آسیب‌شناسی اعتیاد در دانش‌آموزان

محمد میلانی- بی‌تردید علاقه‌مندان سینما آن جمله معروف و به یاد ماندنی سید در فیلم گوزن‌ها را خوب به خاطر می‌آورند‌‌. هنگامی که به دوست دوران کودکی‌اش روایت حال و روزش را می‌گفت: «بهم گفتند هر مشتری که از مدرسه برامون جور کنی یک ماه دوا مجانی داری!»
از شرایط و احوال آن روزها بسیار گذشته است و طبیعی است که فساد و تباهی ناشی از روزهای ابتدایی ورود هرویین به کشور و تلاش قاچاقچیان مواد مخدر در یافتن مشتری برای فروش و گسترش بازارهای مصرف به هرقیمتی، دیگر خبری نیست؛ اما این به معنای نبود اعتیاد در میان دانش‌آموزان در مدارس کشور نیست‌‌. به همان میزان و اندازه که سن اعتیاد در آمارها نشان از سیر نزولی سن در این نمودار را دارد، طبیعی است که مدارس به عنوان نقاطی بسیار حساس هستند که بخش اعظمی از فرآیند مخرب کاهش سن اعتیاد را هم در درون خود هضم کرده و هم به صورت یک معضل دائمی با آن مواجه است‌‌. سال‌هاست که چهره آشنای نوجوانانی که در راه مدرسه به خانه در کنجی یا گوشه‌ای اقدام به کشیدن سیگار می‌کنند یا دورهم مشغول انجام کار هستد و تلاش زیادی می‌کنند تا مردم و اطرافیان از عملکرد آنها مطلع نباشند، تصویر ثابتی است که اغلب شهرنشینان ما با آن آشنا هستند‌. اما این دلایل به هیچ عنوان تنها عامل ادعای کاهش سن اعتیاد در کشور نیست‌‌. بر مبنای آمارهای رسمی ارائه شده وضعیت به حدی نگران‌کننده است که در صورت عدم توجه جدی و ارائه تحلیل‌های درست کارشناسی، به هیچ عنوان نه می‌توان نسبت به کنترل فرآیند امیدی داشت و نه از لطمات بسیار شدیدی که هر روز متوجه نوجوانان و جوانان و ساختارهای نه چندان مستحکم نظام آموزشی کشور می‌شود جلوگیری کرد‌‌. برمبنای اخباری به نقل از رییس پلیس مواد مخدر دال بر کشف دو تن از انواع مواد مخدر در سال گذشته آن هم در حوالی و اطراف مدارس کاملا می‌توان فهمید که با چه بحران بزرگی مواجه هستیم و بر این اساس می‌توان ادعا کرد که محیط‌های آموزشی از هر منظری که به آنها نگاه کنیم یعنی چه نوجوانان و جوانان را قربانی اقدامات پلید قاچاقچیان و خرده‌فروشان بدانیم و چه محیط‌های آموزشی و حوزه اطراف آنها را مکان‌هایی امن در خصوص خرید و فروش راحت موادمخدر بدانیم، در هرصورت معضل آن چنان جدی است که هر روز تاخیر و عدم پرداختن به موضوع، فردای ما را در برخورد و مواجهه با این معضل بسیار بزرگ سخت‌تر می‌کند‌‌. اگر این را مبنای تحلیلی توجه به این بحران جدی درنظر بگیریم به چند عامل مهم و پایدار در تثبیت و حتی از بین بردن این شرایط می‌توانیم اشاره کنیم‌.
