یا نه. البته من که بعید میدونم بشه کاریش کرد.» زن جوان با لحنی ناامیدانه ادامه داد: «اگر شما میگی غیرقانونیه که تا هفته دیگه چه امیدی هست یه تبصره اضافه شه که من میتونم دخترم رو ثبتنام کنم؟ دختر من دوره پیشدبستانی رو گذرونده. آخه من باید چی کار کنم الان...» مدیر اما به بیتوجهی خود ادامه داد و در نهایت گفت: «من اینجا بیکار نیستم. شرایطمون رو که میبینی داریم کارنامه هم میدیم. به سلامت. برو هفته دیگه بیا.»
گسترش عدم بهرهمندی از آموزش رایگان در کشور
ثبتنام در مدرسه شاید سادهترین کاری باشد که برای آغاز تحصیل و ورود به دوره آموزش عمومی شکل میگیرد که البته حقی مسلم بر همه کودکان است و باید به آن همت گماشت. این مرحله اما در کمال ناباوری دشوارترین قدم برای دستیابی به حقی روشن و طبیعی است. سخن اما از دشواری این موضوع در مناطق شهری و نه در مناطق روستایی یا دور از امکانات مرکزی کشور است. سالها از نبود امکانات کافی تحصیلی برای کودکان مناطق محروم گفته شد اما نهتنها این مناطق از امکاناتی که باید برخوردار نشدند بلکه مناطق مرکزی شهری، آن هم در پایتخت در جرگه ناقضان حق آموزش قرار گرفتند.
بر اساس قانون اساسی کشور 12 سال آموزش دوره ابتدایی برای همه اقشار جامعه باید رایگان ارائه شود. اما آیا این مهم محقق میشود؟ به ظاهر و بر اساس آنچه به طور عموم تصور میشود همه کودکان با ثبتنام در دبستانهای دولتی قدم به سیستم آموزشی گذاشته و الفبا را چنان میآموزند که باید و شاید. اما این در حالی است که مدارس در گروه مراکز آموزشی دولتی قرار داشته باشند. امروز سهم گستردهای از مدارس کشور (مخصوصا در پایتخت) را مدارس هیات امنایی و غیردولتی به خود اختصاص دادهاند. جالب آن است که سالها تلاش برای صدور آموزش با امکانات کافی و همهجانبه به مدارس مناطق محروم بیفایده ماند اما عدم بهرهمندی از آموزش کامل از مناطق محروم پایش به پایتخت و مناطق مرکزی آن باز شد.
از سویی دیگر تلاش بر این بود تا مقوله خصوصیسازی در سطوح مختلف صنعت کشور آشکار شود، این مهم تا امروز به شکلی مشهود و واقعی میسر نشده است و بدنه بخش خصوصی هر روز ضعیفتر میشود اما بیآنکه سخنی از خصوصیسازی آموزش در قانون اساسی یا برنامههای بلندمدت کشور مطرح شود دروازههای آموزشوپرورش برای خصوصیسازی باز شده است و مدیران مدارس دولتی که این بار با نام هیات امنایی به میان آمدهاند مقتدرانه روی فرش قرمز راه یافته به آموزش عمومی کشور قدم گذاشته و بر اساس چارچوب توانمندی مالی خانوادهها، مسیر زندگی کودکان را تعیین میکنند. برچسبهایی همچون کمکهای مردمی، هزینه کلاسهای فوق برنامه، هزینه تعمیرات مدرسه و دهها موضوع دیگر که خانوادهها را مجبور میکند تا برای آموزش رایگان فرزندان خود در مدارس پول پرداخت کنند.
نکته جالب توجه آن است که مدیران مدارس کماکان بر این باورند که آموزش دانشآموزان رایگان ارائه میشود اما برخی هزینههای جانبی را والدین باید پرداخت کنند. «نیاز اساسی شما رایگان است اما حواشی آن اندکی هزینه دارد که باید توسط شما پرداخت شود.» این شیوه سالها قبل در گروه روشهای تبلیغاتی و جذب مخاطب قرار داشت، امروز روشی منسوخ شده در امر تجارت شده است اما گویی به تازگی راه خود را به امور حیاتی و نیازهای اساسی شهروندان باز کرده است. خانواده دانشآموزان مجبور به پرداخت هزینه آب، برق و گاز مدرسه میشوند و اگر تمکن مالی برای چنین پرداختهایی را نداشته باشند یا دیگر در مدرسه ثبتنام نمیشوند یا در گروهبندیها و تقسیم کلاسها این مساله لحاظ میشود.
کارنامه در قبال فیش کمک به مدرسه
«ببینید خانم محترم شما فیش کمک به مدرسه رو پرداخت نکردید، من با توجه به این رفتار شما نمیتونم کارنامه بچتون رو بدم. این که نمیشه هزینهها رو پرداخت نکنید و در نهایت مدرسه هم همه جوره باشما همکاری کنه. به هر حال ما که نمیتونیم هزینههای مدرسه رو از جیب خودمون پرداخت کنیم. شما بچت رو آوردی اینجا درس خونده. بالاخره یه سری هزینههای جانبی هست که باید پرداخت بشه. این مدرسه با کمک اولیا داره اداره میشه. هزینه قبض گاز همین زمستونی که گذشت رو یادتون رفته؟ اگر قبض پرداخت نمیشد این طفلیا باید از سرما یخ میزدن. فقط شما نیستی که میگی ندارم. من نمیتونم بشینم اینجا درد دل گوش کنم. تا کمک به مدرسه سال قبل رو پرداخت نکنی نمیتونم کارنامه بدم بهت...»
مدیر در حالی که سعی میکرد صدایش بلندتر از هیاهو حاکم بر راهروهای مدرسه باشد این جملهها را با سرعت و بیآنکه مکث کند میگفت و کارنامهها را روی هم ردیف میکرد. گاهی به یادداشتهای روی میزش نگاهی کرده و یکی را خط میزد و کاغذی را در سطل زباله پرتاب میکرد. هیاهو و شلوغی اما همچنان ادامه داشت. بعضی از اولیا برای اولین بار به مدرسه آمده بودند تا فرزندشان را ثبتنام کنند و برخی برای دریافت کارنامه پایان سال تحصیلی سعی در قانع کردن مدیر مدرسه داشتند. گرمای خردادماه و کلافگی از بینتیجه بودن صحبت کردن با مدیر درباره گزاف بودن هزینهها پدرها را کلافه کرده بود و گاهی صدای فریادشان ساختمان مدرسه را پر میکرد. این فریاد و هیاهو اما گاهی با گریه مادرهایی همراه میشد که درماندگیشان از وضعیت تحصیل فرزندشان بود.
مادر دانشآموزی که مدیر به دلیل عدم پرداخت هزینههای کمک به مدرسه کارنامهاش را تحویل نمیداد، لباس سادهای به تن داشت و شبیه زنهای همسن و سال خود حتی آرایش کمی هم نداشت. لباسهایش اما تمیز بود و با وقار و آرامش به حرفهای مدیر که بیشتر فریاد میزد گوش میداد. جملههای مدیر تقریبا تمام شده بود که زن جوان در حالی که روبهروی میز مدیر ایستاده بود تقریبا به سمت او خم شد و با صدایی که به سختی شنیده میشد گفت: «ازتون خواهش میکنم کارنامه دخترم رو بدید. دختر من از بچههای درسخون و باهوش این مدرسه است. این دو روز همش میگه کارنامه من رو چرا نمیگیری.
من چی بگم به بچهام آخه؟» مدیر چند لحظه سکوت کرد و به معاونش گفت: «کارنامه این دانشآموز رو بدید بره کلافه کرد منو. اما بهت بگم خانم برای سال دیگه باید از همین الان کمک به مدرسه رو پرداخت کنی وگرنه اگرم ثبتنام کنم نمیتونم اجازه بدم از برنامههای ویژه مدرسه استفاده کنه.»
کلاسبندی بر اساس فیشهای کمک به مدرسه
زن کارنامه را گرفت و از دفتر مدرسه خارج شد. هنوز به در اصلی حیاط مدرسه نرسیده بود که مدیر به معاون گفت: « امسال دیگه کمک به مدرسه رو پرداخت نمیکنه. از همین الان حواستون باشه که اسمش رو تو لیست کلاس «ب» بنویسید. دیگه هر کاری میخواد بکنه به خودش مربوطه بالاخره باید یه فرقی بین دانشآموزی که هزینه پرداخت میکنه با دانشآموزی که هیچ پرداختی نداره باشه. همین الان بنویس تو لیست که فراموش نکنی.»