محیط‌های آموزشی و مراقبت‌های اثرگذار
شکی نیست که مشکلات ما در ساختار نظام آموزشی بیش از اندازه‌ای است که عنوان می‌شود‌‌. این مشکلات نه تنها در طول سال‌های گذشته حل نشده‌اند بلکه بسته به افزایش تعداد متقاضیان استفاده از محیط‌های آموزشی و پرورشی (به جهت مواجهه با افزایش جمعیت جوان کشور در دو دهه گذشته) هرسال نیز به مشکلاتی این‌چنینی افزوده شده است‌‌. بی‌هیچ تردیدی محیط همه مدارس و فضا‌های آموزشی ما چه در درون شهرها و چه در روستاها، در فضاهایی استاندارد و ایمنی پایه‌گذاری و ساخته نشده‌اند‌‌. ‌برای نمونه به موارد متعددی در همین شهر تهران می‌توان اشاره کرد که محیط‌های آموزشی و مدارس با وجود آنکه در نزدیکی خانه‌ها و محیط‌های زندگی مردمی هستند، اما دردسرهای زیادی هم برای متولیان امر آموزش و هم مردم ساکن خانه‌های کنار مدارس فراهم کرده‌اند‌‌. از سوی دیگر بسته به توسعه نامتوازن و بدون برنامه محیط‌های پیرامونی برخی‌ از شهرها و محله‌های حاشیه‌ای که امروز برحسب توسعه بافت شهری دیگر پیرامونی و حاشیه‌ای تلقی نمی‌شوند، باعث شده به همین منوال برخی از مدارس و مراکز آموزشی در بافت‌های بد زندگی و سکونتگاه‌هایی با معضلات بسیار تاسف‌بار قرار بگیرند که به نوبه خود دلیل بسیار موجهی در راستای شیوع بزهکاری‌های خرد و کلان می‌تواند باشد‌‌. این مساله تهدید جدی برای بافت سلامت اخلاقی و روانی مدارس است و در حال حاضر یکی از مشکلات جدی محسوب می‌شود‌‌. برای نمونه در همین حوالی تهران مدارس دبیرستانی و حتی راهنمایی هستند که دانش‌آموزان هر روز هنگام رفت و برگشت مدرسه به خانه و بالعکس از محل تمرکز مستقیم معتادان و فروشندگان مواد مخدر عبور می‌کنند و به کرات شاهد خرید و فروش و حتی استعمال مواد مخدر نیز هستند‌‌. آنها حتی بساط مالخران و دزدان خانه‌ها و مغازه‌های مردم تهران را می‌بینند که بساطی به را انداخته‌اند و چه بسا در کوچک‌ترین درگیری‌های لفظی بدون هیچ ابایی سلاح سرد به روی هم می‌کشند‌‌. برای آنکه خوانندگان به‌طور عینی‌تر با بحرانی که درباره آن گفته می‌شود مواجه شوند کافی است مثالی از حواشی و حلقه فقیرنشین اطراف تهران که نه، از محله خاوران ذکر کنم‌. در انتهای محله خاوران محلی که به ترمینال اتوبوسرانی خاوران مشهور است و محدوده تقریبا وسیعی را شامل می‌شود که بخشی از آن نیز به‌طور بایر رها شده و فاصله نه‌چندان زیادی با سه‌راه افسریه دارد هر روز از اولین ساعات آغاز فعالیت‌های روزانه تا حوالی نیمروز مصرف مواد مخدر با محوریت غالب هروئین اتفاقی بسیار عادی محسوب می‌شود‌‌. همه این مشکلات و بروزشان در حالی‌است که برای جلوگیری از افزایش میزان مصرف موادمخدر چه در میان دانش‌آموزان و چه در حوالی محیط‌های آموزشی هیچ فکر یا برنامه‌ای که به‌طور رسمی اعلام شده باشد، اندیشیده نشده و گزارش رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا در روزهای اخیر نشان‌دهنده این است که صرفا نیروی انتظامی با ساختار همیشگی کنترل و مبارزه، در حال پاکسازی است‌‌. نه آموزش‌وپرورش اقدامی در راستای سلامتی محیط‌های آموزشی ترتیب داده نه در کتاب‌های درسی اقداماتی تحصیلی برمبنای آگاهی‌دهی به دانش‌آموزان تحقق یافته و نه هیچ ارگان دیگری اعم از سازمان بهزیستی و شورای شهر و شهرداری‌ها نسبت به این مسایل از خود تا به حال حساسیت عمومی و همگانی نشان داده‌اند‌.