به وضوح مشخص بود که مدیر مدرسه برخی از امکانات خاص را در دبستانی که باید امکاناتش برای همه دانشآموزان به شکل رایگان تعریف شده باشد بر اساس پرداختهای مالی آنها تفکیک میکند. در چنین شرایطی دانشآموزان در سنین کودکی با اولین تجربه خود از شکاف طبقاتی مواجه میشوند و این موضوع به حدی محسوس است که نمیتوان آن را از دانشآموزان پنهان کرد و همین روند آغازی خواهد شد بر شکلگیری پرسشهای اساسی بعدی پیرامون عدم بهرهمندی از امکاناتی یکسان در جامعه. این در حالی است که کودک هیچ ذهنیت تعریفشدهای از مسایل اقتصادی و فاصلهای که بهرهمندی اقتصادی در پیشبرد اهداف افراد ایجاد میکند ندارد. اما این جامعه است که در بلندمدت باید هزینههای حاصل از چنین روندی را پرداخت کند.
مدارس دولتی جای خود را به مدارس هیات امنایی دادهاند و مدیران این مدارس معتقدند برای پرداخت هزینههای جاری و اساسی مدرسه نیازمند همراهی والدین هستند. نکته آنکه در این بین وضعیت آموزشی دانشآموزان گاه خواسته و ناخواسته قربانی پیشبرد اهداف کوتاهمدت مدیرانی میشود که تصور میشد باید در مسیر رشد و تعالی دانش و پرورش استعداد دانشآموزان گام بردارند. اما خوب است درست در شرایطی که به نظر میرسد والدین و دانشآموزان قربانی فیشهای کمک به مدرسه شدهاند، وضعیت روح آموزشوپرورش را به عنوان رکن اساسی توسعه کشورها از نظر گذراند.
عینک مدیر مدرسه را بزنیم
اگر آنچه بر شرایط فعلی مدارس حاکم است را یکسره دستخوش تصمیمات و اظهارنظرهای مدیران مدارس ببینیم نه تنها نگاهی سادهانگارانه داشتهایم بلکه کماکان ریشه اصلی این درخت بیثمر قویتر شده و روح آموزشوپرورش هدفمند را از بدنه آموزشی کشور جدا میکند. به هر روی نه تنها مشکلات اقتصادی منجر به آن شده تا مدیران مدارس برای گذران وضعیت عمومی مدارس خانوادهها را تحت فشار قرار دهند بلکه امکان وجود حمایت از سوی مدیران بالادستی آنها در آموزشوپرورش وجود دارد. چگونه ممکن است فردی به عنوان مدیر یک دبستان تصمیم بگیرد هزینه قبض گاز مدرسه را از والدین دریافت کند و هیچ تاییدی در این مسیر از مدیران خود نداشته باشد.
به نظر میرسد هزینههایی از این دست باید در ارتباطی که مدیران آموزشوپرورش با مدیران ادارات آب، گاز و برق برقرار کردهاند مورد بررسی قرار گرفته و راهکاری جدی برای آن در نظر گرفته شود. در شرایط فعلی اما نه تنها چارهای برای این موضوع اندیشیده نشده است، بلکه مسیری هموار شده تا اولیای مدرسه، اولیا دانشآموزان را بنا به هر دلیلی موظف به پرداخت هزینههای حواشی آموزش فرزندان خود کنند. حال آنکه اگر این هزینهها نیز پرداخت نشود دانشآموز محکوم به عدم هماهنگی با محیط آموزشی خواهد شد.
بچه شما با محیط مدرسه هماهنگ نیست؛
محیط آموزشی به طور عمومی باید استانداردهای لازم برای حضور همه دانشآموزان با سطح متوسطی از بهره هوشی را داشته باشد و بدیهی است که نمیتوان این حق طبیعی را به بهانههای مختلف از دانشآموز دریغ کرد. برخی مدیران مدارس هیات امنایی اما با بیان اینکه آموزشهای ارائه شده در مدرسهای که مدیریت آن را عهدهدار هستند با توانمندیهای دانشآموزان هم پوشانی ندارد از ثبتنام دوباره این دانشآموزان سر باز میزنند. چنین تصمیمگیریهایی در نهایت اما موجب تغییر مسیر زندگی کودکان و سردرگمی والدینشان میشود.
«خانم محترم من قبلا هم به شما گفته بودم، دخترتون نمیتونه با مدرسه ما ارتباط برقرار کنه. ببریدش یه مدرسهای که مفاهیم و آموزشهای مدرسه برای بچه دشوار نباشه. بچه شما اینجا افسرده میشه، سطحش از بقیه بچهها خیلی پایینتره و معلمهای ما نمیتونن هماهنگی ایجاد کنن...» مادر جوان در حالی که چهرهاش در هم رفته بود و بغض در صدایش به گوش میرسید در پاسخ به مدیر مدرسه گفت: «این امکان نداره، اگه بچه من مشکل هوش داشت که سال اول دبستان سنجش رو نمیتونست قبول بشه، بچه من مشکلی نداره خانم مدیر، من نمیتونم بچهام رو جای دیگه ثبتنام کنم، خونه من دیوار به دیوار مدرسه است...»
مدیر اما بیتوجه به مادر از روی کاغذهای پخش شده روی میزش سر بلند کرد و گفت: «پرونده دخترت رو از معاون بگیر. پروندهاش آماده است.» مادر جوان پوشه صورتی رنگ را از معاون مدرسه گرفت و در حالی که اشک میریخت، از در ساختمان مدرسه خارج شد و در حیاط مدرسه روی نیمکت آهنی آفتاب خورده نشست و اشک ریخت. مدیر مدرسه بعد از خروج مادر از دفتر گوشی تلفن را برداشت، شمارهای را گرفت و به کسی که پشت خط تلفن بود گفت: «ببین یکی از دانشآموزهای مورد دارمون رو فرستادم بیاد مدرسهات. کلافهام کرده بود و من هم مجبور شدم. گفتم بهت خبر بدم که ثبتنامش نکنی، تو هم بفرستش یه جا دیگه...»
حقی که فراموش شده است
چالشهای پیش آمده در روند ثبتنام دانشآموزان در مدارس چندین سال است که قدمت دارد و این موضوع در میان همه آسیبهایی که بر آموزشوپرورش وارد است مهجور مانده و به فراموشی سپرده شده است. والدین در روزهای ابتدایی ثبتنام مدارس با مشکلات ریز و درشت مواجه میشوند و با توسل به شیوههای مختلف برای حل کردن این مشکل قدم برمیدارند. این مشکلات اما نه تنها نباید شکل بگیرند بلکه در صورت مواجه شدن والدین با آنها باید توسط سیستمی کارآزموده مورد پیگیری قرار گیرند. مدیران معتقدند مشکلات مالی شرایط را به گونهای رقم زده است که توانایی مدیریت مدارس فارغ از کمکهای مالی والدین را ندارند، این کمکها اما اگر بناست که در چارچوب کمک از سوی والدین پرداخت شود دیگر لزومی به ایجاد فضای بازدارنده از ثبتنام دانشآموزانی که توانایی مالی کافی ندارند نیست. این موضوع باید در نهایت از سوی مدیران عالیرتبه آموزشوپرورش مورد بازنگری قرار گیرد و در نهایت آنچه نیاز اساسی مدارس است اجرایی شود.
sheidamaleki.journalist@gmail.com
سایر اخبار این روزنامه
انتقاد وزیر راهوشهرسازی از تخلفات و دخالتهای دولت در اقتصاد
ناکامی وزارت ارتباطات برای ساماندهی پیامک های تبلیغاتی
تداوم آشفتگی بازار مواد غذایی؛
منتجب نیا:من قائم مقام هستم
دولت به دنبال حذف سوداگری در بازار مسکن
گزارشی از نشست «نگاه به مدرسهسازی در ایران و نقش نهادهای نیکوکاری»
ذخایر آقازادهها!
طغیان تورم
تلاش فعالان اقتصادی برای زنده نگهداشتن صنعت
رهگیری بازدهی بورس
رویایی به نام آموزش رایگان
ذینفعان اصلی تورم
موافقت اعضای اروپایی برجام
ضرورت کاهش ارزش دلار
بهرهوری سیاسی از تاسیس شهرکهای صنعتی
چرا برخورد ایران و آمریکا در خلیجفارس منتفی است
جامعه نظرسنجی
* روزنامه «بیلد» از درخواست تهران برای برداشت 30 میلیون یورو از بانک آلمانی خبر داد
داور دیدار بلژیک - فرانسه مشخص شد
ضرورت کاهش ارزش دلار