تغییر ذائقه مصرف و تنوع در موادمخدر؛ این مساله بسیار مهم و حیاتی نیز در راستای عدم تشخیص دقیق و به موقع، یکی از مهم‌ترین علت‌هایی است که از قضا کمتر به آن پرداخته می‌شود و در عین حال به‌طور کاملا مشهود در زمره مهم‌ترین عوامل در تشویق و ترغیب جوانان و نوجوانان در خصوص مصرف مواد مخدر محسوب می‌شود‌‌. این اتفاق نشان‌دهنده تنوع در مواد مخدری است که امروز در بازار سیاه موجود است و عرضه می‌شود‌‌. در این راستا جمع‌آوری مواد مخدر در اطراف مدارس به این ادعا که فقط جمع‌آوری می‌شود و جامعه آموزش‌وپرورش آسیبی از این مسایل نمی‌بیند، منطقی به نظر نمی‌رسد‌ بلکه اگر اینچنین باشد به استناد مثال پیشین ضربه‌ای روحی و روانی به نوجوانان و جوانان می‌زند که آثارش از آثار سوءمصرف موادمخدر به کرات بیشتر خواهد بود‌‌.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه تا دو دهه پیش صحبت بر سر کنترل و سوءمصرف مواد مخدر شاید از چند نمونه پا فراتر نمی‌گذاشت‌‌. مصرف حشیش، مشروب و به‌طور عمده ماده سنتی تریاک به عنوان مهم‌ترین و بیشترین میزان مصرف مخدر در میان دانش‌آموزان در سنین 16 تا 19 سال بود‌ اما امروز به هیچ عنوان نه اقدامات و راهکارهای دو دهه پیش می‌توانند از سوی متولیان آموزش‌وپرورش کشور اثرگذار باشند (البته اگر راهکارهایی مکتوب وجود داشته باشد) و نه تنوع موادمخدر صنعتی به ما اجازه بسته فکر کردن را می‌دهد‌‌. سهولت در خرید، حمل و استعمال آسان مصرف مواد مخدر جدید باعث شده بخش کنترلی نظام آموزشی و پرورش و خانواده‌ها عملا عاجز از نظارت و کنترل کامل جوانان و نوجوانان خود شوند‌. بر این اساس ارائه آمار کشف دو تن از انواع مواد مخدر در اطراف مدارس عملا بیانگر گسترش مصرف و شیوع مواد مخدر در میان جوانان و نوجوانان است و نپذیرفتن آن ظلمی بزرگ بر ساختار آگاهی و جلوگیری از آن را نشان می‌دهد‌‌. گویا گزاره‌ای که عنوان می‌کرد خلافکار همیشه یک قدم از قانون جلوتر حرکت می‌کند، این‌بار در خصوص شیوع و توزیع مصرف مواد مخدر کارساز بوده و نهادهای اجتماعی مذکور یک یا چند قدم از این بحران و سرایت آن عقب‌تر مانده‌اند‌.
تغییر جایگاه نظام تربیتی و عدم کارایی در نهادهای متولی
بدون هیچ تردیدی باید گفت نهاد خانواده مهم‌ترین عامل تربیتی کودکان و نوجوانان را به عهده دارد‌‌. اما در حال حاضر و در خصوص پیگیری و آگاهی دادن به جوانان در راستای عدم گرایش به مواد مخدر و همچنین ارائه مهم‌ترین الگوها به منظور ممنوعیت اخلاقی به آنها از کمترین میزان اهمیت و اثرگذاری برخوردار است‌‌. در نهایت تاسف نهادهای متولی امر کنترل اجتماعی و تربیت‌های خلاق متناسب با مکانیسم‌های اجتماعی نیز از کمترین میزان اثرگذاری و ارائه فکت‌های پیشگیرانه بهره‌مند هستند‌‌. این معضل به نوبه خود یک بحران جدی تلقی می‌شود که نیاز به درمان و توجه جدی دارد، اما با این وضعیت ما نمی‌توانیم از نهادهای متولی آموزشی توقع طی کردن راهی را داشته باشیم که آنها توان حرکت در آن مسیر را ندارند‌‌. بر این مبناست که وقتی از سوی مقامات مسوول سازمان بهزیستی پایین آمدن سن مصرف مواد مخدر تا مرز 14 سالگی انکار می‌شود، باید دردمندانه در قبال این ندانم‌کاری‌ها تاسف خورد‌‌ چراکه مشکل موجود، مساله‌ای ورای تغییرات شاخص شناخته شده است و این شاخص در حال حاضر در پارادایم مذکور از کمترین میزان اهمیت برخوردار است‌‌. باقی ماندن بر روال پیشین یا تکذیب عدد سنی که پیشتر در آمارهای صدالبته نه چندان متقن و موثق عنوان شده بود و عدم توجه به همه مولفه‌ها و شاخصه‌ها که در طول زمان تغییرات فاحش کرده‌اند، زودتر از آنچه تصور می‌کنیم ما را با بروز فقدان سلامت‌های جدی روانی و فیزیکی روبه رو می‌کند‌‌. فقدان سلامتی که دیگر نه فقر و سوء‌تغذیه عامل آن است و نه بحران در نهاد خانواده و در ارتباط زوجین با یکدیگر می‌تواند توجه مناسبی برای کم‌اثر جلوه دادن آن طرح شود‌‌. قرار گرفتن نمونه‌های آماری ما حتی در مرز 18 سال نیز بیانگر روند خطرناک و رو به انحطاطی است که نیاز به توجه جدی دارد و عملا انکار سن 14 سال برای آغاز مصرف مواد مخدر بیشتر به یک مسکن موقت یا دل‌خوشکنک کودکانه می‌ماند تا یک نظر درست و صحیح کارشناسانه‌.